تعالیم اسلام
آیا تعالیم اسلام با گذشت زمان می تواند تازگی خود را حفظ کند؟
اسلام ديني است كه تعاليم آن بر مبناي علم و عقل استوار گشته و قوانين و دستورات آن براساس مصالح و مفاسد وضع شده است. همان طور كه قوانين طبيعي، كه بر جهان آفرينش حكومت مي كند، كهنگي ندارد، مانند قانون جاذبه عمومي كه با گذشت سالها و قرنها همچنان ثابت و حاكم بر كرات است، قوانين اسلام هم، كه بر پايه مصالح و مفاسد قرار داده شده، چنين است; مثلا يكي از اموري كه عقل به خوبي و نيكي آن حكم مي كند احسان به مردم و عدالت است. همچنين خرد به زشتي و ظلم و تجاوز حكم مي كند. در قرآن كريم آمده است: «ان الله يامر بالعدل و الاحسان و ايتاء ذي القربي و ينهي عن الفحشاء و المنكر و البغي;همانا خداوند به دادگري و نيكوكاري و دستگيري از خويشان « سوره نحل، آيه 90» تهيدست فرمان داده و از كارهاي زشت و رفتارهاي ناهنجار و ستمگري نهي نموده است». و تعاليم ديگر دين نيز همين گونه است. در مواردي كه انسان حكمت احكام اسلام را درك نمي كند، از كوتاهي و نارسايي دانش اوست. هر چه سطح دانش بشر بالاتر رود، جامعيت و كامل بودن تعاليم اسلام واضحتر مي گردد; چرا كه قوانين و دستورات اسلامي براساس وحي و از علم نامحدود و بي انتهاي پروردگار جهان، كه بر همه مصالح و مفاسد احاطه دارد، سرچشمه گرفته است; بنابراين در تعاليم اسلام كهنگي راه نخواهد داشت.
اگر تعالیم اسلام قابل پیاده شدن در جوامع بشری است، چرا تاکنون پیاده نشده است ؟
اينكه اسلام و تعاليم حيات بخش و زندگي ساز آن قابل پياده شدن است، مسأله اي تجربي نيست تا بگوييم چون تا به حال اسلام پياده نشده، بعد از اين هم نخواهد شد; بلكه كسي كه شناخت اصولي نسبت به اسلام و معارف اسلامي داشته باشد، درك حقاينت اسلام و اين كه اسلام تنها آيين زندگي است، براي او مسأله اي روشن و ضروري است; زيرا خداوندي كه داراي علم غيرمحدود و قدرت غيرمتناهي است، انسان را آفريده و ابعاد مختلف وجود انسان و جامعه انساني مقصور اراده و مشيت او است. خداوند به تمام نيازهاي وسيع و عميق انسان اطلاع دارد و مي داند كه چه اسباب و عواملي نيازهاي انسان را كاملا تامين مي كند، از اين رو متناسب با اين نيازها نظامها و قوانيني قرار داده است. با چنين بينشي كوچكترين ترديدي در قدرت اجرايي نظامها و ـ1144ـ احكام اسلام وجود ندارد. ليكن خداوند به انسانها آزادي و اختيار داده است و آيين خويش را به طور قهري و جبري در جوامع پياده نمي كند. اين انسانها هستند كه بايد با ختيار و اراده دين را با تمامي ابعاد آن در جامعه اجرا كنند. اگر انسانها در اين راه درست عمل نكرده، تصور نمايند، خداوند تضمين نكرده است كه تقصيرهاي آنها را جبران كند; چرا كه اين جهان محل آزمايش و ابتلاء است و كشته شدن پيامبران و رهبران الهي و مسلط شدن طاغوتها بر همين اساس است. نكته ديگر اينكه، هدف از اجراي تعاليم اسلام در جامعه تنها رسيدن به اهداف مادي نيست، بلكه هدف اين است كه در جامعه قسط اقامه شود و از اين رهگذر انسانها بتوانند به نحو شايسته و مطلوب به هدف متعالي آفرينش دست يابند.
منبع :تبيان
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط پریساعسکری در 1396/06/02 ساعت 10:05:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |