توصیه های طب سنتی برای کبد چرب!
چهارشنبه 96/05/04
بسياري از افراد تا زماني كه بيماري سراغ شان نيامده مراقب وضعيت بدن و سلامت خود نيستند. شايد مصرف بي رويه انواع و اقسام فست فودها، استعمال دخانيات و عدم تحرك نمونه بسيار خوبي از همين بي توجهي افراد نسبت به بدن است. با اين وجود، مي توان با انجام مجموعه اي از كارها جلوي ابتلا به خيلي از بيماري ها را گرفت. براي مثال كبد چرب يكي از بيماري هايي است كه مي توان تا حد زيادي از آن پيشگيري كرد. كبد چرب بيماري شايعي است و با شهرنشيني و زندگي ماشيني روز به روز هم بر تعداد مبتلايان اضافه مي شود. دكتر فاطمه نجات بخش، متخصص طب سنتي ايراني و عضو هيات علمي دانشگاه علوم پزشكي تهران اين بيماري را از نگاه طب سنتي بررسي مي كند.
نگاه طب كلاسيك به كبد چرب با نگاه طب سنتي به اين بيماري متفاوت است. كبد چرب از نظر طب كلاسيك زماني اتفاق مي افتد كه افزايش و تجمع چربي در بافت كبد وجود داشته باشد و گاهي همين مسئله مي تواند باعث به وجود آمدن بدخيمي در كبد (سرطان) يا سيروز كبدي شود اما از نظر طب سنتي هر عاملي كه باعث ايجاد سوءهضم شود كبد چرب ايجاد مي كند. معده هضم غذا را برعهده دارد و مواد غذايي از معده به كبد مي روند، در نتيجه هر عاملي كه در معده ايجاد سوء هضم كند مي تواند در كبد انسداد هاي ريز ايجاد كند و در نهايت اين انسدادهاي ريز، كبد چرب را به وجود مي آورند. بنابراين محصول هضم معده كه وارد كبد مي شود بايد از كيفيت مناسب برخوردار باشد.
چه علائمي دارد؟
افراد در هر سني مي توانند به كبد چرب مبتلا شوند؛ حتي كودكاني كه تحرك ندارند و پرخوري مي كنند نيز به كبد چرب مبتلا مي شوند. كبد چرب در افرادي كه اضافه وزن دارند بيشتر ديده مي شود. مبتلايان به كبد چرب، بدن سست و لختي دارند و معمولاً پوست شان سفيد است. اين گروه بعد از خوردن غذاي چرب و سنگين احساس درد و سنگيني در قسمت راست و بالاي شكم مي كنند، ضمن اينكه حس كرختي و سنگيني در كل بدن هم احساس مي شود. پوست مبتلايان به كبد چرب شادابي و طراوت ندارد و معمولاً نوعي بدرنگي در پوست ايجاد مي شود. سرد بودن بدن يكي ديگر از علائم ابتلا به كبد چرب است، طوري كه اين افراد از گرمايي بودن شكايت دارند ولي در واقع با لمس بدن، سردي بدن كاملاً احساس مي شود.
بيش از حد آب ننوشيد
اگرچه نوشيدن آب براي بدن ضروري است ولي نوشيدن آب هم مثل غذا خوردن، اصول خاص خودش را دارد.
نوشيدن آب و مايعات نبايد قبل از غذا يا در بين آن باشد. نوشيدن آب و مايعات را بايد به يك ساعت قبل از غذا و دو ساعت بعد از غذا موكول كرد.
مايعات، به ويژه آب هر چه سردتر باشند، آسيب بيشتري براي بدن به همراه دارند، در نتيجه دماي مايعات بايد متعادل باشد. نوشيدن آب صبح ها به صورت ناشتا، اواسط خواب و پس از بيداري ناگهاني، بعد از استحمام، بعد از رابطه جنسي و بعد از ورزش مضر است. نوشيدن آب بايد به اندازه نياز و در حد رفع تشنگي باشد. خود تشنگي مي تواند به بدن آسيب وارد كند؛ بنابراين توصيه مي شود افراد از نوشيدن بيش از اندازه آب يا تشنه ماندن خودداري كنند.
اگر غذا را نجويد ضرر مي كنيد
عوامل زيادي در سوء هضم نقش دارند و مهمترين آنها خوب نجويدن يا سريع خوردن غذاست. افرادي كه عادت دارند انواع و اقسام غذا را با هم بخورند يا غذاهاي دير هضم و زود هضم را با هم مصرف مي كنند، بيش از ديگر افراد به مشكلات سوء هضم و كبد چرب دچار مي شوند. قبل از اينكه معده از غذاي خورده شده كاملاً تخليه نشده باشد، نبايد بلافاصله غذاي ديگري خورد.
يكي ديگر از عواملي كه مي تواند باعث ابتلا به كبد چرب شود، عدم رعايت اعتدال در غذا خوردن است، كم خوري يا پرخوري، به ويژه پرخوري مي تواند با مشكل سوء هضم همراه باشد.
كمتر غذاهاي سرد و غليظ و لزج بخوريد
انتخاب نوع غذا در پيشگيري از ابتلا به كبد چرب مهم است. استفاده بيش از اندازه از غذاهايي كه طبع سرد، به ويژه طبع سرد و تر دارند در تمامي افراد، به خصوص افراد سرد مزاج مشكلات گوارشي به همراه دارد و مي تواند باعث ابتلا به كبد چرب شود.
انواع ترشي، لبنيات، به ويژه ماست و دوغ، آلو، هلو، مركبات، گيلاس، آلبالو، خيار، گوجه و… همگي بايد در حد اعتدال مصرف شوند چون استفاده بيش از اندازه آنها مشكل ساز است.
استفاده بيش از اندازه از غذاهاي غليظ و لزج مانند كله پاچه، حليم، آش رشته، ماكاروني، لازانيا، پاستا، باميه، فست فودها، برنج و ماهي (سرد و تر و لزج) و… در ايجاد اختلال سوء هضم و ابتلا به كبد چرب نقش دارند. همچنين استفاده زياد و مكرر از شيريني هاي چرب و غليظ، مانند انواع شيريني هاي قنادي مي تواند باعث كبد چرب شود.
نگذاريد بدن تان سرد شود
هر عاملي كه موجب سرد شدن بدن، به ويژه سرد شدن دستگاه گوارش و كبد شود، مي تواند باعث ابتلا به كبد چرب شود. يكي از اين عوامل بي حركتي و سكون است؛ البته فعاليت بيش از حد و سنگين بدني هم مي تواند در ابتلا به كبد چرب نقش داشته باشد. خواب، بين شش تا هشت ساعت براي افراد كافي است ولي خواب بيش از اندازه مشكل ساز مي شود. استرس يكي ديگر از عواملي است كه مشكلات گوارشي، به ويژه كبد چرب را به همراه دارد، در نتيجه بايد اين عوامل در زندگي به حداقل برسند.
اين خوراكي ها را با مصلح شان بخوريد
افرادي كه به بيماري كبد چرب مبتلا هستند، بايد حجم غذاي خود را كاهش دهند و از پرخوري بپرهيزند. روزه داري در بهبود وضعيت اين افراد تاثير زيادي دارد. غذاي شب بايد سبك و با حجم كم باشد، همچنين بين صرف وعده شام تا خواب حداقل دو ساعت فاصله ايجاد شود. اين دسته از افراد بايد از خوردن غذاهاي سرد پرهيز كنند و در صورت مصرف، آنها را با مصلح غذاها استفاده كنند. استفاده از ادويه هايي مثل زيره، زنجبيل، سياهدانه، آويشن، نعنا، فلفل، دارچين، ميخك و هل در غذاها به دليل خاصيت گرمي مي تواند مفيد واقع شود. اين ادويه ها در تقويت كبد هم نقش دارند. افرادي كه تمايل به مصرف ماست و دوغ دارند بايد ماست را به صورت چكيده و در حجم كم مصرف كنند و دوغ را با استفاده از ماست چكيده درست كنند. مصرف سبزيجات و زيتون همراه با غذا ايرادي ندارد ولي ماست نبايد همراه با غذا مصرف شود. استفاده از نبات و عسل هم در برطرف كردن سردي مي تواند مفيد باشد به طور كلي استفاده از غذاهاي گرم توصيه مي شود ولي نبايد در استفاده از غذاهاي گرم هم افراط شود. افراد مبتلا به كبد چرب بايد از خوردن غذاهاي پر رطوبت مثل شير، ميوه هاي آبدار و لبنيات پرهيز كنند يا آنها را با مصلح استفاده كنند. براي مثال مصلح ماهي، ادويه هايي مثل زعفران، فلفل و دارچين است. كباب كردن ماهي و استفاده از ماهي جنوب هم مي تواند در كاهش سردي و رطوبت موثر باشد.
گوشت غليظ نخوريد
افرادي كه به كبد چرب مبتلا هستند نبايد از گوشت هاي غليظ استفاده كنند. گوشت گاو، گوساله و شتر در گروه گوشت هاي غليظ قرار مي گيرند و نبايد مصرف شوند. گوشت گوسفند، مرغ و بلدرچين گزينه هاي خوبي هستند.
خوردن نخودآب كه به همراه ادويه جات گرم مثل دارچين و زعفران درست شود و در آن شويد وجود داشته باشد، مي تواند غلظت مواد داخل كبد را كم كند. براي درست كردن نخودآب مي توان از آب گوشت، نخود، برنج و گوشت استفاده كرد. يكي ديگر از سبزي هايي كه باعث تقويت كبد مي شود شنبليله است كه استفاده از آن در غذاها به بيماران مبتلا به كبد چرب توصيه مي شود.
اين خوراكي ها دوست كبدند
مبتلايان به كبد چرب مي توانند براي تقويت كبد از پسته، بادام و فندق استفاده كنند. اين افراد بايد روزانه پنج عدد فندق، پنج عدد بادام و سه عدد پسته بخورند. مواد غذايي ديگر وجود دارند كه براي كبد مفيدند. براي مثال انجير و مويز. همچنين ترب و فندق نيز به باز شدن انسداد كبد كمك مي كند.
مبتلايان به كبد چرب به جاي استفاده از آب بهتر است ماءالعسل (تركيب آب و عسل) بنوشند. اين افراد مي توانند گاهي اوقات به جاي آب، عرق كاسني و شاتره بنوشند، طوري به نسبت مساوي عرق كاسني و شاتره را با يكديگر تركيب كنند. البته استفاده از رازيانه تنها به خانم ها توصيه مي شود و آقايان نبايد از آن استفاده كنند. اگرچه ميوه هاي شيرين مثل توت و مويز براي كبد مفيدند ولي نبايد در مصرف آنها افراط كرد.
افسانه زرشكي
خيلي از افراد تصور مي كنند مصرف شاتوت يا آب زرشك مي تواند باعث بهبود كبد چرب شود. اگرچه مصرف شاتوت يا آب زرشك در كوتاه مدت مي تواند براي اين مشكل تا حدي مفيد باشد ولي در دراز مدت نتيجه عكس مي دهد و باعث سرد شدن كبد و بدتر شدن وضعيت فرد مي شود.
نكته هاي ضد چربي
انجام فعاليت هاي شديد بدني بعد از غذا يا ورزش با معده خالي و در حالت گرسنگي شديد مضر است و مي تواند باعث ايجاد اختلال هضم شود. افراد نبايد با شكم پر استحمام كنند و پياده روي قبل از غذا، به ويژه به مبتلايان كبد چرب توصيه مي شود. پياده روي بايد با سرعت متوسط باشد و باعث تعريق، تند شدن تنفس يا تا حدودي تپش قلب شود. اين نوع پياده روي حداقل بايد پنج بار در هفته و به مدت 20 تا 30 دقيقه باشد.
امر به معروف و نهی منکر
چهارشنبه 96/05/04
نقش هر مسلمان در تعیین سرنوشت جامعه و تعهدی كه باید در پذیرش مسؤولیت های اجتماعی داشته باشد، ایجاب می كند كه او ناظر و مراقب همه اموری باشد كه پیرامون وی اتفاق می افتد. این مطلب در فقه اسلامی تحت عنوان امر به معروف و نهی از منكر مطرح شده و از مهم ترین مبانی تفكر سیاسی یك مسلمان به شمار می رود؛ چنان كه از مهم ترین فرایضی است كه وجوب كفایی آن ضروری دین شناخته شده و ضامن بقای اسلام است.[1]
قرآن كریم در بیان صفات ممتاز مؤمنان می فرماید:
«وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّكاهَ وَ یُطِیعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ»[2]
مردان و زنان با ایمان ولی (و یار و یاور) یكدیگرند، امربه معروف و نهی ازمنكر می كنند، نماز را برپا می دارند و زكات را می پردازند و خدا و رسولش را اطاعت می كنند.
به موجب این آیه، افراد مؤمن به سرنوشت یكدیگر علاقمند بوده و به منزله یك پیكر می باشند. پیوند سرنوشت ها موجب می شود كه تخلف و انحراف یك فرد، در كل جامعه تأثیر بگذارد؛ چنان كه یك بیماری واگیر در صورتی كه معالجه نگردد، از فرد به جامعه سرایت نموده و سلامت آن را به خطر می اندازد.
پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ در این زمینه می فرماید:
یك انسان گنهكار در میان مردم، همانند فرد ناآگاهی است كه با گروهی سوار كشتی شده و آن گاه كه كشتی در وسط دریا قرار می گیرد، تبری برداشته و به سوراخ نمودن جایگاه خود می پردازد، هر كسی به او اعتراض می كند او در پاسخ می گوید: من در سهم خودم تصرف می كنم؛ به یقین این یك حرف احمقانه است. اگر دیگران او را از این عمل خطرناك باز ندارند، طولی نمی كشد كه همگی غرق می شوند.[3]
معروف و منكر كه دو مفهوم متقابلند، در لغت به معنای شناخته شده و ناشناخته می باشند؛[4] و در اصطلاح كارهایی كه نیكی یا زشتی آن ها توسط عقل یا شرع، شناخته شده باشند، به ترتیب معروف و منكر نامیده می شوند.[5]
به كارگیری لفظ معروف و منكر در امور مربوط به بایدها و نبایدهای دین، بدین لحاظ است كه فطرت پاك انسانی با كارهای معروف آشنا و مأنوس و با زشتی ها و امور ناپسند، بیگانه و نامأنوس است.
بنابراین معروف ومنكر قلمرو وسیعی دارد و در محدوده عبادات یا یك سری از گناهان كبیره نمی گنجند. معروف شامل امور اعتقادی، اخلاقی، عبادی، حقوقی، اقتصادی، نظامی (همانند مرزداری و پیكار در راه خدا) سیاسی (مثل حضور در صحنه های انقلاب اسلامی و حفظ دستاوردهای آن) و امور فرهنگی می شود و منكر نیز شامل منكرات اعتقادی، عبادی، اخلاقی، اقتصادی (مانند كم فروشی و احتكار)، سیاسی (همانند جاسوسی و كمك به ضدانقلاب)، نظامی (نظیر فرار از جبهه و جنگ، عدم رعایت سلسله مراتب فرماندهی) و… می شود در مجموع می توان از معروف و منكر، به ارزش ها و ضد ارزش ها تعبیر نمود.
شرایط وجوب امربه معروف و نهی ازمنكر
1 . باید امر به معروف و نهی از منكر كننده بداند آنچه مكلف ترك نموده، واجب و یا آنچه مرتكب گردیده از منكرات است و بر كسی كه چنین علم و آگاهی از كار دیگری ندارد، واجب نیست.
2 . باید آمر یا ناهی احتمال تأثیر دهد پس اگر مطمئن باشد كه امر و نهیش مؤثر واقع نمی شود، امر و نهی بر وی واجب نیست.
3 . لازم است امر و نهی كننده بداند كه شخص بر گناهش باقی است پس اگر دانست كه وی گناهش را ترك نموده و آن را تكرار نخواهد كرد، امر به معروف و نهی از منكر بر او واجب نیست.
4 . برخورد با گنهكار ضرر و مفسده ای برای امرونهی كننده یا خویشان و برادران دینی اش نداشته باشد؛ مگر معروف و منكر از اموری باشند كه شارع مقدس اهتمام ویژه ای نسبت به آن ها دارد؛ مانند حفظ اسلام و شعائر آن و امنیت جان و ناموس مسلمانان، بنابراین اگر شعائر اسلامی یا جان عده ای از مسلمانان در معرض خطر و نابودی شد، باید اصل اهم و مهم مورد توجه قرار گیرد و صرف ضرردیدن موجب سقوط وظیفه نمی شود.[6]
اقسام امر به معروف و نهی از منكر
امر به معروف و نهی از منكر به دو قسم واجب و مستحب تقسیم می شود كه عبارتند از:
1 . آنچه انجام آن از نظر عقل یا شرع لازم و واجب و یا ارتكابش از نظر آن دو، زشت و قبیح باشد، امر و نهی در موردشان واجب می گردد.
2 . هر كاری كه انجامش از نظر عقل یا شرع خوب و مستحب یا ارتكابش از دیدگاه آن دو، پسندیده نیست، امر و نهیش مستحب است.
گفتنی است امر به معروف و نهی از منكر از واجبات توصلی است یعنی قصد قربت در آن شرط نیست؛ هر چند با داشتن قصد قربت از پاداش الهی نیز برخوردار خواهد شد.
مراتب امر به معروف و نهی از منكر
نخستین و مؤثرترین روش برای دعوت دیگران به نیكی ها و بازداشتن از منكرات، آراستگی خود انسان به تقوی و اخلاق حسنه است. صاحب جواهر از فقهای شیعه در این باره می نویسد:
آری، از بزرگ ترین افراد امربه معروف و نهی ازمنكر و والاترین و مؤثرترین آن ها، خصوصاً نسبت به زعیمان دینی این است كه جامه كار نیك بپوشند و در كارهای خیر از واجب و مستحب پیشقدم باشند و جامه زشت كاری را از اندام خود دور كنند و نفس خویش را به اخلاق عالی تكمیل و از اخلاق زشت پاك سازند كه این خود سبب مؤثر و كاملی است تا مردم، به معروف گرایش پیدا كرده و از منكر دوری گزینند… .[7]
در فقه اسلامی سه مرحله برای این وظیفه مهم در نظر گرفته شده است. هر مرحله نیز خود دارای مراتب و درجاتی است و در صورت مؤثر بودن یك مرحله یا یك مرتبه، اقدام به مرحله یا مرتبه بعدی جایز نیست. آن سه مرحله عبارتند از:
الف) اظهار تنفر قلبی: امرونهی كننده ناراحتی قلبی خود را از منكر واقع شده آشكار كند و به طرف بفهماند كه منظورش از این كار، این است كه وی معروف را انجام داده و یا منكر را ترك نماید. برای این كار چند درجه است از قبیل روی هم فشردن پلك های چشم و روی ترش كردن، روگرداندن، پشت كردن، ترك رفت و آمد و امثال این ها.
گفتنی است تنفر قلبی از گناه لازمه ایمان بوده و بر همگان واجب عینی است، گرچه توان هیچ گونه امر به معروف و نهی از منكر نداشته باشند و آنچه به عنوان امر به معروف و نهی از منكر باید انجام گیرد، اظهار تنفر قلبی از گناه است.[8]
ب) امر و نهی گفتاری: امام خمینی (قدس سره الشریف) در این زمینه می نویسد:
اگر بداند كه از مرتبه اول امربه معروف و نهی ازمنكر نتیجه نمی گیرد، واجب است از مرتبه دوم استفاده كند، در صورتی كه احتمال تأثیر بدهد و اگر احتمال دهد كه با موعظه و زبان نرم، نتیجه حاصل می شود، نباید به مراحل بعدی تجاوز نماید. اگر بداند كه مرحله قلبی اثر ندارد و بایستی با لحن آمرانه امر و نهی كند، باید همین كار را بكند در عین حال باید درجات تندی در گفتار را رعایت نماید.[9]
ج) استفاده از زور و قدرت: اگر دو مرحله قبلی كارآیی نداشته باشند؛ باید از زور و قدرت استفاده گردد، بدین معنا كه با اِعمال فشار جلوی انجام گناهان گرفته شود و بین شخص و گناه مورد نظرش فاصله ایجاد گردد. در این مرحله نیز باید از مراتب سبك تر شروع كرد؛ اما در فرضی كه بازداری از گناه متوقف بر كتك كاری و ایجاد جراحت و امثال آن باشد، باید با اذن فقیه جامع الشرایط انجام گیرد[10] و در شرایط فعلی كه نهادهای قانونی جمهوری اسلامی شكل گرفته، چنین كاری باید با اجازه نهادهای مربوط باشد.
گفتنی است آنجا كه از فرد كاری ساخته نیست، باید امربه معروف و نهی ازمنكر به شكل جمعی و گروهی انجام گیرد. همچنین از تدابیر عملی نباید غفلت كرد یعنی باید دید چه طرح و رفتاری، مردم را نسبت به كار نیك تشویق می كند و یا از كار زشت باز می دارد و این به معنای دخالت دادن عقل و منطق، در اجرای قانون امربه معروف و نهی ازمنكر است؛ چرا كه اسلام در شیوه های اجرایی این اصل مهم، آن را به عقل و تدبیر انسان وانهاده است تا از هر راه ممكن و مفید، ریشه منكرات را از جامعه بركند. برخلاف واجبات عبادی همانند نماز كه شكل انجام آن نیز باید با تعبد به دستور شرع صورت پذیرد.[11]
نتیجه این كه امر به معروف و نهی از منكر همچون خون در پیكره دین جریان دارد و ضامن حیات اسلام است. خیزش و قیام مصلحان در جامعه اسلامی نیز، بازتابی از عمل به این فریضه می باشد و اگر مصلحان بزرگی همچون امام حسین ـ علیه السلام ـ نمی بودند، ارزش های انسانی و الهی از بین رفته و اسلام قرن ها پیش توسط تبهكاران دفن شده بود، انقلاب اسلامی ایران، خود یكی از ثمرات و نتایج با ارزش این اصل در جنبه های سیاسی و حكومتی است كه توسط مصلح بزرگ، امام خمینی(رحمه الله علیه) رهبری شده و به پیروزی رسید و هم اكنون به زعامت رهبر معظم انقلاب اسلامی به راه خود ادامه می دهد.
تولی و تبرّی
قرآن كریم برای تنظیم روابط اجتماعی وسیاسی پیروان خود، اصلی را به عنوان «تولّی و تبرّی» مشخص كرده و از آنان خواسته تا آن را پایه و محور تلاش ها و روابط خود با دیگران قرار دهند. به موجب این اصل هر فرد مسلمان باید در برابر صالحان و تبهكاران و در مقابل جریان های سیاسی، موضع گیری مناسبی اتخاذ نماید.
منابع:
[1] . ر.ك: وسائل الشیعه، ج 11، ص 395.
[2] . توبه (7)، آیه 71.
[3] . ر.ك: تفسیر ابوالفتوح رازی، ج 4 ـ 3، ص 142.
[4] . ر.ك: مفردات راغب، ماده عرف.
[5] . ر.ك: تحریرالوسیله، ج 1، ص 397.
[6] . ر.ك: تحریرالوسیله، ج 1، ص 400 ـ 406.
[7] . جواهر المكارم، محمد حسن نجفی، ج 21، ص 382.
[8] . ر.ك: تحریرالوسیله، ج 1، ص 409 ـ 411، مسأله 7 ـ 8.
[9] . ر.ك: تحریرالوسیله، ج 1، ص 411.
[10] . ر.ك: همان، ص 412 ـ 413، مسأله 1 و 11.
[11] . برای آگاهی از شرایط امر به معروف و نهی از منكر و دیگر احكام مربوط به آن ر.ك: تحریرالوسیله، ج 1، كتاب امربه معروف و نهی ازمنكر.
