تاریخچه حاجی فیروز و عمو نوروز
عید نوروز و حاجی فیروزه وعمو نوروز
عمو نوروز و حاجی فیروز اصلا فرعی نیستند ، خیلی هم اصلی اند . داستان عمو نوروز ، داستانی عاشقانه است . عمو نوروز منتظر زنی است . آنها می خواهند با هم ازدواج کنند . این داستان می تواند به آن ازدواج مقدس الهه و شاه مربوط باشد . در واقع آن زن بی نام ( سال ) عاشق عمو نوروز است و آن الهه هم عاشق شاه است .
عمو نوروز نماد کسی است که برکت می دهد ، حالا شاه یا هر کس دیگر و آن زن هم منتظر عمو نوروز است .
معمولا زن همیشه با زمین هم هویت است ، جز در بعضی از اساطیر مصری که زمینش مذکر است ، معمولا زن و زمین یکی هستند .
الهه که عاشق شاه است ، او را انتخاب می کند و آن زن عاشق ( سال ) هم عمو نوروز را برمی گزیند .
دیدار زن و عمو نوروز اتفاق نمی افتد . زن هیچوقت در زمان عمو نوروز بیدار نیست ، آن قدر خانه را روفته و روبیده و کار کرده که خوابش برده . زن صاحب خانه است و مرد مسافر ، و این سفر همیشه ادامه دارد .
اما داستان حاجی فیروز بسیار جدی تر و مهم تر است . مرحوم مهرداد بهار حدس زده بود که سیاهی صورت حاجی فیروز باید مربوط به بازگشت او از دنیای مردگان باشد . ظاهرا داستان از این قرار است که ” ایشتر ” که همان الهه تموز است شاه – دوموزی – را برمی گزیند . یک روز الهه به زیرزمین می رود و با ورود الهه به زیرزمین ، در روی زمین باروری متوقف می شود . نه دیگر درختی سبز می شود و نه دیگر گیاهی هست . خدایان که از ایستایی جهان ناراحت بودند ، برای پیدا کردن راه حل جلسه می کنند و قرار می شود که نیمی از سال را ” دوموزی ” به زیر زمین برود و نیم دیگر سال را خواهر دوموزی که ” گشتی ننه ” نام دارد ، به جای برادر به زیرزمین برود . وقتی دوموزی به روی زمین می آید ، بهار می شود و تمام مراسم نوروز هم ظاهرا و احتمالا به دلیل آمدن اوست . وقتی دوموزی را به زیرزمین میفرستند ، لباس قرمز تنش می کنند و دایره ، دنبک ، ساز و نی لبک دستش می دهند و این یعنی خود حاجی فیروز . صورت سیاهش هم مربوط به بازگشت از دنیای مردگان است و این شادمانی ها برای بازگشت دوموزی از زیرزمین است .
همه می دانیم حاجی فیروز طلایه دار عید نوروز است ، اما اکثر ما از داستان شکل گیری این اسطوره بی خبریم .
دکتر کتایون مزداپور استاد زبان های باستانی و اسطوره شناس گفته است زنده یاد دکتر مهرداد بهار سال ها پیش حدس زده بود سیاهی صورت حاجی فیروز به دلیل بازگشت او از سرزمین مردگان است و اخیرا خانم شیدا جلیلوند که روی لوح اکدی فرود ایشتر به زمین کار می کرد ، به نکته تازه ای پی برد که حدس دکتر بهار و ارتباط داستان بنیادین ازدواج مقدس با نوروز و حاجی فیروز را تایید می کند .
دکتر مزداپور می گوید : ” نوروز جشنی مربوط به پیش از آمدن آریایی ها به این سرزمین است لااقل از دو سه هزار قبل این جشن در ایران برگزار می شده و به احتمال زیاد با آیین ازدواج مقدس مرتبط است . تصور می شده که الهه بزرگ ، یعنی الهه مادر ، شاه را برای شاهی انتخاب و با او ازدواج می کند . ”
دکتر صنعتی زاده این الهه را ” ننه ” یا ” ننه خاتون ” نام داده ، معادل سومری آن ” نانای ” و معادل بابلی و ایرانی آن ” ایشتر ” و ” آناهیتا ” است . تا آنجا که می دانیم این الهه خدای جنگ ، آفرینندگی و باروری است .
