تربیت عاطفی کودکان
سه شنبه 97/07/17
تربیت عاطفی کودکان
از هدفهای اساسی در تربیت کودکان، پرورش عاطفی آنهاست. منظور از عاطفه در این بحث، استعداد و گرایش درونی و پشتوانه نوع دوستی در انسان است. بر پایه این استعداد فطری، انسان با مهر و محبت به هم نوع خود، با او انس و الفت قلبی مییابد.
استعداد عاطفی در انسان سبب رشد بسیاری از کمالات میشود. این کمالات شامل امتیازهایی است که بر اساس «دیگرخواهی» در انسان پدید میآید، از قبیل محبت و ازخودگذشتگی، گذشت، بخشش، همکاری، دل سوزی، غم گساری و به طورکلی، مقدّم داشتن دیگران بر خود. بی وفایی، فراموش کاری، قدرنشناسی، خشونت، بی رحمی، خودخواهی و بی خبری از دیگران و مانند آنها، از کاستیهای روحی و اخلاقی هستند که ریشه در فقر عاطفی دارند. [1]خانواده نخستین کانونی است که باید در آنجا عاطفه انسانی را در کودکان پرورش داد. مهر و عطوفتی که کودک از مادر و دیگر بستگان نزدیک، همچون پدر، خواهر و برادر دریافت میکند، در هیچ کس دیگر نمی بیند و هیچ دایه و پرستاری نمی تواند نقش طبیعی مادر را در زندگی طفل بازی کند و جای خالی او را پر سازد.
زمانی که مادر با هیجان عاطفی خاصی طفل را در آغوش خود میفشارد و به او شیر میدهد یا وقتی به زبان کودکانه و با تمام وجود با فرزند خود سخن میگوید و برق عشق و محبت از چشمان او میجهد و تا اعماق وجود طفل نفوذ میکند، هنگامی که مادر فرزند خود را شب در کنار خود پناه میدهد و او را نوازش میکند، شیرینی محبت را به طفل خردسال خود میچشاند و گرمای عشق و عاطفه را به ذره ذره وجود او میرساند. همین گرمای مطبوع محبت است که بذرهای عاطفه را در وجود کودک میپروراند و او را با کیمیای محبت آشنا میسازد.
کودکانی که این نیروی معنوی را از خانواده نمی گیرند، از پرورش عاطفی محروم میمانند. بررسیهای انجام شده درباره کودکانی که در پرورشگاهها بزرگ میشوند یا به علت جنگ، متلاشی شدن خانواده یا به هر علت دیگر، دور از خانواده رشد میکنند، نشان میدهد این گونه کودکان با وجود مراقبتهای بسیار، از خلأ عاطفی شدیدی رنج میبرند. بدون تردید، بسیاری از ناآرامیهای روحی و روانی، بزهکاریها و کج رویهای اخلاقی و اجتماعی، بیماریهای روانی، افسردگیها و مانند آن در کمبود عاطفی ریشه دارند.
نگهداری حیواناتی مانند سگ و گربه در خانهها و پناه بردن به این حیوانات زبان بسته در کشورهای غربی و صرف هزینههای سرسام آور برای این منظور، در واقع، کارهایی برای پر کردن خلأ عاطفی است. [2] بدین ترتیب، والدین باید، با توجه به روحیات فرزندان خود و ابراز علاقه به آنها، فضای زندگی کودک خود را سرشار از مهر و محبت کنند تا فرزندانی سیراب از عاطفه تحویل جامعه دهند، نه اینکه به علت کمبود محبت، در نوجوانی و جوانی دچار عقدههای روانی شوند.
پی نوشتها:
[1]: تربیت دینی فرزندان، ص ۷۹.
[2]: نک: راهنمای پدران و مادران، صص ۱۸۵ ۱۹۰.
منبع:گفتارهایی در رابطه با روابط والدین با فرزندان - شکیبا السادات جوهری- صفحه ۴۰
محبوبیت اهل منبر
چهارشنبه 97/07/04
مبلّغي كه در دلها نفوذ كرده و از محبوبيت والا در جامعه برخوردار است حرفش بيشتر موثر واقع ميشود، پس هر كس ميخواهد با سخنوري مسؤوليت الهي خود را انجام دهد و ميخواهد از سخنرانيهاي خود نتايج مثبت و سودمندي بگيرد بايد چنان زندگي كند كه در بين مردم محبوب باشد. عوامل محبوبيت به طور فهرست وار عبارتند از: خودشناسي و خودسازي، ساده زيستن، خدمت به مردم، تواضع به جا و نرمخويي، دفاع از ستمديدگان، عمل به گفته ها، و كرامت و عزت نفس، جلب رضايت حق، استقامت، داشتن شرح صدر، برخورداري از حيا و عفت، داشتن مطالعه در زمينههاي مختلف؛ صراحت لهجه، واقع بيني و حقيقت گرايي، مقدم داشتن منافع ملي و مصالح ميهني بر اغراض و منافع شخصي، بي طمعي.
