معلمی وظیفه ای بس گرانقدر و ارزشمند در اسلام است. اولین معلم خداوند متعال است که فرمود: الرحمن، علم القرآن… خداوند رحمان قرآن را آموخت… دومین معلم، پیامبر اکرم(ص) است که خود فرمود: من معلم برانگیخته شده ام و ائمه اطهار و بزرگان دین نیز هر یک معلمانی برجسته و راهنمایانی بس شایسته بوده اند.

در این مقاله، نویسنده کوشیده است که به بررسی ویژگی های معلم شایسته براساس آیات قرآن کریم و احادیث ائمه اطهار(ع) بپردازد.

مطلب را با هم از نظر می گذرانیم:

عنوان مقدس معلمی برگرفته از اوصاف خداوند متعال است قرآن کریم می فرماید: «علم الانسان مالم یعلم (علق-۵) خداوند متعال به انسان آنچه را نمی دانست یاد داد!»

همچنین آیات قرآن کریم مهمترین ویژگی انبیاء الهی را تعلیم مردم بیان کرده و آن گرامیان را به عنوان معلمان بشر می شناساند و می فرماید: «لقد من الله علی المومنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین (ال عمران-۱۶۴)

خداوند بر مومنان منت نهاد، هنگامی که در میان آنها، پیامبری از خودشان برانگیخت که آیات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاک کند و برایشان کتاب و حکمت بیاموزد هر چند پیش از آن، در گمراهی آشکاری بودند.»

در عظمت منزلت و مقام معلم همین کافی است که بزرگ ترین معلم جهان بشریت حضرت رسول خاتم(ص) به این ویژگی خود افتخار می کرد.

آن بزرگوار زمانی که با دو گروه در مسجد مواجه شد که گروه اول عبادت می کردند و گروه دوم به آموزش علم مشغول بودند، گروه دوم را که در محضر استادی علم می آموختند، افضل دانست و فرمود: «انما بعثت معلما؛ همانا که من به عنوان معلم انسان ها مبعوث شده ام. » (سنن دارمی، ج۱، ص ۹۹)

آن حضرت چنان برای معلمان و مقام ارجمند آنان ارزش قائل بود که در دعاهایش می فرمود: «اللهم اغفر للمعلمین و اطل اعمارهم و بارک لهم فی کسبهم؛ (کشف الخطا، ج۱، ص۴۸) خداوندا! معلمان را بیامرز و عمر طولانی به آنان عطا فرما و کسب و کارشان را مبارک گردان!»

آری، معلمی از خصوصیات انبیا و از صفات محبوب آنان می باشد. در مقام پاسداشت از تلاش های معلمان سخنی بالاتر و زیباتر از کلام مولای متقیان، حضرت علی(ع) نمی توان یافت که فرمود: «من علمنی حرفا فقد صیرنی عبدا) (جامع السعادات، ج۳، ص ۱۱۲) کسی که به من یک حرف بیاموزد، مرا بنده خود کرده است.» البته این شرافت و فضیلت برای معلم، زمانی ارزشمند است که بتواند این موهبت الهی را در وجود خود محقق سازد و با تمام وجود در جهت کمال جامعه به تعلیم و تربیت بپردازد.

با توجه به اهمیت مقام و منزلت معلم در قرآن، در این فرصت به بررسی برخی از اوصاف معلمین از منظر کلام وحی می پردازیم:

۱) خلوص نیت

از دیدگاه کلام وحی، جاودانگی هر عملی نیاز به خلوص نیت دارد و بدون این ویژگی اعمال افراد ارزش واقعی نخواهد داشت:«فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملاً صالحاً و لایشرک بعباده ربه احداً (کهف -۱۱۰)

هر که برای وصول به لطف و رحمت پروردگارش امیدوار است، باید کاری شایسته (با خلوص نیت) انجام دهد، و هیچ کس و هیچ چیز را در عبادت پروردگارش شریک نکند!»

«فاعبد الله مخلصا له الدین¤ الا لله الدین الخالص (زمر-۳) پس خدای را با خلوص نیت درعمل به آئین حق، بندگی کن، هان ای انسان! دین و آئین خالص وپاکیزه از آن خدای متعال و برای او است.»

بنا بر این اولین گام توفیق درعرصه تعلیم، خالص بودن نیت است و یک معلم شایسته در آموزش متعلمین خود فقط و فقط به خاطر خدا انجام وظیفه می کند.

