موضوع: "بهشت و جهنم"

ویژگی‌های دوزخ در قرآن

دوزخ آتشگاه عظیم:

دوزخ آتشگاه عظيم لعنت هاى همگامى و دائم وعذاب هاى متعددو هميشگى مجازات هاى شديدعدم امكان خروج شعله هاى سوزان و فروزان حل فوق العاده وحشت زا خوارى و ذلت بسيار حيرت، ترس و اضطراب كشنده ناله هاى طولانى و دردناك زندان منحصر به فرد آتشين غل‌ها و زنجيرهاى گداخته آتش از بالا و پايين درخت نفرت انگيز زقّوم آب جوش جوش!صيد شدن ناگهانى توسط فرشتگان عذاب چهره هاى سياه و ترسناك گرزهاى سرخ شده آب داغ و متعفن دودهاى متراكم و خفه كننده بى يار و ياورى عذاب عظيم دورى از نعمت هاداغ بر صورت و پشت و پهلو صورت هاى سوخته و زننده توهين و بى اعتنايى كامل درگيرى، دعوا، جنگ اعصاب و نفرين به هم! سر به زيرى و پشيمانى الى الابد نوشابه هاى سوزان و سياه ترسان و گريان و لرزان و نااميد پاره پاره شدن درون همنشينى با شياطين ترسناك بادهاى سوزنده و مسموم حركت در بين آب و آتش!چشمه هاى آب جوش وحشت زا خارهاى خشك، تلخ و بدبو آتش دل سوز پرلهيب تحمل مأموران خشن و سخت گيرسلول انفرادى تنگ و آتشين و… كدام انسان عاقلى اين‌ها را براى خود، فراهم مى آورد؟!

اَلَمْ يَأْنِ لِلَّذينَ امَنُوا اَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ و…
آيا وقت آن نرسيده است كه كسانى كه ايمان آورده اند دل هايشان به ياد خداوند خاشع و خاضع گردد و به آنچه از سوى حق نازل شده توجه (جدى) كنند؟ ( ۱۶ / حديد)
آيا وقت انديشيدن به گفتار و كردارمان فرا نرسيده است؟!

امام على عليه السلام:
چيزى مانند آتش جهنم نديدم كه فراريان از آن، چنين در خواب غفلت فرو رفته باشند!
نهج البلاغه، (خطبه ۲۸)
همه دوزخ را خواهند ديد!

منبع:بهشت و جهنم از دیدگاه قران و حدیث - عباسعلی کامرانیان - صفحه۶

چگونگی آفرینش دوزخ


چگونگى آفرينش دوزخ

درباره اين كه آيا دوزخ هم اكنون آفريده شده است يا خير مى توان گفت: به يك تعبير بله. به يك تعبير نه!
به تعبيرى كه مى گوييم بله، مقصودمان اين است كه: زمينه دوزخ و همه چيز براى تبديل گناهان به آتش فراهم است، همچنين به اندازه گناهان بخشيده نشده هرانسانى، دوزخ او آماده شده است.
اما به تعبيرى كه مى گوييم نه، مقصود آن است كه هرانسانى، آفريننده و تجهيزكننده دوزخ خويش است. بنابراين به اندازه گناهانى كه هنوز انجام نداده ايم، دوزخ ما آفريده نشده است يا به تعبير بهتر، آن را نيافريده ايم.
به همين جهت گفته شده است كه:

مفهوم صحيح اين عبارت (هركسى جهنم خود است و بهشت خود) اين است كه هركسى خود، خالق بهشت و يا جهنم خود است. چرا كه بهشت و جهنم، زمين هاى خالى است كه به وسيله اعمال ما پر از نعمت هاى بهشتى و يا پر از عذاب هاى جهنمى مى شوند (درصورتى كه اعمال نيكى باشند، به صورت نعمت هاى جالب و زيباى بهشتى و اگر اعمال بد و شرى باشند، در قيافه وسايل شكنجه و عذاب، مجسم مى شوند. (۱)
امام صادق عليه السلام در اين باره فرموده اند: دوزخيان به خاطر اعمال (بدشان) شقاوتمند شدند.
مفسر تفسير نمونه درباره اين كه دوزخ هم اكنون موجود است نوشته است: طبق ظاهر آيات قرآن، جهنم هم اكنون موجود است و طبق تحليلى كه داشته ايم در باطن و درون اين دنيا است و به اين ترتيب حقيقتا كفار را احاطه كرده است.
در آيات ۵ تا ۷ سوره تكاثر به اين مطلب اشاره شده است:
كَلاّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحيمَ ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَيْنَ الْيَقينِ
اين چنين نيست، اگر علم اليقين داشتيد دوزخ را مشاهده مى كرديد سپس آن را به عين اليقين مى ديديد. (2)
بنابراين، دوزخ هم اكنون آماده است اما، بر اثر اعمال بد انسان‌ها توسعه مى يابد.
و هركس با اعمال بد خويش اعم از اعمال ماتقدم و ماتأخر، در حال گسترش دادن، عميق كردن و دميدن در آتش جايگاه ابدى خويش است.

پی نوشت:

۱- پيام قرآن، ج۶، ص۳۴۱ ۳۴۴، ج۲، ص۵۱

2- توحيد صدوق، ص ۳۵۶.

منبع:بهشت و جهنم از دیدگاه قرآن و حدیث - عباسعلی کامرانیان- صفحه۱۶

رضوان، مشيت مطلقه انسان در بهشت


رضوان، مشيت مطلقه انسان در بهشت

«قُلْ اَؤُنَبِّئُكُمْ بِخَيْرٍ مِنْ ذلِكُمْ لِلَّذينَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنّاتٌ تَجْرى مِنْ تَحْتِهَا الاَْنْهارُ خالِدينَ فيها وَ اَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللّهِ وَاللّهُ بَصيرٌ بِالْعِبادِ، »
«بگو آيا مى خواهيد شما را به بهتر از اين جا خبر دهم؟ كسانى كه از خدا پروا داشته باشند نزد پروردگارشان بهشت هائى دارند كه از زير سايه آن نهرها جارى است و ايشان در آن، زندگى جاودانه و همسرانى پاك داشته و خدا از آنان خشنود است و او به بندگان بينا است! » (۱۵ / آل عمران)

كلمه «رِضْوان» به معناى رضاو خشنودى است و آن حالتى است كه در نفس آدمى هنگام برخورد با چيزى كه ملايم طبع او است پيدا مى شود و نفس از پذيرفتن آن امتناع نمى ورزد و در صدد دفع آن بر نمى آيد.

در قرآن كريم مسأله رضاى خداى سبحان مكرر آمده و بايد دانست كه رضايت خدا همان طور كه بالنسبه به فعل بندگانش در باب اطاعت تصور دارد، همچنين در غير باب اطاعت از قبيل اوصاف و احوال وغيره تصور دارد، (همان طور كه مى گوئيم نماز رضوان، مشيت مطلقه انسان در بهشت باعث رضاى خدا است، همچنين مى گوئيم تواضع و رقت قلب باعث خشنودى او است. )

چيزى كه هست بيشتر مواردى كه در قرآن كلمه رضاى خدا آمده، (اگر نگوئيم همه مواردش، ) از قبيل رضايت به اطاعت است و به همين جهت است كه در آيات زير رضاى خدا را با رضاى بنده، مقابل هم قرار داده است.
رضايت خدا از بنده اش به خاطر اطاعت او است و رضايت بنده از خدا به خاطر پاداشى است كه به او مى دهد و يا به خاطر حكمى است كه به نفع او صادر مى كند:
«رَضِىَ اللّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ، » (۲۲ / مجادله)

«يا اَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ، اِرْجِعى اِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً، » (۲۷ و۲۸/فجر)

«وَ السّابِقُونَ الاَْوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرينَ وَ الاَْنْصارِ وَ الَّذينَ اتَّبَعُوهُمْ بِاِحْسانٍ رَضِىَ اللّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ وَ اَعَدَّ لَهُمْ جَنّاتٍ… » (۱۰۰ / توبه)

اين كه در اين مقام يعنى مقام شمردن آن چه براى انسان خير است و مطابق با امور مورد علاقه زندگى دنيائى او است مسأله رضايت خدا را شمرده، دلالت دارد بر اين كه خود «رِضْوان» نيز از خواسته هاى انسانى و يا مستلزم امرى است كه آن امر اين چنين است و به همين جهت بوده كه در اين آيه آن را در مقابل جنات و ازواج ذكر كرده است.
در آيه:
« فَضْلاً مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْوانا، » (۲ / مائده) آن را در مقابل فضل و نيز در آيه: «وَ مَغْفِرَةٌ مِنَ اللّهِ وَ رِضْوانٌ، » (۲۰ / حديد) در مقابل: «مَغْفِرت، » و در آيه: «بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ رِضْوانٍ، » (۲۱ توبه) در مقابل رحمت ذكر فرمود.

و چه بسا با تدبر و دقت در معناى آن چه كه ما گفتيم و دقت در آيه: «رَضِىَ اللّهُ رضوان، مشيت مطلقه انسان در بهشت عَنْهُمْ…، » و آيه: «راضِيَةً مَرْضِيَّةً…، » بتوان نكته اى را كه آيه موردبحث مبهم گذاشته، كشف نمود، براى اين كه در آيات نامبرده رضايت را به خود آنان زده، فرموده: (خدا از ايشان راضى است، ) و رضايت از شخص، غير رضايت از فعل شخص است.
در نتيجه برگشت معنا به اين مى شود كه خداى تعالى ايشان را در آن چه مى خواهند از خود نمى راند، نتيجه اين هم همان معنائى مى شود كه آيه: «لَهُمْ ما يَشاؤُنَ فيها ايشان در بهشت هر چه بخواهند در اختيار دارند، » آن را افاده مى كند، پس در رضوان خدا از انسان، مشيت مطلقه انسان وجود دارد. 

