چرا امام زمان را نمی بینیم؟

عکس نوشته تبریک روز دانشجو

علت نامگذاری روز دانشجو


بعد از كودتاى 28 مرداد 1332، رژيم وابسته پهلوى كه توانسته بود با كمك اربابان امريكايى بر اريكه قدرت باز گردد، درصدد برآمد تا پايه هاى حكومت خود را تثبيت كند، اما غافل از اينكه مقاومت مردم بطور كامل از بين نرفته و ايران در اولين فرصت خشم و انزجار خويش را نشان خواهد داد.

نيكسون معاون رئيس جمهور امريكا در سال 1332، راهى ايران گرديد. در حقيقت او مى آمد تا نتيجه سرمايه گذارى بيست و يك ميليون دلارى را كه سازمان جاسوسى امريكا سياه در راه كودتا و سرنگونى دولت مصدق هزينه كرده بود، از نزديك مشاهده كند. ملت در حال افسردگى و از نفاق و تفرقه اى كه استبداد توانسته بود در ميان او ايجاد كند، ناراحت بود.
رهبرى نهضت مقاومت، قصد رساندن صداى اعتراض مردم را به گوش جهانيان داشت و تلاش لندن و واشنگتن را كه مى خواست با مشروع جلوه دادن رژيم كودتا، امتيازات مورد نظر خود را در محيط آرام بدست آورد، خنثى كند. اجراى اين برنامه به عهده كميته هماهنگى دانشگاه تهران واگذار شده بود.

تظاهرات دانشجويان دانشگاه تهران، به عنوان اعتراض به ورود دنيس رايت، كاردار جديد سفارت انگليس در ايران، از روز 14 آذر 1332، آ‎غاز گرديد. دانشجويان دانشكده هاى حقوق و علوم سياسى، علوم دندان پزشكى، فنى، پزشكى، داروسازى در دانشكده هاى خود تظاهرات پرشورى عليه رژيم كودتا برپا كردند. رژيم پهلوى كه به خوبى از خشم ملت و خصوصا دانشجويان نسبت به خود و اربابان امريكا از پيش آگاه بود، با تمام قوا متوجه دانشگاه شد.

روز 15 آذر تظاهرات به خارج از دانشگاه كشيده شد و ماموران انتظامى، در زد و خورد با دانشجويان، شمارى را مجروح و گروهى را دستگير و زندانى كردند. صبح روز 16 آذر 1332، گارد تا دندان مسلح رژيم پهلوى براى اولين بار وارد صحن دانشگاه شد تا فرياد مخالفان را در گلو خفه كند.
در يكى از كلاسهاى درس دانشكده فنى، چند تن از دانشجويان در اعتراض به حضور ماموران گارد رژيم شاه در صحن دانشگاه، آنها را به مسخره مى گيرند و همين بهانه كافى بود تا وارد كلاس درس شوند و با ايجاد جو رعب و وحشت، محيط را براى بهره بردارى و گرفتن زهر چشم دانشجويان آماده سازند. ماموران گارد با حمله به دانشجويان بى پناه سه تن از آنان را به شهادت مى رسانند.

حادثه 16 آذر 1332، بعنوان يك روز (مقاومت تاريخى) در تاريخ دانشگاه تهران ثبت شد. از آن پس، همه ساله به رغم كوشش رژيم و ساواك، دانشجويان دانشگاه تهران و ديگر دانشگاههاى سراسر ايران مراسم و تظاهراتى به ياد شهيدان آن روز برپا مى كردند.

شهيد چمران در ر ابطه با حادثه 16 آذر مى گويد:
وقايع آن روز چنان در نظرم مجسم است كه گويى همه را به چشم مى بينم، صداى رگبار مسلسل در گوشم طنين مى اندازد، سكوت موحش بعد از رگبار، بدنم را مى لرزاند، آه بلند و ناله جانگداز مجروحين را در ميان اين سكوت دردناك مى شنوم. دانشكده فنى خون آلود را در آن روز و روزهاى بعد به راى العين مى بينم……..
نيكسون معاون رئيس جمهور امريكا به ايران مى آيد تا نتيجه بيست و يك ميليون دلار خرج كودتا را ببيند.)
” خصوصيت بالقوه دانشجويان در اين است كه با تحرك گرايش، استنباط و فهم خود فضا را تغيير مى دهند.”

شرط اصلى در تضمين امروز و فرداى دانشجو ميزان برخوردارى او از معنويات است. فارغ التحصيل دانشگاه ما بايد نسبت به كشور و ميهن خود وفادار و متعهد باشد. با رافت و عطوفت با انسان ها برخورد كند و تنها در انديشه پر كردن جيب خود نباشد و براى رسيدن به اين هدف، انس با خدا و چشيدن لذات ذكر و دعا و تضرع اجتناب ناپذير است و اين هديه بزرگ را تشكل ها و انجمن هاى اسلامى بايد به دانشجويان تقديم كنند.”

منبع:2irna.ir

گالری عکس متحرک ویژه ولادت پیامبر اکرم و امام صادق(ع)

فضائل و كرامات امام صادق(عليه السلام)


فضائل آن حضرت زياده از آن است كه در اين مختصر احصا شود، لكن براى تيمن و تبرك به بعض آنها اشاره مى كنيم.