امام صادق (ع) فرمود:«المعلم لا یعلم بالاجر و یقبل الهدیه اذا اهدی الیه؛(وسایل الشیعه، ج ۱۷، ص ۱۵۶)

معلم به خاطر مزد درس نمی دهد، ]بلکه برای خدا و با خلوص نیت آموزش می دهد[ و هرگاه هدیه ای به او دادند، آن را می پذیرد.»

۲) صلاحیت علمی

بدون علم و آگاهی هرگز کاری سامان نمی یابد و دانستن راه و روش تعلیم از اساسی ترین شرط های شغل معلمی است.

ذات نایافته از هستی بخش

کی تواند که شود هستی بخش

هنگامی که حضرت موسی (ع) مامور شد که در نزد معلمی به آموزش بپردازد خداوند او را به نزد فردی عالم و آگاه تر از خودش راهنمایی کرد. قرآن در این زمینه می فرماید:«فوجدا عبداً من عبادنا آتیناه رحمه من عندنا و علمناه من لدنا علماً.

] موسی و همراهش در ادامه سیر علمی خود[ بنده ای از بندگان ما را یافتند که رحمت ]و موهبت عظیمی[ از سوی خود به او داده، و علم فراوانی از نزد خود به او آموخته بودیم.»

قال له موسی هل اتبعک علی آن تعلمن مما علمت رشداً (کهف -۶۵)

موسی به او گفت: آیا از تو پیروی کنم تا از آنچه به تو تعلیم داده شده و مایه رشد و صلاح است، به من بیاموزی؟»

آری بدون علم و تخصص کافی، هرگز امر تعلیم و تعلم ممکن نخواهد شد. حرفه معلمی هم چنانکه از اسمش پیداست انتقال علم و دانشی است که دروجودش نهفته است. هر کس که بدون کسب صلاحیت لازم بخواهد به امر تعلیم و تعلم بپردازد علاوه بر اینکه موجبات خواری و ذلت خود را فراهم خواهد آورد لطمات جبران ناپذیری نیز به جامعه وارد خواهد کرد.

۳) فروتنی و گذشت

از ویژگی های معلمان موفق، تواضع و گذشت آنان در مقابل خطاهای شاگردان می باشد. عفو و گذشت یک معلم از خطاهای متعلمین می تواند هم شخصیت معلم را در برابر دانش آموزان محبوب و دوست داشتنی جلوه دهد و هم درس عملی خوبی برای آنان باشد. قرآن کریم حضرت یوسف (ع) را به داشتن این صفت پسندیده ستایش نموده و آن را به عنوان یک درس عملی برای تمام انسان ها آموزش می دهد و گفتگوی آن معلم وارسته انسان ها را با برادران خطا کارش اینگونه نقل می کند:«قالوا تالله لقدء اثرک الله علینا و ان کنا لخاطئین؛ برادران گفتند: به خدا سوگند که خداوند تو را بر ما برگزید و برتری داد وحقیقت این است که ما خطا کار بودیم.» یوسف (نیز با بزرگواری تمام)، فرمود:«لاتثریب علیکم الیوم یغفر الله لکم و هو ارحم الراحمین (یوسف-۹۱) امروز هیچ سرزنشی بر شما نیست، خداوند شما را می آمرزد، و او مهربان ترین مهربانان است.»

همچنین خداوند متعال در مورد خصلت زیبای تواضع به سخن دیگر از مربیان شایسته جهان بشریت، حضرت لقمان اشاره کرده می فرماید:«و لاتصعر خدک للناس ولا تمش فی الارض مرحاً ان الله لایحب کل مختال فخور (لقمان -۸)؛ با بی اعتنایی از مردم روی مگردان، و مغرورانه بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبر مغروری را دوست ندارد.»

علی(ع) نیز فرمود:«من تواضع للمتعلمین و ذل للعلماء ساد بعلمه (بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۶) هر معلمی که بر شاگردانش تواضع و فروتنی کند و در برابر دانشمندان خود را کوچک و پایین دست به حساب آورد، با دانش خود به آقایی می رسد.»