دکتر مزداپور داستان این ازدواج نمادین و اسطوره ای را که بنیادی ترین نماد نوروز است چنین شرح داد : ” اینانا یا ایشتر که در بین النهرین است عاشق ‘ دوموزی ‘ یا ‘ تموز ‘ می شود ( نام دوموزی در کتاب مقدس تموز است ) و او را برای ازدواج انتخاب می کند . ”
تموز یا دوموزی در این داستان نماد شاه است . الهه یک روز هوس می کند که به زیرزمین برود . علت این تصمیم را نمی دانیم . شاید خودش الهه زیرزمین هم هست . خواهری دارد که شاید خود او باشد که در زیرزمین زندگی می کند .
اینانا تمام زیورآلاتش را به همراه می برد . او باید از هفت دروازه رد شود تا به زیرزمین برسد . خواهری که فرمانروای زیرزمین است ، بسیار حسود است و به نگهبان ها دستور می دهد در هر دروازه مقداری از جواهرات الهه را بگیرند .
در آخرین طبقه نگهبان ها حتی گوشت تن الهه را هم می گیرند و فقط استخوان هایش باقی می ماند . از آن طرف روی تمام زمین باروری متوقف می شود . نه درختی سبز می شود ، نه گیاهی هست و نه زندگی . و هیچکس نیست که برای معبد خدایان فدیه بدهد و آنها که به تنگ آمده اند جلسه می کنند و وزیر الهه را برای چاره جویی دعوت می کنند .
الهه که پیش از سفر از اتفاق های ناگوار آن اطلاع داشته ، قبلا به او وصیت کرده بود که چه باید بکند .
به پیشنهاد وزیر خدایان موافقت می کنند یک نفر به جای الهه به زیرزمین برود تا او بتواند به زمین بازگردد و باروری دوباره آغاز شود . در روی زمین فقط یک نفر برای نبود الهه عزاداری نمی کرد و از نبود او رنج نمی کشید ؛ و او دوموزی شوهر الهه بود . به همین دلیل خدایان مقرر می کنند . نیمی از سال را او و نیمه دیگر را خواهرش که ” گشتی نه نه ” نام دارد ، به زیرزمین بروند تا الهه به روی زمین بازگردد .
دوموزی را با لباس قرمز در حالی که دایره ، دنبک ، ساز و نی لبک دستش می دهند ، به زیرزمین می فرستند . شادمانی های نوروز و حاجی فیروز برای بازگشت دوموزی از زیرزمین و آغاز دوباره باروری در روی زمین است .
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط پریساعسکری در 1396/01/01 ساعت 08:00:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
1397/07/23 @ 04:43:30 ب.ظ
جابر [بازدید کننده]
با سلام و خدا قوت. ممنون از متن زیبا ، آموزنده و ارزشمند شما. فعالیت شما بزرگواران را برای آگاهی دادن به نسل جوان و آینده ساز ما، از فرهنگ بزرگ و ارزشمند سرزمینمان پاس میدارم. لذت بردم و ممنون.
فقط تقاضا دارم در صورت امکان مرجع و ماخذ مطالب را چنان قید بفرمایید که ارزش سند با مستندی بر خواننده مشخص شود. که فکر میکنم برای جوانان امروز بخصوص در دنیای مجازی بسیار مهم و واجب است ، اینگونه رفتار به نوعی فعالیت در خصوص آموزش جوانان ماست که فعلا از اهم واجبات است ، امروزه نا بجا معمول گردیده که حرفی نقل میکنند بدون سند و مستندی و فقط اکتفا میکنند به فلان سایت و وبلاگ.
دوستان بزرگوارم امیدوارم از عرایض بنده سوء تعبیر نفرمایید ارزش مطالب شما باقی و نیت شما بسیار بسیار جای تقدیر دارد ، فقط تقاضا نمودم اگر شد چنین روندی را در ادامه پیش بگیرید بسیار بهتر و مفید تر از این خواهد بود. موید باشید و محفوظ