گناه تهمت در کلام امام صادق(ع)
سه شنبه 96/05/03
امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: هر گاه مؤمنی برادر مؤمن خویش را متهم سازد و به او تهمت بزند ایمان از قلب او محو میشود همچنانكه نمك در آب ذوب میگردد.
بهتان و تهمت
بهتان و افتراء عبارتست از اینكه انسان در حق غیر به چیزی كه راضی نیست دروغ بگوید به عبارت دیگر چیزی را به دروغ به دیگری نسبت دهد و شخصی كه مرتكب گناه و عمل زشتی نشده به انجام آن متهم كند و یا عیب و نقصی را كه در او نیست به او بچسباند و فرقی نیست كه این نسبت دروغ در حضور او باشد یا در غیاب.
بهتان و تهمت از گناهان كبیره است و در قرآن مجید به شدت از آن نهی، و عذاب شدیدی برای آن ذكر گردیده كه به آن اشاره خواهد شد.
در حقیقت بهتان بدترین نوع دروغ است و چنانچه اتهام شخص در غیاب وی باشد غیبت هم بشمار میآید و انسان در واقع مرتكب دو گناه شده است یكی دورغ و دیگری غیبت و بزرگترین ظلم در حق برادر مؤمن آنست كه او را متهم به ارتكاب گناهی كنی كه هرگز آنرا انجام نداده است. بهتان باصطلاح همین برچسب زدن به این و آن است كه متاسفانه همواره در جوامع بشری مطرح بوده و امروزه نیز بزرگترین ابزار دشمنان و مخالفان است.
آثار سوء اجتماعی:
نتیجه بهتان و افتراء به این و آن اینست كه نظام اجتماعی دیر یا زود از هم بپاشد و عدالت اجتماعی از بین برو.د حق باطل و باطل حق جلوه كند، بیگناهان متهم و گرفتار، و گناهكاران تبرئه و آزاد باشند، حسن ظن به سوء ظن نسبت بكدیگر تبدیل گردد و اعتماد عمومی مردم از یكدیگر سلب شود و زمینهی هرج و مرج فراهم گردد و نا امنی و نار ضایتی رشد یابد، دوستی و صمیمیت جایش را به كینه و عداوت بدهد، مردم پراكنده و متفرق و بدون ارتباط با یكدیگر زندگی كنند و از تجمع و تشكل و انسجام خبری نباشد. بدون شك چنین جامعهای نمیتواند دوام و بقاء داشته باشد بلكه بزودی سقوط خواهد كرد و مردم آن هلاك و گرفتار انواع مشكلات و بلایا خواهند شد. و لذا امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: هر گاه مؤمنی برادر مؤمن خویش را متهم سازد و به او تهمت بزند ایمان از قلب او محو میشود همچنانكه نمك در آب ذوب میگردد.[1] و وقتی ایمان مؤمن ذوب شد و دیگر اثری از ایمان در قلبش باقی نماند جایگاهش دوزخ است چنانكه پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فرمود[2]: هر كس به مرد یا زن با ایمانی بهتان بزند یا دربارهی كسی چیزی بگوید كه در او نیست خداوند در قیامت او را بر تلی از آتش قرار میدهد تا از آنچه گفته است خارج شود. و از عهدهی گفتهی خود بیرون آید.
در قرآن كریم بیش از چهل آیه درباره تهمت و بهتان به مردم در رابطه با جریانات مختلفی نازل شده كه چند نمونه مهم آن ذكر میشود.
چند نكته مهم:
1- تهمت دو صورت دارد:
الف ـ افتراء: تهمت زننده با علم و آگاهی، گناه یا عیبی را به شخصی نسبت میدهد یعنی میداند كه آن شخص دارای این عیب نیست و یا این گناه از او صادر نشده است مع الوصف آن را به او نسبت میدهد و حتی گاهی خود او مرتكب عمل زشتی شده ولی برای نجات خود از گرفتاری و فرار از مجازات آنرا به دیگری نسبت میدهد، كه در اصطلاح به آن افتراء گویند.
ب ـ بهتان: تهمت زننده بدون علم بلكه از روی ظن و گمان چیزی را به شخصی نسبت میدهد مانند نمونهی اول و دوم كه در اصطلاح به آن بهتان گویند. ریشهی صورت دوم همان سوء ظن و بدبینی نسبت به دیگران است كه موجب میشود هر كاری كه از دیگران صادر شود آنرا حمل بر فساد و بدی كند. و اكثر تهمتها بخاطر ناآگاهی و سوء ظن است، و لذا خداوند در قرآن میفرماید: ای مؤمنان از بسیاری از گمانها بپرهیزید زیرا بعضی از گمانها گناه است.[3]
البته كاملاً روشن است كه پیدایش ظن و گمان یا وهم و خیال در ذهن امری غیر اختیاری میباشد و حسن و قبح، ثواب و عقاب در قلمرو افعال اختیاری است نه غیر اختیاری، بنابراین مراد اینستكه به گمان خود ترتیب اثر ندهید و از عمل بدون علم اجتناب ورزید زیرا بسیاری از كسانی كه بدون علم و بر اساس حدس و گمان عمل میكنند مرتكب گناه و معصیت میشوند. چنانچه در آیه دیگر فرمود: از آنچه بدان علم نداری پیروی مكن[4] و در جای دیگر گروهی را بخاطر اینكه به سوء ظن خود ترتیب اثر دادند ملامت و سرزنش میكند و میفرماید: شما بدگمان شدید و سوء ظن پیدا كردید و بر اساس آن عمل كردید پس هلاك و تباه گشتید.[5] و نیز میفرماید: مشركان پیروی نمیكنند مگر گمان را و آنان گمان آوران هستند.[6]
2ـ حمل فعل مسلمان بر صحت:
مؤمن نه تنها نباید به برادر و خواهر مؤمن خویش سوء ظن داشته باشد و به آن ترتیب اثر بدهد بلكه باید عمل او را حمل بر صحت كند و بكوشد تا سوء ظن خویش را به حسن ظن تبدیل نماید.
امیر مؤمنان ـ علیه السلام ـ در این رابطه می فرماید: باید گفتار و كردار برادر دینی خود را به بهترین وجه قرار دهی مگر اینكه یقین پیدا كنی و راه توجیه (حمل بر صحت) بر تو بسته باشد. و نباید به سخن برادرت بد گمان باشی در حالیكه تو محمل خوبی برای توجیه كلام او مییابی.[7]
همچنین محمد بن فضیل میگوید[8] به امام هفتم عرض كردم: بعضی از افراد موثق برای من خبر آوردند كه یكی از برادران دینی دربارهی من مطلبی گفته كه آنرا نمیپسندم از او در این باره سؤال كردم، او انكار نمود تكلیف من چیست؟ حضرت فرمود: گوش و چشمت را نسبت به برادرت تكذیب كن بطوریكه اگر پنجاه عادل در نزد تو گواهی بدهند كه فلانی دربارهی تو چنین مطلب نادرستی را مطرح ساخته تو باید آنان را تكذیب، و برادر ایمانی خود را تصدیق كنی و آنچه را كه باعث ریختن آبروی او میشود اشاعه ندهی كه در غیر این صورت از مصادیق آیهی: ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشه فی الذین امنوا، خواهی بود.
بنابراین مادامی كه میتوانی باید قول و فعل مؤمن را حمل بر صحت، و به خیر و صلاح توجیه كنی و نباید به او بدبین و بد گمان باشی و امر او را بر فساد و بدی حمل نمائی، حتی اگر از دهان مؤمنی بوی شراب به مشامت رسید نباید به او سوء ظن پیدا كنی كه او شراب خورده، و مرتكب فعل حرام گشته، بلكه باید محمل خوبی برای آن بیابی مثلاً بگوئی كه شاید طبق تجویز پزشك به منظور مداوا و درمان نوشیده و یا فساق او را مجبور به شرب خمر كردهاند و یا اشتباها بجای شیشهی سركه بطری شراب را برداشته و بدهان ریخته و هنگامی كه متوجه شده كه شراب است بلافاصله آنرا بیرون ریخته و حتی قطرهای هم فرو نبرده است.
3ـ فرار از موضع تهمت:
اسلام از طرفی تهمت را حرام دانسته و از مؤمنان خواسته تا از سوء ظن به یكدیگر اجتناب ورزند و در صورت پیدایش سوء ظن به آن اعتنا نكنند و ترتیب اثر ندهند بلكه گفتار و كردار مؤمن را بر صحت و خوبی حمل نمایند و از طرف دیگر به مؤمنان دستور داده تا خود را در معرض تهمت قرار ندهند و از گفتن سخنان و اعمالی كه موجب سوء ظن میشود پرهیز كنند تا مورد تهمت و افترا قرار نگیرند.
چنانكه امیر مؤمنان ـ علیه السلام ـ فرمود: كسی كه خود را در معرض تهمت قرار دهد نباید كسی را كه به او بد گمان میشود ملامت و نكوهش كند.[9]
همچنین امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: كسی كه به موضعی از مواضع تهمت برود و متهم شود نباید جز خودش را ملامت كند.[10] و نیز امیر مؤمنان ـ علیه السلام ـ در وصیت به فرزندش امام مجتبی ـ علیه السلام ـ فرمود: از محل تهمت بر حذر باش و دوری كن، همچنین از مجلسی كه به آن گمان بد برده میشود.[11] و به همین جهت است كه در اخبار و روایات تأكید شده كه مؤمنان باید از دوستی و هم نشینی با فساق و گناهكاران بپرهیزند زیرا رابطه داشتن با آنان موجب میشود كه مردم نسبت به مؤمنان بدبین و در نتیجه به آنها تهمت بزنند.
و نیز پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فرمود: از مواضع تهمت بپرهیزید[12] و خود هنگامی كه در مسجد معتكف بود و صفیه یكی از همسران پیامبر به دیدن حضرت آمد، پیامبر هنگام مراجعت صفیه به منزل چند گامی او را همراهی و در ضمن با او گفتگو میكرد یكی از انصار آنان را دید حضرت به انصاری فرمود این صفیه همسر من است، و هدف پیامبر از بیان این مطلب دفع سوء ظن محتمل از طرف انصاری بود.
4 ـ افتراء به خدا و رسول و ائمه:
تاكنون بحث دربارهی تهمت به مؤمنان بود و گفته شد كه تهمت به مؤمن حرام است اما بدتر از آن اینست كه انسان به خدا، قرآن،[13] رسول و ائمه اطهار تهمت بزند مثل اینكه برای خدا شریك قائل شود[14] و یا منكر معاد باشد[15] یا چیزی را كه ائمه نگفتهاند به آنان نسبت بدهد، احادیث جعلی و دروغین بسازد و یا رسالت پیامبر را دروغ پندارد و بگوید كه او از طرف خدا مبعوث نشده و بدروغ ادعا نبوت نموده و یا بگوید پیامبر و ائمه به چیزی امر كردهاند كه خدا به آن امر نكرده و چیزی را واجب دانستهاند كه خدا آنرا واجب ندانسته است، و شكی نیست كه دروغ پنداشتن رسالت پیامبر و تكذیب آن و نفی دعوت او، به انكار خدا و كفر برمیگردد و كسی كه به پیغمبر نسبت دروغ بدهد و تهمت بزند و حكمی كه در اسلام نیست به آن، نسبت دهد در واقع به خدا نسبت دروغ داده زیرا تكذیب رسول و ائمه و آیات الهی تكذیب خدا است و افتراء بر كسی كه جز از طرف خدا سخن نمیگوید،[16] افتراء به ذات الهی محسوب میشود چنانكه در روایتی امام صادق ـ علیه السّلام ـ به مردی از اهالی شام فرمود: سخن ما را بشنو و بر ما دروغ مبند زیرا كسی كه بر ما دربارهی چیزی دروغ بگوید بر پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ دروغ بسته و كسی كه بر پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ دروغ ببندد به خدا دروغ بسته و خداوند چنین شخصی را عذاب میكند.[17]
__________________
[1] . اذا اتهم المؤمن اخاه انماث الایمان من قلبه كما ینماث الملح فی الماء (كافی، ج2، ص361؛ البرهان، 4/208).
[2] . من بهت مؤمنا او مؤمنه او قال فیه ما لیس فیه اقامه الله تعالی یوم القیامه علی تل من نار حتی یخرج مما قال فیه (وسائل الشیعه، ج8، ص603؛ عیون اخبار الرضا، ب 30).
[3] . یا ایها الذین آمنوا اجتنبوا كثیراً من الظن ان بعض الظن اثم. (حجرات/12).
[4] . ولاتقف ما لیس لك به علم. (اسراء/36).
[5] . فظننتم ظن السوء و كنتم قوماً بوراً. (فتح/12).
[6] . ان یتبعون الا الظنّ و ان هم الایخرصون. (یونس/66).
[7] . ضع امر اخیك علی احسنه حتی یاتیك ما یغلبك منه ولاتظنن بكلمه خرجت من اخیك سوء و انت تجدلها فی الخیر محملاً (البرهان، ج4، ص209؛ كافی، ج2، ص362؛ امالی، م50، ص304).
[8] . البرهان، ج3، ص128.
[9] . من عرض نفسه للتهمه فلا یلومن من اساء به الظن (امالی، م50، ص304؛ وسائل، ج8، ص422؛ تحف العقول، ص387.
[10] . من دخل موضعاً من مواضع التهمه فاتهم فلا یلومن الانفسه. (وسائل الشیعه، ج8، ص422؛ امالی، م75، ص497).
[11] . ایاك و مواطن التهمته و المجلس المظنون به السوء. (وسائل الشیعه، ج8. ص423).
[12] . اتقوا من مواضع التهمه.
[13] . و ان منهم لفریقا یلون السنتهم بالكتاب لتحسبوه من الكتاب و ما هو من الكتاب و یقولون هو من عندالله و ما هو من عندالله و یقولون علی الله الكذب و هم یعلمون. (آلعمران/78).
[14] . و من یشرك بالله فقد افتری اثما عظیماً. (نساء/48).
[15] . ان هی الاحیاتنا الدنیا و نموت و نحیا و ما نحن بمبعوثین ان هو الارجل افتری علی الله كذباً. (مؤمنون/37ـ38).
[16] . و ما ینطق عن الهوی، ان هو الاوحی یوحی. (نجم/3ـ4).
[17] . اسمع حدیثنا ولا تكذب علینا فانه من كذب علینا فی شییء فقد كذب علی رسول الله و من كذب علی رسول الله فقد كذب علی الله و من كذب علی الله عذبه الله عز و جل. (وسائل الشیعه، ج8، ص576).
متن زیبا برای روز دختر
سه شنبه 96/05/03
میشــــه اسـم پاکتو / رو دل خـــــدا نوشت
میشه با تو پر کشید / تــــوی راه سرنوشت
میشـــه با عطـر تنت / تا خــــود خـدا رسید
میشــه چشــم نازتو / رو تن گلهــــا کـشید
متن زیبا برای فرزند دختر
ای بهار آرزوی نسل فردا،دخترم / ای فروغ عشق از روی تو پیدا، دخترم
چشم وگوش خویش را بگشا کز راه حسد / نشکند آیینه ات را چشم دنیا، دخترم
دست در دست حیا بگذار وکوشش کن مدام / تا نیفتی در راه آزادی از پا، دخترم
کوه غم داری اگر بر دوش دل همچون پدر / دم مزن تا می توانی از دریغا، دخترم
با مدارا می شوی آسوده دل،پس کن بنا / پایه رفتار خود را بر مدارا، دخترم
متن زیبا برای فرزند دختر
جملات زیبا درباره دختر
پدرپیرایه جان است، دختر / صفای باغ رضوان است،دختر
تو را در گلشن جان وقت پاییز / بهار سبز قرآن است،دختر …
متن در مورد دخترم
میشــــه اسـم پاکتو رو دل خـــــدا نوشت / میشه با تو پر کشید تــــوی راه سرنوشت
میشـــه با عطـر تنت تا خــــود خـدا رسید/میشــه چشــم نازتو رو تن گلهــــا کـشید
متن در مورد دخترم
من از تو گلبنی بهتر ندیدم / ز تو باغ گلی خوشتر ندیدم
میان این همه گلهای عالم / گلی خوشبوتر از دختر ندیدم …
جملات زیبا در مورد دخترم
دختر نازم : یادت نرود که هر چقدر هم که بالا رفته باشی،
برای دیدن بزرگی خداوند باید سرت را بالا نگه داری
و گرنه.. ناچیزتر از خار خواهی شد
شعر زیبا در مورد دخترم
دخترم! با تو سخن میگویم
گوش كن، با تو سخن میگویم :
زندگی در نگهم گلزاریست
و تو با قامت چون نیلوفر
شاخه ی پر گل این گلزاری
من در اندام تو یك خرمن گل می بینم
گل گیسو ـ گل لبها ـ گل لبخند شباب
من به چشمان تو گلهای فراوان دیدم
گل تقوا
گل عفت
گل صد رنگ امید
گل فردای بزرگ
گل دنیای سپید
میخرامی و تو را مینگرم
چشم تو آینه روشن دنیای من است
تو همان خرد نهالی كه چنین بالیدی
راست، چون شاخه سر سبز و برومند شدی
همچو پر غنچه درختی، همه لبخند شدی
دیده بگشای و در اندیشه گلچینان باش
همه گلچین گل امروزند
همه هستی سوزند
كس به فردای گل باغ نمی اندیشد
آنكه گرد همه گلها بهوس میچرخد
بلبل عاشق نیست
بلكه گلچین سیه كرداریست
كه سراسیمه دَود در پی گلهای لطیف
تا یكی لحظه بچنگ آرد و ریزد بر خاك
دست او دشمن باغ است و نگاهش ناپاك
تو گل شادابی
به ره باد، مرو
غافل از باغ مشو
ای گل صد پر من!
