احادیثی درباره احترامات استثنائى و رعايت ادب اختصاصى به پدر
احترامات استثنائى و رعايت ادب اختصاصى
۱- يونس بن عبدالرحمن از درست ابن أبى منصور: از أبى الحسن موسى عليه السلام فرمود: سأل رجل رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم ما حق الوالد على ولده؟ قال: لا يسمّيه باسمه، و لا يمشى بين يديه، و لا يجلس قبله و لا يستسب له. مردى از رسول خدا پرسيد حق پدر بر اولاد چيست؟! فرمود: او را بنام صدا نزند و جلوتر از او راه نرود. پيش از او ننشيند و باعث فحش دادن به او نشود (كارى نكند كه مردم به پدر كننده آن كار لعنت فرستاده يا فحش بگويند).
۲- عبدالله بن مسكان از ابراهيم بن شعيب گفت: قلت لأبى عبد الله عليه
السلام إنّ أبى قد كبر جدّاً و ضَعُفَ فنحن نحمله إذا أراد الحاجة؟ فقال: إن استطعت أن تلى ذلك منه فافعل ولقّمه بيدك فإنّه جنّةٌ لك غداً. به أبى عبداللّه (امام صادق عليه السلام) گفتم: پدرم جدّاً پير و ناتوان شده است، ما او را در مورد نياز (و دستشوئى) به آنجا مى بريم؟ فرمود: اگر مى توانى اين كارها را بكنى بكن و بادست خود لقمه را بر دهانش بگذار اين عمل فرداى (قيامت) براى تو سپرى است (از آتش و) سبب بهشت رفتن تو خواهد شد.
۳- نوفلى: از سكونى: از أبى عبد الله عليه السلام فرمود: من السنّة و البرّ أن يكنّى الرجل باسم أبيه از سنّت است كه مرد با نام پدرش كنيه داده شود (و شهرت يابد! ).
۴- طاووس گفت: انّ من السنّة أن توقّر أربعة، العالم و ذو الشّيبة و السلطان و الوالد قال و يقال ان من الجفاء ان يدعو الرجل والده باسمه از سنت (رسول خدا) است كه چهار گروه را محترم بشمارى، عالم و پير و سلطان و پدر و گفته شده است از ستم شمرده مى شود كه مرد پدر خود را با نامش صدا كند (بلكه با شهرت و كنيه خطاب نمايد).
جريان گاو بنى اسرائيل در نيكى به پدر
مفسران در تفسير آيه ۶۷ سوره بقرة ببعد آورده اند، آن گاوى كه بنى اسرائيل به كشتن آن مأمور شدند و جريانش بيان شده است، در
آن محيط منحصر به فرد بوده است و بنى اسرائيل آن را به قيمت بسيار گزافى خريدند.
مى گويند: صاحب اين گاو مرد نيكوكارى بود و نسبت به پدر خويش احترام فراوان قائل مى شد: در يكى از روزها كه پدرش در خواب بود معامله پر سودى براى او پيش آمد: ولى او به خاطر اينكه پدرش ناراحت نشود: حاضر نشد وى را از خواب بيدار سازد و كليد صندوق را از او بگيرد: در نتيجه از معامله صرفنظر كرد.
و به قول بعضى از مفسران فروشنده حاضر مى شود آن جنس را به هفتاد هزار (به قيمت خيلى كمتر از قيمت واقعى) بفروشد به اين شرط كه نقد بپردازد: و پرداختن پول نقد منوط به اين بوده است كه آن مرد، پدر را بيدار نمايد و كليد صندوقها را از او بگيرد: ولى جوان مزبور حاضر مى گردد كه به هشتاد هزار بخرد ولى پول را پس از بيدارى پدر بپردازد! بالأخره معامله انجام نشد، خداوند به جبران اين گذشت جوان معامله پرسود بالا (معامله گاو) را براى او فراهم مى سازد.
بعضى از مفسران نيز مى گويند: پدر پس از بيدار شدن از ماجرا آگاه مى شود و گاو مزبور را به پاداش اين عمل به پسر خود مى بخشد كه سر انجام آن سود فراوان را براى او به بار مى آورد.
پيامبر اسلام در اين مورد مى فرمايد: انظروا الى البرّ ما بلغ بأهله: نيكى را بنگريد كه با نيكو كار چه مى كند؟!.
منبع:کتاب والدین دو فرشته جهان افرینش - محمد امینی گلستانه - صفحه۹۴
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط پریساعسکری در 1397/01/10 ساعت 07:57:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |