حجاب وعفاف از دیدگاه رهبر معظم انقلاب

سخنان رهبری در دی ماه سال 1368

مسألهٔ حجاب، به معناى منزوى‌كردن زن نيست. اگر كسى چنين برداشتى از حجاب داشته باشد، برداشتش كاملاً غلط و انحرافى است.

مسأله حجاب، به معناى جلوگيرى از اختلاط و آميزش بى‌قيدوشرط زن و مرد در جامعه است.


سخنان رهبری در مهر ماه سال 1369

اگر در جهت ايجاد حجاب، يک ذره نسبت به لباس افراد اين جوامع تعرض بشود، همهٔ دنيا را غوغا برمی‌‏دارد؛ ولى اگر در جهت كشف حجاب، به لباس كسى تعرض بشود، يك‏صدم آن در دنيا غوغا نمی‌‏شود!

ویرایش

 سخنان رهبری در دی ماه سال 1370

مسأله‌ٔ حجاب، مسأله‌ای است كه اگرچه مقدمه‌‌ای است براى چيزهاى بالاتر، امّا خود يک مسأله‌ٔ ارزشى است. ما كه روى حجاب اين‌قدر مقيّديم، به خاطر اين است كه حفظ حجاب به زن كمک مى‌كند تا بتواند به آن رتبه‌ٔ معنوى عالى خود برسد و دچار آن لغزشگاه‌هاى بسيار لغزنده‌‌ای كه سر راهش قرار داده‌اند، نشود.

بايد توجه كنيد كه هيچ بحثى در اين زمينه‌هاى مربوط به پوشش زن، از هجوم تبليغاتى غرب متأثر نباشد؛ اگر متأثر از آن شد، خراب خواهد شد. مثلاً بياييم با خودمان فكر كنيم كه حجاب داشته باشيم، امّا چادر نباشد؛ اين فكر غلطى است. نه اين‌كه من بخواهم بگويم چادر، نوع منحصر است؛ نه، من مى‌گويم چادر بهترين نوع حجاب است؛ يک نشانه‌ٔ ملّى ماست؛ هيچ اشكالى هم ندارد؛ هيچ منافاتى با هيچ نوع تحركى هم در زن ندارد. اگر واقعاً بناى تحرّک و كار اجتماعى و كار سياسى و كار فكرى باشد، لباس رسمى زن مى‌تواند چادر باشد و - همان‌طور كه عرض كردم - چادر بهترين نوع حجاب است.

ویرایش

 سخنان رهبری در آذر ماه سال 1371

ما زن را به عفّت، به عصمت، به حجاب، به عدم اختلاط و آميزش بى‌حد و مرز ميان زن و مرد، به حفظ كرامت انسانى، به آرايش نكردن در مقابل مرد بيگانه - براى آن‌كه چشم او لذّت نبرد - دعوت مى‌كنيم.

در محيط دانشگاه‌ها، خانم‌هاى دانشجو و استاد بايد بكوشند روحيه و فرهنگ اسلامى را ترويج كنند. اجازه ندهيد به كسانى - اگر خداى نكرده در دانشگاه‌هاى كشور هستند - كه نسبت به حجاب اسلامى يا زنان و دانشجويان دخترِ مسلمان بى‌احترامى كنند. اجازه ندهيد كه اين‌ها بتوانند افكار فاسد را منتشر كنند.

ویرایش

 سخنان رهبری در مهرماه سال 1373

مردم ما چادر را انتخاب كرده‌اند. البته ما هيچ‌وقت نگفتيم كه «حتماً چادر باشد، و غيرچادر نباشد.» گفتيم كه «چادر بهتر از حجاب‌هاى ديگر است.» ولى زنان ما مى‌خواهند حجاب خودشان را حفظ كنند. چادر را هم دوست دارند. چادر، لباس ملّى ماست. چادر، پيش از آن‌كه يک حجاب اسلامى باشد، يک حجاب ايرانى است. مال مردم ما و لباس ملّى ماست.

ویرایش

 سخنان رهبری در اسفند ماه سال 1375

حجاب، يكى از وسايل امنيت است. با حجاب زنِ مسلمان، هم خود زنِ مسلمان امنيت پيدا مى‌كند و هم مردان مسلمان امنيت پيدا مى‌كنند.

ویرایش

 سخنان رهبری در مهر ماه سال 1376

هر حركتى كه براى دفاع از زنان انجام مى‌گيرد، بايد ركن اصلى آن رعايت عفاف زن باشد. عفّت در زن، وسيله‌اى براى تعالى و تكريم شخصيت زن در چشم ديگران، حتّى در چشم خودِ مردان شهوت‌ران و بى‌بندوبار است.

عفّت زن، مايهٔ احترام و شخصيت اوست. اين مسأله حجاب و مَحرم و نامَحرم و نگاه كردن و نگاه نكردن، همه به خاطر اين است كه قضيه عفاف در اين بين سالم نگه داشته شود.

عفّت در زن، وسيله‌اى براى تعالى و تكری شخصيّت زن در چشم ديگران، حتّى در چشم خودِ مردان شهوت‌ران و بى‌بندوبار است. عفّت زن، مايهٔ احترام و شخصيّت اوست. اين مسأله حجاب و مَحرم و نامَحرم و نگاه كردن و نگاه نكردن، همه به خاطر اين است كه قضيه عفاف در اين بين سالم نگه داشته شود.

ویرایش

 سخنان رهبری در مهر ماه سال 1377

ما حجاب را لباس «مشاركت اجتماعى» زنان مى‌دانيم و اگر نباشد، واقعاً در عرصهٔ اجتماع، مشكل داريم و واقعاً هيچ‌وقت احساس نكرده‌ايم كه اين براى ما سختى و مشكلى به وجود آورده است. ما با داشتن حجاب، احساس راحتى خيلى بيشترى مى‌كنيم.

ویرایش

 سخنان رهبری در بهمن ماه سال 1377

ما در مورد خانم‌ها، حجاب و آن حفاظ زنانه را - كه در واقع احترام به زن است - مظهر تقوا مى‌دانيم.

ویرایش

 سخنان رهبری در اسفند ماه سال 1377

حجاب، ارزشى است منطبق با طبيعت انسان.

ویرایش

 سخنان رهبری در اردیبهشت ماه سال 1382

عظمت زن به اين نيست كه بتواند چشم مردها را، هوس هوس‌رانان را به خودش جلب كند؛ اين افتخارى براى يک زن نيست؛ اين تجليل زن نيست؛ اين تحقير زن است. عظمت زن آن است كه بتواند حجب و حيا و عفاف زنانه را كه خدا در جبلّت زن وديعه نهاده است، حفظ كند؛ اين را بياميزد با عزّت مؤمنانه؛ اين را بياميزد با احساس تكليف و وظيفه.

ویرایش

 سخنان رهبری در خرداد ماه سال 1383

اگر شما آقا، محرم و نامحرم را رعايت نكرديد، اگر دوستِ جنس مخالف پيدا كرديد، اگر با همه گرم گرفتيد، اگر حجاب رعايت نشد، اگر صد جور زن با آرايش‌های گوناگون در مقابل شما رژه رفتند؛ و نيز اگر شما خانم، هرجا يک مرد چنين و چنانی را ديديد و به او خيره شديد و نگاه كرديد و چه و چه كرديد، نتيجه چه می‌شود؟ نتيجه اين می‌شود كه همسر خودت از نظر تو ديگر آن جاذبه‌ای را كه محبّت ايجاد كند، نخواهد داشت. شما هر كس هم كه باشد، ولو حضرت يوسف، بعد از يک ماه يواش يواش عادی می‌شود. حضرت يوسف هم اولش خيلی برجسته است؛ زليخا هم اولش خيلی برجسته است؛ امّا بعد يواش يواش عادی می‌شود؛ ولی آن بيرونی نو است.

ویرایش

 سخنان رهبری در دی ماه سال 1386

حجاب، تكريم آن كسى است كه در حجاب است. حجاب زن، تكريم زن است.

در ايران باستانى زن‌هاى اعيان و اشراف و رؤسا همه باحجاب بودند؛ زن‌هاى افراد پائين و طبقات پست، نه، بى‌حجاب هم مى‌آمدند؛ مانعى هم نبود. اسلام آمد اين تبعيض را گذاشت كنار، گفت نخير، زن بايد باحجاب باشد؛ يعنى اين تكريم مال همه‌ٔ زنان است.

برداشتن حجاب، مقدمه‌اى براى برداشتن عفّت بود؛ براى برداشتن حيا در جامعه‌ٔ اسلامى بود؛ براى سرگرم كردن مردم به عامل بسيار قوى و نيرومند جنسى بود؛ براى اينكه از همهٔ كارهاى ديگر بمانند؛ و يک مدّتى هم موفق شدند، امّا ايمان عميق ملّت ايران نگذاشت.

ویرایش

 سخنان رهبری در مهر ماه سال 1388

نگاه عمومى به زن كه در فرهنگ غربى نهادينه شده، نگاه غلطى است؛ نگاه ابزارى است، نگاه اهانت‌آميز است. از نظر غرب، علّت اينكه شما نبايد توى چادر باشيد، نبايد حجاب داشته باشيد، اين نيست كه آزاد باشيد. شما داريد می‌گوئيد من با حجاب هم آزادى دارم. او چيز ديگرى مورد نظرش است؛ زن را براى نوازش چشم مرد، براى بهره‌ورى نامشروع مرد، می‌خواهند به شكل خاصّى در جامعه ظاهر بشود. اين، بزرگترين اهانت به زن است؛ حالا ولو با چندين لفّاف تعارف‌آميز اين را بپوشانند و اسم‌هاى ديگرى رويش بگذارند.

ویرایش

 سخنان رهبری در خرداد ماه سال 1390

سياست راهبردىِ اساسىِ بنيانى غرب بر عرضه شدن و هرزه شدن زن است و حجاب مخالف آن است.

ویرایش

 سخنان رهبری در اردیبهشت ماه سال 1391

خانم‌ها خيلى بايد مراقبت كنند مسئلهٔ حجاب را، مسئلهٔ عفاف را؛ وظيفه‌ٔ آن‌هاست، افتخار آن‌هاست، شخصيّت آن‌هاست.

حجاب مايه‌ٔ تشخّص و آزادى زن است؛ برخلاف تبليغات ابلهانه و ظاهربينانه‌ٔ مادّی‌گرايان، مايه‌ٔ اسارت زن نيست. زن با برداشتن حجاب‌هاى خود، با عريان‌كردن آن چيزى كه خداى متعال و طبيعت پنهان بودن آن را از او خواسته، خودش را كوچک می‌كند، خودش را سبک می‌كند، خودش را كم‌ارزش می‌كند. حجاب وقار است، متانت است، ارزش‌گذارى زن است، سنگين شدن كفه‌ٔ آبرو و احترام اوست؛

اين را بايد خيلى قدر دانست و از اسلام بايد به خاطر مسئلهٔ حجاب تشكر كرد؛ اين جزو نعمت‌هاى الهى است.

ویژگی های مفهوم عفاف

ویژگی های مفهوم عفاف


عفاف و خویشتن داری، در برابر فزون خواهی شهوانی و كشش نفسانی، چه ویژگی هائی دارد:

• خصلتی انسانی است.

• حالتی درونی است.

• نشانه های بیرونی دارد.

در رفتار و گفتار بروز می كند.

• با رفتار و نشانه های متناقض، سازگار نیست.

• نه از موضع ناتوانی بلکه از بلندای عزت و اقتدار، صورت می بندد.
عفاف، خویشتن داری با علائم و نشانه های رفتاری و گفتاری است و وجود آن بستگی به وجود نشانه های آن دارد پس حفظ عفاف بدون رعایت نشانه های آن ممكن نیست. عفت نمی تواند یك امر صرفاً درونی باشد و هیچ علامت بیرونی نداشته باشد. بخشی از تفاوت در نشانه های خویشتن داری زن و مرد، از تفاوت در خلقت آنها سرچشمه می گیرد و یكی از نشانه های عفاف، پوشش است. عفاف بدون رعایت پوشش، قابل تصور نیست. نمی توان به زن یا مردی، «عفیف» گفت در حالی كه عریان یا نیمه عریان در انظار عمومی ظاهر می شود گرچه تفاوت رفتارهای انسانی و حیوانی، ریشه در تفاوت خلقت و فطرت، گرایشها و منش ها دارد. در اسلام از نشانه های برجستة «عفاف» می توان به پوشش اسلامی (حجاب) اشاره نمود.( مطهری٬ 1362 ٬ ص 106)
شهید مطهری در مسئله حجاب می نویسد:«وقتی زن پوشیده و سنگین از خانه بیرون رود و جانب عفاف و پاكدامنی را رعایت كند افراد فاسد و مزاحم جرأت نمی كنند متعرض آنها شوند.»( مطهری 1375٬ ٬ ص 177)
ایشان در ذیل آیة 61 سورة نور چنین می نویسد:«از جملة «ان یستعففن خیرٌ لهن» می توان یك قانون كلی را استنباط كرد و آن اینست كه از نظر اسلام هر قدر زن جانب عفاف و ستر (پوشش) را مراعات كند پسندیده تر است و رخصتهای تسهیلی و ارفاقی كه به حكم ضرورت دربارة وجه وكفین و غیره داده شده است، این اصل كلی اخلاقی رانباید از یاد برد.»(مطهری1375٬ ٬ ص 168)
نشانه بودن «حجاب» برای «عفاف» گریزناپذیر است. پوشش، نشان عفاف است.
«عفت و حیا، خصلتی انسانی است كه تاریخ بر نمی تابد و مورد پذیرش تمامی انسانها بوده و هست. و انسانهای بزرگ و ادیان آسمانی نیز بدان توصیه كرده اند. در شریعت اسلامی نیز بر آن تأكید فراوان شده است. همین خصلت انسانی یكی از فلسفه های اصلی پوشش آدمی بوده است»( مهریزی٬ حجاب ٬ص 39)
در خصوص اندازة وابستگی پوشش با حجاب، استاد مطهری می نویسند:«حیا و عفاف از ویژگیهای درونی انسان است و حجاب به شكل و قالب و نوع و چگونگی پوشش بر می گردد. تفاوت باطن و ظاهر یا روح و جسد و یا گوهر و صدف را می توان به عنوان تمثیل دراین زمینه به كاربرد. به گمان مااینها دوحقیقت هستندومیزان وابستگی این دونیاز به تأمل دارد»( مطهری ٬ 1375 ٬ ص 52 الی 57)
اگر وابستگی حجاب با عفاف قطعی نشود نمی توان در استدلال برای حجاب، از ارتباط «نشانه» و «واقعیت» سخن گفت.

جایگاه حجاب در نظام هستی

یکی از نکات اساسى که زمینه اى براى عمل بـه احکام است, شناخت جـایگاه هر چیز در نظام هستـى است. البـتـه در نظامى که خداوند متـعال در جاى جاى آن دیده مى شود و ارتـبـاط اشیإ و اعمال بـا خداوند بسیار مشهود است و با درک این ارتباط و حضور, بسیارى از مشکلات زندگى بشر حل مى شود.

((حق)) , بـه عنوان زیبـاترین و پـسندیده ترین واژه آفرینش در تمامى ادیان و جوامع بشرى مورد تـوجه قرار گرفتـه است و حقوق و اداى آنها فراتـر از زمانها و مکانها و اشخـاص و ادیان است. در واقع هر فردى از هر طبقه اجتماعى و از هر دین و ملیت, نسبت بـه اداى حقوق دیگران حساسیت نشان مى دهد و این مطلب, حق و حـقوق را فرازمانى و فرامکانى مى کند.  

برخی از اندیشه گران و حکیمان بر این باورند که حجاب, حق الله است و در این باره مى گویند:

((حرمت زن نه اختصاص بـه خود زن دارد, نه مال شوهر و نه ویژه بـرادر و فرزندانش مى بـاشـد. همه اینها اگر رضایت بـدهند, قرآن راضى نخواهد بـود, چـون حرمت زن و حیثـیت زن بـه عنوان حق الله مطرح است. لذا کسى حق ندارد بـگوید من بـه نداشتـن حجـاب رضایت دادم. از اینکه قـرآن کـریم مى گـوید: هر گـروهى, اگـر راضـى هم باشند, شما حد الهى را در برابر آلودگى اجرا کنید, معلوم مى شود عصمت زن حق الله است.)) 

پرواضح است آدمى نمى تواند حقوق الهى را کاملا ادا کند ولى بـا انجـام بـرخى کارها مى تـوان رضایت الهى را بـه دست آورد. حـضرت رسول(ص)مى فرماید: ((ان حقوق الله جل ثنائه اعظم من ان یقوم بها العبـاد و ان نعم الله اکثـر من ان یحـصیها; حـقوق خـداوند متعال بـزرگتـر از آن است که تـوسط بـندگان ادا شود و نعمتـهاى خداوند بیشتر از آن است که به شمارش آید.)) و حضرت على(ع)مى فرماید: ((لکنه سـبـحـانه جـعـل حـقه عـلى العـبـاد ان یطیعوه; ولى خداوند متـعال بـر بـندگان حقى قرار داده و آن این است که او را اطاعت کنند.))

اگر چه حق خدا بـزرگ است و قابـل ادا نیست, ولى اداى وظایف و اطاعت از خداوند متـعال بـه نوعى اداى حق محسوب مى شود. حجاب که امر خدا است و شارع مقدس بـه عنوان یکى از احـکام ضرورى دین آن را واجب کرده است, بـاید حفظ شود. حفظ این واجـب الهى اطاعت از او است و اطاعت از او حـقى است که بـر بـندگان نهاده است. و هر انسان باورمندى باید تعبدا و نه فقط به خاطر مصالح عمومى و … این حد و حق الهى را ادا کند.

پس حکمت حجاب, سنجش میزان عبودیت و اطاعت بندگان است. بانوان با حفظ حجاب مى توانند اطاعت را, که روح و پیام اصلى عبادات بشر اسـت, اثـبـات کنند و در زمره اطاعـت کنندگان الهى قـرار گیرند.

حجاب مسئله فقهی است یا حقوقی؟


مسئله‌ حجاب‌ زن‌ مسلمان‌ به‌ عنوان‌ یك‌ پوشش‌متعارف‌ به‌ عرف‌ جامعه‌ اسلامی‌ در طول‌ تاریخ‌مسلمانان‌، همواره‌ یك‌ مسئله‌ فقهی‌ بوده‌ است‌ كه‌زنان‌ مسلمان‌ بدون‌ توجه‌ به‌ قانون‌ حاكمیت‌،پوشش‌ خود را حفظ می‌كردند، اما استعمارباقیمانده‌ از امپراطوری‌ عثمانی‌ در كشورهای‌اسلامی‌ ایران‌ و تركیه‌، با استبداد خشن‌ از زنان‌مسلمان‌ كشف‌ حجاب‌ كرد و این‌ هجوم‌ فرهنگی‌استعمار ثابت‌ نمود كه‌ تمام‌ دیانت‌ در فقه‌ امامیه‌همان‌ سیاست‌ و تدبیر در زندگی‌ شخصی‌ واجتماعی‌ است‌..

همان‌طور كه‌ می‌دانید مبنای‌ قانونمندی‌ انسان‌ در فقه‌ امامیه‌، پذیرش‌ اصول‌ دین‌ و جلب‌خرسندی‌ خداوند خالق‌ عالم‌ و قانونگذار است‌.در این‌ مبنا خواه‌ حكومت‌ دینی‌ بر پایه‌ فقه‌ امامیه ‌تشكیل‌ شود یا نشود، انسان‌ خود را قانونمند شرعی‌می‌داند، حتی‌ در تنهایی‌ و خلوت‌ كه‌ خداوند راناظر می‌بیند، احكام‌ الهی‌ را نقض‌ نمی‌كند، اما درعلم‌ حقوق‌، قوانین‌ باید از یك‌ ضمانت‌ اجرایی‌برخوردار باشند و برای‌ تحقق‌ ضمانت‌ اجرایی ‌، نیاز به‌ دولت‌ و قدرت‌ است‌ تا به‌ قوانین‌ حقوقی‌اعتبار ببخشند; در غیر این‌ صورت‌ با سقوط یك‌حاكمیت‌، قوانین‌ آن‌ كشور نیز ساقط و بی‌اعتبارمی‌شود و نظام‌ نوین‌ حقوقی‌ باید در مجلس‌قانونگذاری‌ حاكمیت‌ جدید اعتبار پیدا كند.
مسئله‌ حجاب‌ زن‌ مسلمان‌ به‌ عنوان‌ یك‌ پوشش‌متعارف‌ به‌ عرف‌ جامعه‌ اسلامی‌ در طول‌ تاریخ‌مسلمانان‌، همواره‌ یك‌ مسئله‌ فقهی‌ بوده‌ است‌ كه‌زنان‌ مسلمان‌ بدون‌ توجه‌ به‌ قانون‌ حاكمیت‌،پوشش‌ خود را حفظ می‌كردند، اما استعمارباقیمانده‌ از امپراطوری‌ عثمانی‌ در كشورهای‌اسلامی‌ ایران‌ و تركیه‌، با استبداد خشن‌ از زنان‌مسلمان‌ كشف‌ حجاب‌ كرد و این‌ هجوم‌ فرهنگی‌استعمار ثابت‌ نمود كه‌ تمام‌ دیانت‌ در فقه‌ امامیه‌همان‌ سیاست‌ و تدبیر در زندگی‌ شخصی‌ واجتماعی‌ است‌. .
دیانت‌ در حوزه‌ عمل‌، همان‌ چگونه‌ زیستن‌ در زندگی‌ شخصی‌ و اجتماعی‌ انسان‌ است‌. وقتی‌ كه‌استعمار با استبداد از زنان مسلمان‌ كشف‌ حجاب‌كرد، مردم‌ دنیا فهمیدند كه‌ آزادی‌ غربی‌، دروغی‌بیش‌ نیست‌ كه‌ تنها در قالبهای‌ فكری‌ دشمنان‌ خداو احكام‌ نورانی‌ اسلام‌ تعریف‌ می‌شود; گرچه‌ نفوذحاكمیت‌های‌ وابسته‌ در كشورمان‌ و سایركشورهای‌ دنیا، فساد و لطمه‌ جبران‌ ناپذیری‌ به‌زنان‌ مسلمان‌ در حوزه‌ خانواده‌، هنر، آموزش‌ وپرورش‌ و دانشگاه‌ زده‌ است‌، اما بخش‌ عمده‌ای‌از زنان مسلمان‌ با فهم‌ درست‌ از مسائل‌ سیاسی‌هرگز دست‌ از حجاب‌ نكشیدند و این‌ حق‌ خود رادر پوشش‌ از چشمان‌ نامحرم‌ محفوظ داشتند وآن‌قدر راسخ‌ و استوار ماندند كه‌ فرهنگ‌ وقانونمندی‌ حجاب‌ را به‌ سرزمین‌ كفر اروپاییان‌رسوخ‌ دادند، به‌ گونه‌ای‌ كه‌ زنان مسلمان‌ نه‌ تنها درجامعه‌ عادی‌ مغرب‌ زمین‌ به‌خاطر داشتن‌ حجاب‌احساس‌ حقارت‌ نمی‌كنند، بلكه‌ با حضور موفق‌ و باحجاب‌ در مراكز علمی‌ و پژوهشی‌، دولتهای‌ به‌اصلاح‌ مدعی‌ آزادی‌ را مجبور كردند تا باطن‌استبدادی‌ خود را نشان‌ دهند و قانون‌ ممنوعیت‌حجاب‌ در مدارس‌ فرانسه‌ را به‌ عنوان‌ یك‌ره‌آورد حقوقی‌ و سیاسی‌ تصویب‌ كنند. برای‌فرانسوی‌ها عریان‌ شدن‌ زن‌ آزادی‌ است‌، اما اگرزن‌ مسلمان‌ بخواهد كرامت‌ و حرمت‌ خود راحفظ كند و با حجاب‌ سركلاس‌ درس‌ حاضر شود وبه‌ فعالیتهای‌ علمی‌ و پژوهشی‌ ادامه‌ دهد، دیگرخبری‌ از آزادی‌ در حاكمیت‌ سیاسی‌ غربیهانیست‌.