مالك بن انس فقيه مدينه مى گويد: نزد امام صادق(عليه السلام) مى رفتم، آن حضرت براى نشستن من متكا مى گذاشت و احترام مى فرمود و ايشان نسبت به من محبت داشت، و اين امر مرا بسيار خوشحال مى كرد و خداى را بر اين نعمت شكر مى كردم. سپس مالك مى گويد: آن حضرت مردى بود كه از سه حال خارج نبود: يا روزه بوده يا در حال نماز، و يا در حال ذكر خداوند، از بزرگان عبادت كنندگان، و در زهد سرآمد بود، از همان هايى كه از خدا خوف و خشيت فراوان دارند.
آن حضرت كثير الحديث، خوش مجلس، پر فايده بود.
هر زمانى كه مى فرمود: «قال رسول الله(صلى الله عليه وآله)» گاهى رنگ آن حضرت كبود، و گاهى زرد مى شد، تا به جايى كه گاهى شناخته نمى شد.
يك سال با آن حضرت به حج خانه خدا رفته بودم، وقتى كه گاه احرام شد، هرچه آن حضرت سعى مى كرد كه تلبيه «لبيك اللهم لبيك» بگويد، صدا در گلوى آن حضرت قطع مى شد و نزديك بود كه از بالاى مركب به زمين بيافتد، به آن حضرت عرض كردم; اى فرزند پيامبر بگو لبيك، زيرا بايد محرم شوى و چاره اى از گفتن نيست، آن حضرت فرمود:
چگونه جسارت كنم و بگويم: «لبيك اللهم لبيك» در حالى كه مى ترسم از آن كه خداوند عزوجل به من بگويد: «لا لبيك و لا سعديك؟» بحار الانوار، ج 47، ص 16
شخصى به نام مفضل بن قيس مى گويد: نزد امام صادق(عليه السلام) رفتم و بعض گرفتارى هايم را به آن حضرت گفتم و از ايشان خواستم كه برايم دعا كند، آن بزرگوار به خادمه خانه فرمود: آن كيسه پولى را كه ابوجعفر منصور براى ما فرستاده بياور، خادمه كيسه را آورد، آن حضرت فرمود: اين كيسه اى است كه در آن چهار صد دينار است، به واسطه آن امور خود را اصلاح كن، به آن حضرت گفتم: فداى شما شوم، قصد من اين نبود، بلكه مى خواستم كه شما برايم دعا بفرماييد، آن حضرت گفت: من به شما دعا هم مى كنم، لكن همه گرفتاريت را براى ديگران باز گو مكن، زيرا خوار مى شوى. بحار الانوار ج 47، ص 34.
هشام بن سالم كه يكى از اصحاب آن حضرت است مى گويد: حضرت صادق(عليه السلام)وقتى شب مى شد كيسه اى برمى داشتند كه در آن نان و گوشت و پول گذاشته بودند، آن را به دوش مى گرفتند و براى فقراء و نيازمندان مدينه مى بردند و بين آنان تقسيم مى كردند، و كسى آن حضرت را نمى شناخت، تا آن كه ايشان از دنيا رفتند و فقراء دريافتند كه آن كسى كه دست كرم او بر سر آنان بوده امام صادق(عليه السلام) بوده است. بحار الانوار، ج 47، ص 38
مسمع بن عبدالملك مى گويد: در منى نزد امام صادق(عليه السلام) نشسته بودم در حالى كه ظرف انگورى در مجلس بود كه از آن مى خورديم. سائلى آمد و چيزى خواست، امام صادق(عليه السلام) خوشه انگورى به او داد. سائل گفت: به انگور نيازى ندارم، اگر پول بود! حضرت فرمود: خدا كار تو را بگشايد، شخص فقير رفت و سپس برگشت و گفت: خوشه انگور را بدهيد، حضرت فرمود: خدا كار تو را بگشايد و چيزى به او نداد. سپس شخص ديگرى آمد، امام(عليه السلام) سه دانه انگور به او داد، آن شخص سائل گرفت و گفت: سپاس خداوند دو جهان را كه مرا روزى داد.
امام صادق(عليه السلام) به او فرمود: بايست، سپس دو دست خود را از انگور پر كرد و به او داد، آن مرد گرفت و مثل دفعه قبل حمد خداى را به جاى آورد، امام(عليه السلام)دوباره او را امر به ايستادن كرد و به خادم فرمود: چقدر پول همراه دارى، نزد خادم بيست درهم يا نزديك به اين مبلغ بود، آن بزرگوار آن پول را به شخص سائل دادند، او گرفت و گفت:
سپاس خداى را، اين نعمت از توست به تنهايى، و شريكى براى تو نيست، امام(عليه السلام)او را امر به توقف فرمود، و سپس پيراهنى كه در بر داشت بيرون آورده به او داد و فرمود اين لباس را بپوش، او هم پوشيد و گفت: سپاس خداوندى را كه مرا پوشانيد و مستور نموده اى ابا عبدالله خداوند ترا جزاى خير دهد و سپس رفت، راوى مى گويد اين شخص جز اين دعايى براى امام صادق(عليه السلام) نكرد، و ما گمان مى كرديم كه اگر براى خود آن حضرت دعا نكرده بود، بلكه فقط خداوند را سپاس مى گفت حضرت مرتب به او بخشش و احسان مى كردند، زيرا هر وقت حمد خداوند را به جاى مى آورد حضرت چيزى به او مى دادند. بحار الانوار ج 47، ص 42. و از اين روايت به خوبى فهميده مى شود كه امامان معصوم(عليهم السلام) چه اندازه توجه به حضرت پروردگار داشته و در مقابل عظمت او خاضع بوده اند.
همچنان كه در روايت ديگر وارد شده است كه امام صادق(عليه السلام) در نماز قرآن تلاوت مى كرد، تا آن كه غش كرد، وقتى كه به حالت عادى برگشت كسى پرسيد: چه چيز باعث اين حالت براى شما شد؟ آن حضرت فرمود: من مرتب آيات قرآن را تكرار مى كردم تا آن كه حالى براى من پيدا شد كه گويا قرآن را رو در رو از كسى كه آن را فرستاده مى شنيدم. بحار الانوار، ج 47، ص 58

 
مداحی های محرم