▪ خاطره ای از شهید رجایی

اسماعیل بشاش، از شاگردان شهید رجایی در مدرسه کمال می گوید:«یک بار دانش آموزی از مدرسه کمال برای بعضی از دانش آموزان مدرسه دخترانه همان اطراف برخلاف نزاکت، مزاحمتی ایجاد کرد و خبر آن در مدرسه انتشار یافت. صبح روز بعد، وقتی شهید رجائی از بی ادبی آن دانش آموز اطلاع یافت، از عمل نادرست وی سخت عصبانی شد و برای تنبه وی و هشدار به سایر دانش آموزان، درحالی که با نگاه نافذ و گیرایش دانش آموز گناه کار را در نفوذ خویش داشت و با صدای نیمه شنیده ملامتش می کرد، گوشش را گرفت و از کلاس اخراج کرد. این عمل آقای رجائی با آن سابقه ذهنی ای که بچه ها از نیک نامی و عملکرد وی داشتند و معلوم بود که اولین بار چنین برخوردی اتفاق افتاده است، همه دانش آموزان را شگفت زده کرد. همان روز، بعد از نماز ظهر و عصر، دوباره همان دانش آموز خطاکار را احضار کرد و با وقاری خاص و چهره ای به غم نشسته، درحالی که سعی می کرد صدایش را همه بشنوند، دردمندانه در حضور همه بچه های کلاس از وی عذرخواهی کرد. آن دانش آموز که از بزرگواری آقای رجائی خیلی خجالت کشیده بود، سخت به گریه افتاد. کلاس با این رفتار بزرگوارانه آقای رجائی یکپارچه سکوت شد. همه بچه ها تحت تأثیر خودشکنی و نفس کشی وی، پندی دیگر گرفتند و درس زندگی و بزرگ مردی آموختند.»(۱)

۴) عدالت در بین شاگردان

پیامبر اکرم(ص) دورترین مردم از خداوند را دو گروه معرفی نمود و در توضیح گروه دوم فرمود: «و معلم الصبیان لایواسی بینهم ولا یراقب الله فی الیتیم؛(۲) و معلم کودکان که در میان آنان به عدالت رفتار نمی کند و در مورد یتیم، خدا را در نظر نمی گیرد.»

طلحه بن زید در تفسیر آیه «و لا تصعر خدک للناس» از امام صادق(ع) نقل می کند که آن حضرت فرمود: «لیکن الناس فی العلم سواء عندک».(۳)

یعنی باید همه مردم از لحاظ دریافت های علمی در دیدگاه تو، مساوی و برابر باشند و باید سهم و بهره از علم را به طور مساوی به آنها بپردازی و در میان آنها تبعیض روا نداری.

۵) عطوفت و مهربانی

درس معلم ار بود زمزمه محبتی

جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را

از نشانه های معلمان شایسته رافت و محبت آنان نسبت به شاگردان خویش است. اگر معلمی در جلسه درس رفتاری خشن، تکبرآمیز و همراه با زور و تهدید در پیش گیرد هرگز در امر تربیت توفیق نخواهد یافت. در مقابل مهرورزی، فروتنی و نرمش وی- در برخورد با شاگردانش- دل و ذهن آنان را به او متمایل کرده و با تمام وجود آموخته های معلم را دریافت خواهند کرد. خداوند این رمز توفیق در امر تعلیم و تربیت را اینگونه به پیامبر خود یادآور می شود: «و اخفض جناحک لمن اتبعک من المؤمنین(شعراء-۲۱۵)؛ و بال و پر خود را برای مؤمنانی که از تو پیروی می کنند بگستر ]و نسبت به آنان، متواضع و فروتن باش[!»

رسول گرامی اسلام(ص) خود نیز خطاب به تمام معلمانی فرمود: «لینوا لمن تعلمون و لمن تتعلمون منه(منیه المرید، ص ۶۹)؛ با کسانی که به شما علم می آموزند و یا شما از آنان درس فرا می گیرید، مهربان و نرمخو باشید.»

۶) احترام به شخصیت و نام شاگردان

یک معلم کاردان و وظیفه شناس، معمولا راجع به نام و نسب و فامیلی و شهر و احوال و مشخصات دانش آموزان در جلسه درس خود، اطلاعاتی را کسب کرده و از آن در ارائه درس خوب بهره می گیرد، به ویژه آن که اگر آنان را با قشنگ ترین نامشان صدا بزند و محترمانه خطاب کند از توهین و تحقیر آنان بپرهیزد و در تکریم آنان بکوشد؛ در سوره حجرات آمده است:

ای کسانی که ایمان آورده اید! نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند، شاید آنها از اینها بهتر باشند و نه زنانی زنان دیگر را، شاید آنان بهتر از اینان باشند و یکدیگر را مورد طعن و عیبجویی قرار ندهید و با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکنید، بسیار بد است که بر کسی پس از ایمان نام کفرآمیز بگذارید و آنها که توبه نکنند، ظالم و ستمگرند!»

(حجرات-۱۱)

آری، تکریم و خطاب کردن محترمانه، نوعی تجلیل از شخصیت شاگردان است که علاوه بر جذب قلوب آنان، اعتماد به نفس را نیز در وجودشان تقویت می کند و در کمال شخصیتشان موثر است.

۷) عشق به تربیت و گریز از دنیاپرستی

مربی و معلم حقیقی همواره به کار خود عشق می ورزد و هرگز جایگاه مقدس تعلیم و تربیت را وسیله ای برای رسیدن به مطامع دنیوی قرار نمی دهد. البته متولیان امر تربیت باید مسائل و مشکلات دنیوی معلمان را برطرف کنند، اما او خود هرگز رسیدن به زخارف دنیوی را هدف اصلی قرار نمی دهد چرا که می داند خداوند متعال وعده فرموده: «من کان یرید حرث الاخره نزد له فی حرثه و من کان یرید حرث الدنیا نؤته منها و ما له فی الاخره من نصیب» (شوری-۲۰)

کسی که بهره های آخرت را بخواهد، ما نیز به تلاش های او برکت و افزایش می دهیم و بر محصولش می افزاییم و کسی که فقط بهره دنیا رابطلبد. کمی از آن به او می دهیم اما در آخرت هیچ بهره ای ندارد!»

عطار نیز در توضیح این معنا گفته است:

هرکه او دنیای دون را کم گرفت

همچو صبح از صدق خود عالم گرفت

معلم ساده زیست

شهید رجائی که انصافاً اسوه معلمان معاصر است تا آخرین لحظه حیات، وسیله نقلیه شخصی نداشت. پیش از انقلاب می گفت: با یک بلیط اتوبوس یا مبلغی ناچیز، هرکجا که بخواهم با وسایل نقلیه عمومی می روم. چرا اتومبیلی بخرم که ساعت ها وقت و پول و آزادی خود را فدای نگه داری و تعمیرات آن بکنم؟

وقتی بعد از انقلاب، مسئولیت های حساسی چون وزارت، نمایندگی مجلس، نخست وزیری و ریاست جمهوری را عهده دار شد و در اوج قدرت با آنکه همه امکانات را در اختیار داشت و دست کم می توانست برای خانواده یک اتومبیل شخصی فراهم کند، این کار را نکرد و حتی از نظر لباس و پوشش ظاهری هیچ تغییری در زندگی خود و خانواده اش نداد. او در طول موقعیت های حساس مسئولیت بعد از انقلاب، همان لباس هایی را می پوشید که حدود ده سال پیش به عنوان معلم در دبیرستان های مختلف تهران می پوشید. کت و شلوارش، همان کت و شلوار قهوه ای روشن و ساده و بارانی اش همان بارانی قهوه ای تیره دوران معلمی بود! با اینکه دیدارهای خارجی داشت و یاران و همکاران و حتی خانواده اش به سبب موقعیت اجتماعی، به وی پیشنهاد می کردند لباس هایش را تغییر دهد و لباس دیگری بپوشد، او به هیچ وجه دلایل توجیهی آنان را برای خرید و پوشیدن لباس نو، قانع کننده نمی دانست و افتخارش این بود که هنوز می تواند از همان لباس ها استفاده کند. (۴)

۸) عامل به گفته ها

امام صادق(ع) در تفسیر آیه «انما یخشی الله من عباده العلماء» فرمود: دانایان و راهنمایان خداشناس و بیمناک از او، عبارت از کسانی هستند که عمل آنها گفتار آنها را تأیید نموده و با آن هماهنگی دارد. (۵) اگر کردار کسی، گفتار او را تأیید نکند و میان کردار و گفتارش ناهماهنگی، مشهود گردد، نمی توان عنوان عالم دانشمند و معلم و مربی جامعه بر او اطلاق کرد.

رسول خدا(ص) در این باره فرمود: «در روز قیامت دانشمندان]و معلمان[ بد را می آورند و به آتش جهنم می اندازند. یکی از آنان ]از شدت عذاب[ در داخل آتش به دور خود می چرخد… کسانی که از او علم آموخته و نجات یافته اند، به او می گویند: وای بر تو! ما راه راست را از تو آموختیم و هدایت شدیم. چرا تو اینگونه ای؟ او پاسخ می دهد: من نسبت به آنچه به شما می آموختم و شما را از آن نهی می کردم، مخالفت کردم.»(۶)

منابع:

خواندنی هایی از زندگی یک رئیس جمهور ص55

تاریخ مدینه دمشق ج28 ص18

البرهان فی التفسیر القرآن،ج4،ص374

غلامعلی رجایی،سیره رجایی

البرهان فی التفسیر القرآن،ج4،ص544