مبانی و فلسفه حجاب


​مبانی‌ حجاب‌


چرا زنان مسلمان‌ باید حجاب‌ داشته‌ باشند، درحالی‌كه‌ زنان كافر بدون‌ پوشش‌ و با خودآرایی‌در جامعه‌ حاضر می‌شوند؟ چرا دولتهای‌ غربی; ازجمله‌ فرانسه‌، با حجاب‌ زنان مسلمان‌ مخالفت‌می‌كنند؟ چرا بسیاری‌ از نظامهای‌ وابسته‌ به‌دیكتاتوری‌; مانند رژیم‌ پهلوی‌، با حجاب‌ زنان‌مخالفت‌ كردند؟ مگر اساس‌ و پایه‌ حكم‌ وجوب‌حجاب‌ زن‌ مسلمان‌ چیست‌ كه‌ این‌ گونه‌ موردمخالفت‌ قرار می‌گیرد؟ 

احكام‌ اسلام‌ بر اساس‌ جلب‌ مصالح‌ و دفع‌مفاسد مبتنی‌ بر فطرت‌ پاك‌ انسان‌ و عدم‌ ضرراست‌. خالق‌ انسان‌ بهتر از هر نهاد یا منبعی‌ می‌داندكه‌ نیاز فطری‌ انسان‌ چیست‌; زیرا بدون‌ تردید اگرپروردگار را تنها علت‌ اصلی‌ پیدایش‌ عالم‌ هستی‌بدانیم‌، به‌ طور قطع‌ علم‌ و عدالت‌ آن‌ ذات‌بی‌همتا اقتضا دارد كه‌ منبع‌ اصلی‌ قانونگذاری‌ نیزبرای‌ رفتار و گفتار شخصی‌ و اجتماعی‌ انسان‌ باشد.

فلسفه حجاب



 

یکی از نکات اساسی که زمینه‌ای برای عمل به احکام است شناخت جایگاه هرچیز در نظام هستی است. البته در نظامی که خداوند متعال در جای جای آن دیده می‌شود و ارتباط اشیا و اعمال با خداوند بسیار مشهود است و با درک این ارتباط و حضور، بسیاری از مشکلات زندگی بشر حل می‌شود. «حق» به عنوان زیباترین و پسندیده‌ترین واژه آفرینش در تمامی ادیان و جوامع بشری مورد توجه قرار گرفته است و حقوق و ادای آنها فراتر از زمانها و مکانها واشخاص و ادیان است.

در واقع هر فردی از هر طبقه اجتماعی و از هر دین و ملیت، نسبت به ادای حقوق دیگران حساسیت نشان می‌دهد واین مطلب، حق و حقوق را فرازمانی و فرامکانی می‌کند. برخی از اندیشه‌گران و حکیمان بر این باورند که حجاب، حق‌الله است و در این‌باره می‌گویند: «حرمت زن نه اختصاص به خود زن دارد و نه مال شوهر و نه ویژه برادر و فرزندانش می‌باشد. همه اینها اگر رضایت بدهند، قرآن راضی نخواهد شد، چون حرمت زن و حیثیت زن به عنوان حق‌الله مطرح است. لذا کسی حق ندارد بگوید من به نداشتن حجاب رضایت دادم.

از اینکه قرآن می‌گوید: هر گروهی، اگر راضی هم باشند، شما حد الهی را در برابر آلودگی اجرا کنید، معلوم می‌شود عصمت زن حق‌الله است.»(۶) پر واضح است که آدمی نمی‌تواند حقوق الهی را کاملا ادا کند ولی با انجام برخی کارها می‌تواند رضایت الهی را به دست آورد. حضرت رسول‌(ص) می‌فرمایند: «حقوق خداوند متعال بزرگتر از آن است که توسط بندگان ادا شود و نعمت‌های خداوند بیشتر از آن است که به شمارش آید»(۷) و حضرت علی(ع) می‌فرماید: «خداوند بر بندگان حقی قرار داده و آن این است که او را اطاعت کنند.»(۸) اگرچه حق خدا بزرگ است و قابل ادا نیست ولی ادای وظایف و اطاعت از خداوند متعال به نوعی ادای حق محسوب می‌شود. حجاب که امر خداست و شارع مقدس به عنوان یکی از احکام ضروری دین آن را واجب کرده است باید حفظ شود.