منبع:بایدها و نبایدهای عزاداری - صفحه۲۶
رباب مادر سکینه و علی اصغر
شنبه 97/06/31
رباب مادر سكينه و علي اصغر
رباب دخترِ سوم مردي مسيحي بود كه در زمان خليفه دوم، اسلام آورده بود. او به همسري امام حسين (ع) در آمده بود، ظاهراً تنها همسر امام حسين بود كه با كاروان حسيني به كربلا آمد و از نزديك شاهد آن مناظر دل خراش و تكان دهنده بود. رباب مادر دل سوخته علي اصغر و سكينه است. او از نزديك شاهد پرپر شدن شش ماهاش بود كه قوم دغا حنجرش روي دست پدر پاره پاره گردند. فرزندش علي اصغر نشان بارز مظلوميت امام حسين (ع) است. او نيز به سهم خود در مقابل تبليغات شوم و مسموم كننده دستگاه حكومت غاصب ايستاد و اجازه نداد تا با تحريف كربلا خون پاكان روزگارش را به هدر دهند. او در مجلس ابن زياد سر پاك حسين را به دامن گذارد و گفت: واحسينا فلانسيت حسيناً… ؛ واي حسينم! هرگز فراموشت نمي كنم… » چنان با اين مرثيه خواني خود، آهي از دل داغديده اش بر كشيد
كه احساسات پاكش حاضران مجلس را متأثر كرد…
منبع:زنان در نهضت عاشورا - ملیحه خادری- صفحه۲۰
زینب کبری(س) در کربلا
پنجشنبه 97/06/29
سرسلسله زنان شجاع نهضت امام حسين (ع) زينب كبري (س) است. او خداشناسي بود كه در تحمل مصائب به «ام المصائب» لقب يافت. در عفت و نجابت ثاني زهرا (س) بود. تنديس شرم و حيا و داراي عصمت صغري. او ولية الله بود، راضي به رضاي الله و امينة الله بود، عالمه غير معلمه. محبوب رسول خدا و فاطمه زهرا و اميرالمؤمنين، نائبة الزهرا، شريكة الحسين و در فصاحت و بلاغت وارث اميرالمؤمنين بود شجاعت ملكه وجودش بود. او قهرمان كربلا بود و در صبر و مقاومت مجسمه تقوا بود. در برخورد با مصيب ها، چون كوه ِ مقاوم و چون صخره در مقابل امواج خروشان، خم به ابرو نياورد. او كمر مصيبت را شكسته بود. در طول نهضت عاشورا، بلا گردان زنها و بچهها و امام سجاد (ع) بود؛ به عنوان مثال وقتي در كوفه پس از اين كه زينب افشاگري كرد و مردم را تهييج نمود. ابن زياد لعنة الله عليه بسيار غضبناك شد، چون ضرب و شتم زينب براي او افت داشت، علي بن الحسين (ع) را احضار نمود و گفت: تو كيستي؟ زين العابدين (ع) فرمود: من علي بن الحسين هستم. گفت: علي بن الحسين كه در كربلا كشته شد؟ فرمود: آن شير بيشه شجاعت كه شربت شهادت نوشيد، برادرم علي (ع) بود، كه بر خلاف گفتار تو، مردم او راشهيد كردند، نه خدا! ابن زياد غضبش بيشتر شد و گفت: هنوز آن جرأت و توان در تو باقي است كه پاسخ مرا بدهي و گفته مرا زير پا بگذاري؟ اينك بياييد جلادان، او را برده و گردن بزنيد! مدافع ولايت و امامت، زينب قهرمان بي تاب شد، خود را به دامان امام سجاد (ع) انداخت و فرمود: يابن مرجانه (پسر مرجانه) آن همه خونها كه ريختي، هنوز كاسه انتقام تو را لبريز نكرده، باز هم ميخواهي گرگ وار خون ما را بياشامي؟ آن گاه دست به گردن امام سجاد (ع) انداخت و فرمود: به خدا! دست از يادگار برادرم برنمي دارم و از او جدا نمي شوم، اگر ميخواهي او را به قتل برساني، مرا هم با او بكش. مرا با او بكش تا هر دو با هم شويم آسوده از اين محنت و غم زينب (س) پا به پاي امام حسين (ع) در نهضت عاشورا آمد. او پسرش عون را پيش كش برادر برده بود، اگر حسين (ع) شهيد شد زينب هم با اسارت خود خط سرخ شهادت را پيمود، كاروان اهل بيت را به رهبري امام سجاد به مدينه رسانيد، الحق و الانصاف هيچ كم نگذاشت، چرا كه او عقيله بني هاشم بود و يادگار حيدر و يك سال پس از امام حسين (ع) در شهر دمشق در گذشت.
منبع:زنان در نهضت عاشورا - ملیحه خادری - صفحه۱۷
خدمت وسائل روز به نهضت امام حسین(ع)
پنجشنبه 97/06/29
سابقا وسائل تمدن منحصر به مدرسههاي ديني و منبرها و كتابها بود كه شيوه ديني داشتند و اجتماع هم در سايه اينها تعليمات روح بخش مذهبي خود را ميآموخت. اما امروزه مدرسههاي جديد، راديو، تلويزيون، سينما، جرايد، مجلات و انجمنهاي ديگر اضافه شده است كه ناچارا بايد مسلمانان با اين وسائل برنامههاي اسلامي را مطابق با نهضت و هدف امام حسين (ع) اجرا كنند تا در هر شهر و قريه، خانه و مدرسه و كارگاه و سربازخانه عموم مردم استفاده كنند. چون نقشه اي كه امام حسين (ع) طرح كرد از تحول علمي (فرويد) برتر و قيام مقدّسش از انقلاب فرانسه و ساير نهضتهائي كه زندگي مسلمين را به مخاطره افكند در صورتي كه رنگ تمدن بخود گرفته بهتر و بالاتر بود. اما جاي تأسف است كه انسان از صنايع و وسائل روز بهره مادي ميبرد و استفاده معنوي نمي كند.
منبع:حسین (ع) پرچمدار آزادی - سید محمد حسینی شیرازی.