منبع:بهشت از دیدگاه قرآن و حدیث - سید مهدی امین -صفحه۶۶

بهشت و جهنّم در برزخ

بهشت و جهنّم در برزخ 

انسان به محض مفارقت بدن دنيوي وارد برزخ مي‌شود و در برزخ يا متنعّم است يا معذّّب. بنابراين، انسان در برزخ، سرگردان نيست، بلكه در بهشت يا جهنّم برزخي است.  بر اساس ظاهر آيه «إِنَّ الَّذينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَه ظالِمي أَنْفُسِهِمْ قالُوا فيمَ كُنْتُمْ قالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفينَ فِي الْأَرْضِ قالُوا أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَه فَتُهاجِرُوا فيها فَأُولئِكَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصيراً»، [1] پس از مرگِ انسان، سؤال و جواب، بي درنگ آغاز مي‌شود و فرشتگان از خطوط كلّي اعتقادي فرد مي‌پرسند و جزئيات و احكام عملي وي را به روز قيامت وامي نهند.  انسان‌هاي الهي هميشه آماده پاسخ گويي سؤال‌ها هستند. از اين رو، نه تنها مردن براي آنان، سختي و فشار ندارد، بلكه هيچ لذّتي برايشان بهتر از مرگ نيست؛ چون هنگام مرگ فرشتگان با سلام به استقبالشان مي‌آيند و پيام خدا را به ايشان مي‌رسانند و آنان را پيش از معاد به بهشت برزخي فرامي خوانند: «الَّذينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَه طَيِّبينَ يَقُولُونَ سَلامٌ عَلَيْكُمْ ادْخُلُوا الْجنه بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ». در برابر اين سعادتمندان، ستمگرانند كه رفتار فرشتگان با آنها در هنگام مرگ، اعتراض گونه است: «الَّذينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَه ظالِمي أَنْفُسِهِمْ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ ما كُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ بَلي إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ فَادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدينَ فيها»؛ [2]  

 ستمگران هنگام ورود به قبر، سر تسليم فرود مي‌آورند و ضمن اظهار انقياد، به انكار رفتارهاي ناشايست خويش مي‌پردازند. آن گاه از سوي فرشتگان ندا مي‌رسد كه خدا از كرده هايتان آگاه است. پس به دوزخ درآييد. بر اساس ظاهر اين آيات، بهشت و دوزخ برزخي هم وجود دارد. امام زين العابدين عليه السلام نيز مي‌فرمايد: «وَ اللَّهِ! إِنَّ الْقَبرَ لَرَوْضَه مِنْ رِيَاضِ الْجنه أَوْ حُفْرَه مِنْ حُفَرِ النَّار» [3] ». [4]  براي نمونه، درباره جهنّم برزخي تبه كاران به اين عبارت بنگريد: «كافران و منافقان نه تنها پس از مرگ، زنده اند، بلكه از لحظه مرگ، به جهنم برزخي وارد و در آنجا عذاب خواهند شد. چنان كه خداي سبحان درباره قوم نوح مي‌فرمايد: «مِمَّا خَطيئاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ناراً». [5]  كاربرد «فاء» به جاي «ثمّ» در «فَأُدْخِلُوا ناراً» بر اين نكته دلالت مي‌كند كه قوم نوح همراه با غرق شدن، به آتش وارد شدند، نه اينكه مدتي بعد به آتش درآمده باشند؛ زيرا آتش برزخي در درون آب نيز وجود دارد.  شاهد ديگر بر حيات برزخي، جريان فرعونيان است. در برزخ، آنان را هر بامداد و شامگاه بر آتش عرضه مي‌كنند، نه آتش را بر آنها. در قيامت نيز آنان را به شديدترين عذاب كيفر مي‌دهند: «النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْها غُدُوًّا وَ عَشِيًّا وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَه أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذاب. » [6] شاهد برزخي بودن اين عذاب، عبارت «غُدُوًّا وَ عَشِيًّا» است؛ زيرا در قيامت كبرا، بامداد و شامگاه نيست. شاهد ديگر آنكه عذاب «عَرْض» [يعني عرضه شدن] در برزخ در برابر عذاب «دخول» [يعني داخل شدن] در جهنّم در قيامت است. [7]

پی نوشت ها:

[1]: نساء: ۹۷.

[2]: نحل: ۲۸ و ۲۹. 

[3]: شيخ صدوق، الخصال، ج ۱، ص۱۲۰؛ بحارالانوار، ج ۶، ص۲۱۴. 

[4]: تفسير تسنيم، ج ۲۰، صص ۲۱۹ و۲۲۰. 

[5]: نوح: ۲۵. 

[6]: غافر: ۴۶. 

[7]: تفسير تسنيم، ج ۷، ص۶۲۷. همچنين درباره بهشت و جهنّم برزخي نك: معاد در قرآن، ج ۴، ص۲۳۰. منبع:رسانه ملي و مفاهيم ماورايي؛ آسيب‌ها و بايسته‌ها،عبدالله جوادی آملی، ص127