حفظ این واجب الهی اطاعت از اوست و اطاعت از او حقی است که بر بندگان نهاده است و هر انسان باورمندی باید تعبدا و نه فقط به خاطر مصالح عمومی و… این حق و حد الهی را ادا کند. پس حکمت حجاب، سنجش میزان عبودیت واطاعت بندگان است. بانوان با حفظ حجاب می‌توانند اطاعت را که روح و پیام اصلی عبادات بشر است اثبات کنند و در زمره اطاعت‌کنندگان الهی قرار گیرند. بانوان به عنوان نیمی از جامعه اسلامی که در دامان خود انسان‌های پاک و برجسته می‌پرورانند، دارای حرمت واحترام ویژه‌ای می‌باشند. آنان معلمان عاطفه هستند و پیکره اجتماع، با محبت و تربیت آنها استوار خواهد ماند.

مفسران واندیشه‌گران بر این باور هستند که «قرآن کریم وقتی درباره حجاب سخن می‌گوید، می‌فرماید: حجاب عبارت است از یک نحوه احترام گذاردن و حرمت قائل شدن برای زن که نامحرمان او را از دید حیوانی ننگرند. در قرآن علت و فلسفه حجاب را چنین ذکر می‌کند که: ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین، یعنی برای اینکه شناخته نشوند و مورد اذیت واقع نگردند، چرا که آنان تجسم حرمت و عفاف جامعه هستند و حرمت دارند.»(۹)

با اندکی تدبر در آیات قرآن فلسفه حجاب را به گونه‌ای صریح می‌بینیم و می‌یابیم که احترام و حرمت زن، فلسفه حقیقی و یا یکی از فلسفه‌های حجاب است براستی اگر معرفت انسان به شریعت و تعالیم دینی بالا رفته و قرآن را که آئین‌نامه سعادت و کمال بشر است درک کند، به عظمت حجاب پی برده و می‌فهمد بدحجابی و بی‌حجابی ثمره عدم معرفت و شناخت حقیقی جایگاه زن در هستی است.

خداوند در آیه ۳۱ سوره نور حکم حجاب را به گونه‌ای صریح و آشکارا مطرح نموده و علاوه بر ظرافت‌های خاصی که در نوع پوشش زنان وجود دارد، اشخاص محرم را نیز ذکر می‌کند تا نامحرم‌ها بازشناسانده شوند و در پایان فلسفه پوشش بیان شده است که زینتها و زیبایی‌های زنان در مقابل نامحرم آشکار نشود، تا آنها مورد توجه نگاه‌های ناپاک قرار نگیرند و احترام آنان حفظ گردد. در آیه دیگر حرمت و شخصیت زن به عنوان فلسفه حجاب مطرح می‌شود: «ای پیامبر به زنان ودخترانت و زنان مومن بگو، پوشش خود را بر خود فرو پوشند.

این برای آنکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند.» (احزاب، آیه ۵۹) در این آیه زنان و دختران پیامبر و زنانی که همسر مردان مومن هستند از دیگر زنان جامعه آن روز جدا می‌شوند و حکم حجاب برای این زنان محترم آورده می‌شود. از ظاهر آیه می‌توان دریافت که حجاب به خاطر احترام و حرمت زنان بوده و مقام آنان به قدری والاست که باید از طریق حجاب شناخته شوند؛ مبادا مانند زنان کفار مورد اذیت و آزار قرار گیرند. این دسته از زنان به خاطر اعتقادات و باورهای دینی، دارای ارزش و مقامی افزون از دیگران هستند و حرمت آنها باید مورد شناسایی قرار گیرد.