با تو در پرده سخن میگویم :
گل چو پژمرده شود جای ندارد در باغ
گل پژمرده نخندد بر شاخ
كس نگیرد ز گل مرده سراغ
دخترم! با تو سخن میگویم:
عشق دیدار تو بر گردن من زنجیریست
و تو چون قطعه الماس درشتی كمیاب
« گردن آویز » بر این زنجیری
تا نگهبان تو باشم ز « حرامی » هر شب
خواب بر دیده من هست حرام
بر خود از رنج به پیچم همه روز
دیده از خواب بپوشم همه شام
متن زیبا برای فرزند دختر ، متن زیبا مادر به دختر
دخترم، گوهر من !
گوهرم، دختر من !
تو كه تك گوهر دنیای منی
دل به لبخند « حرامی » مسپار
« دزد » را « دوست » مخوان
چشم امید بر ابلیس مدار
دیو خویان پلیدای كه سلیمان رویند
همه گوهر شكنند
« دیو » كی ارزش گوهر داند ؟
نه خردمند بود
آنكه اهریمن را
از سر جهل، سلیمان خواند
دخترم ـ ای همه هستی من !
تو چراغی، تو چراغ همه شب های منی
به ره باد مرو
تو گلی، دسته گل صد رنگی
پیش گلچین منشین
تو یكی گوهر تابنده بی مانندی
خویش را خوار مبین
آری ای دختركم، ای به سراپا الماس
از « حرامی » بهراس
قیمت خودمشكن
قدر خود را بشناس
قدر خود را بشناس
متن زیبا برای فرزند دختر
عزیزترینم,فرزندم
من مادرت هستم…
من با عشق, با اختیار, با اگاهی تمام پذیرفته ام که مادرت باشم
تا بدانم خالقم چگونه مخلوقش را دوست میدارد هدایت میکند و در برابر خواسته های تمام نشدنی اش لبخند میزند و در اغوشش میگیرد,
من یک مادرم هیچ کس مرا مجبور به مادری نکرد…
من به اختیار مادر شدم تا بدانم معنی بی خوابی های شبانه را تا بیاموزم پنهان کردن درد را پشت همه حجم سکوتی,که گاه از خودگذشتگی نامیده میشود…
تا بدانم حجم یک لبخند کودکانه ات می تواند معجزه زندگی دوباره ام باشد…
من نه بهشت می خواهم نه اسمان و نه زمین …
بهشت من زمین من و زندگیم نفس های ارام کودکی توست که در اغوشم رویای پروانه ارزوهایت را میبینی…
من مادرم ,همانی که خالقم ذره ای از عظمتش را به من بخشید تا تجربه کنم حس بزرگی و لامتناهی شدنش را.
من هیچ نمی خواهم هیچ … هیچ روزی به من تعلق ندارد, همه روزها ساعت ها و ثانیه های من تویی ومن دست کودکیت را میگیرم تا به فردای انسانیت برسانم که این رسالت من است بر تو وهیچ منتی از من بر تو وارد نیست که من
با اختیار به عشق
تو را به این دنیای پر اشوب
خوانده ام…
متن زیبا مادر به دختر – متن زیبا برای فرزند دختر
دخترم را جوری تربیت خواهم کرد که هیچگاه ما را اینگونه تربیت نکرده اند
یاد بگیردجایی که باید گریه کند گریه کند نریزد توی خودش چون بزرگ شده یا چون آدم بزرگها گریه نمی کنند (عجب دروغ بزرگی)
که جایی که باید فریاد بزند فریاد بزند.
که وقتی باید عصبانی باشد عصبانی باشد.
نشود تندیس صبر و شکیبایی که خون خونش را بخورد ولی به همه لبخند احمقانه تحویل دهد
یاد بگیرد وقتی نمیخواهد کسی بماند حالی طرف کند که نباید بماند
وقنی به روح و شخصیتش آسیب بزنند بی خیال دنیا و مردمش بشودو زیر پایش لهش کند
جوری که یادش نرود آدم است و آدم همانی است که هم گریه میکند هم داد میزند هم خشمگین میشود و
هم تا آخر عمرش مدیون خودش است …
اگر همانجا همان وقت به همان کس همان حرفی را که باید بزند نزند!!!
متن زیبا مادر به دختر – متن زیبا برای فرزند دختر
❤️مادر که می شوی تمام زندگیت می شود دعا و التماس و خواهش از خدا برای عاقبت به خیر شدن فرزندت…
❤️مادر که می شوی بهترین هدیه برایت میشود سلامتی جسم و روح بچه ات…
❤️مادر که می شوی بیشتر فکر می کنی به مادرت… مادربزرگت… مادر مادربزرگت و اینکه آنها چه سختی ها کشیده اند و چه آرزوهایی داشته اند…
❤️مادر که می شوی غم و اندوه و شادی ات هم، رنگ دیگری میگیرد و همه اینها گره میخورد به حال فرزندت…
❤️مادر که می شوی کوه های تمام عالم بر سرت خراب میشود وقتی به اندازه نیش سوزنی در پای فرزندت میرود…
❤️مادر که می شوی صبور میشوی و باحوصله انگار نه انگار که تا همین دیروز بی حوصله ترین آدم روی زمین بودی…
❤️مادر که می شوی خوابت هم با خواب فرزندت تنظیم میشود انگار نه انگار که تا دیروز خوابت از خواب زمستانی خرس ها هم سنگین تر بود…
❤️مادر که می شوی ذوق زده ترین انسان دنیا میشوی با هر کار عادی فرزندت…
❤️مادر که می شوی دل نگران تمام مادرهای زجر کشیده دنیا می شوی و غبطه میخوری به آنها که فرزندشان را در راه خدا دادند…
❤️مادر که می شوی نگاهت هم مادرانه می شود، عمیق و دقیق و عاشق و اشکبار…
و مادر که می شوی دلت تنگ میشود برای مادرت و روزهایی که یادت نمی آید در دلش چه ها گذشته…