شرایط و آداب سه گانه شادی
شرايط و آداب سه گانه شادى
شادى، شرايط و آدابى دارد كه ذيلاً به برخى از آنها اشاره مى نماييم:
۱. گناه و معصيت نباشد
بايد مجالس شادى، همراه با گناه و معصيت نباشد ؛ چنانچه امام صادق عليه السلام فرمودند: «لا تَسْخَطُوا اللّهَ بِرضى اَحَدٍ مِنْ خَلْقِه وَ لا تَتَقَرَّبُوا اِلَى النّاسِ بِتَباعُدٍ مِنَ اللّهِ: خداوند را به غضب درنياوريد به خاطر رضايت و خشنودى احدى از مردم و نزديك نشويد به مردم به وسيله دورى از خدا». (۱)
و نيز امام صادق عليه السلام فرمود: «لا يَنْبَغى لِلْمُؤْمِنِ اَنْ يَجْلِسَ مَجْلِسا يُعصَى اللّهُ فيهِ وَ لا يَقْدِرُ عَلى تَغْييرِه: سزاوار نيست براى مؤمن در مجلسى بنشيند كه معصيت خدا در آن مى شود و نمى تواند جوّ مجلس را عوض كند». (۲)
و متأسفانه گاهى شادىها آنچنان همراه با گناه است كه شادى مساوى با گناه است.
۲ .همراه با اذيّت و آزار نباشد
يكى از شرايط شادى و تفريح اين است كه با، اذيت و آزار ديگران همراه نباشد، متأسفانه امروزه، بسيارى از شادىها همراه با اذيت و آزار ديگران است ؛ مانند بلندكردن صداى موسيقى و آهنگ هاى مبتذل، مزاحمت هاى تلفنى، كبوترپرانى، انفجارهاى تفريحى در شب هاى شادى، جشن پتو كه گاهى در جمع دانشجويان و جوانان انجام مى دهد به اين نحو كه بر سر فردى پتو مى اندازند و جمعى او را كتك مى زنند! پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:
«مَنْ اذى مُؤْمِنا فَقَدْ آذانى: كسى كه مؤمنى را آزاردهد، مرا آزارداده است». (3)
«هشام بن سالم» مى گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مى فرمود: خداوند مى فرمايد: «لَيَأْذَنَ بِحَرْبٍ مِنّى مَنْ اذى عَبْدِى الْمُؤْمِنَ: آن كس كه بنده مؤمن مرا
بيازارد، با من اعلان جنگ مى دهد».
على عليه السلام فرمود:
«اَلْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسانِه وَ يَدَه اِلاّ بِالْحَقِّ: مسلمان كسى است كه مسلمانان از دست و زبانش در آسايش باشند مگر جايى كه بايد (به حقّ) برخورد كند (مانند امر به معروف و نهى از منكر). (4)
۳. ميانه روى در غم و شادى
در زندگى انسان، هم غم و هم شادى، هر دو از نيازهاى روح هستند و بايد هر كدام به مقدار لازم وجود داشته باشد ؛ زيرا اگر سراسر زندگى انسان، مملوّ از غم و ناراحتى باشد، روح انسان فرسوده و آسيب سختى مى بيند، همچنين اگر تمام زندگى انسان مشحون از شادى و خوشى باشد، منشأ غفلت و دور شدن از خداوند مى گردد. پس شادىها بايد به حدّى باشد كه انسان را از تعهّد و سوز و همدردى جدا نكند و همچنين غصهها و اندوهها نيز نبايد به حدّى باشد كه مايه افسردگى روح، يأس و دلسردى پديد آورد.
بعضى تصور مى كنند كه زندگى فقط شادى است در حالى كه حزن و غم نيز لازمه زندگى مى باشد. و بعضى نيز فكر مى كنند زندگى، فقط غم، درد و مصيبت است، در حالى كه انسان به شادى و نشاط هم نياز دارد. افراط و تفريط در غم و شادى، نشانه نوعى بيمارى روحى است و تعادل در غم و شادى، نشانه «سلامت روح» است.
على عليه السلام فرمود: «پارسايان در
سختىها چنانند كه گويى در آسايش و راحتى فرود آمده اند، آنها با سختىها و بلاها همان اندازه اُنس دارند كه با راحتى ها». (5)
پی نوشتها:
۱. ميزان الحكمة، جلد ۷، صفحه ۴۲۷
۲. بحارالانوار، جلد ۴۰، صفحه ۷۳، ميزان الحكمة، جلد ۷، صفحه ۱۳۱
3.وسائل الشيعة، جلد ۱۱، صفحه ۴۲۲.
4. وسائل الشيعة، جلد ۱۱، صفحه ۵۰۳.
5. نهج البلاغه فيض الاسلام، خطبه ۱۶۶.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط پریساعسکری در 1397/04/23 ساعت 10:44:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |