آثار دنيوى نيّت

آثار دنيوى نيّت

جز پاداش هاى اخروى و بهره هاى معنوى كه از نتايج اخلاص است. يك سرى آثار دنيوى هم دارد كه به برخى اشاره مى شود:

۱- مديريّت جامعه

اگر حسن نيّت و خلوص در مسئولان اجتماعى باشد، كارها بهتر انجام شده و عدالت، بهتر اجرا مى شود.
على عليه السلام به مالك اشتر مى فرمايد:
اِسْتَعِنْ عَلَى الْعَدْلِ بِحُسنِ النِيَّة فى الرَّعيَّة (1) به وسيله حسن نيّت به مردم، براى اجراى عدالت اجتماعى كمك بگير.
روحيه خيرخواهى خالصانه، قوى ترين اهرم ايجاد عدالت است.

۲- بهبود وضع اقتصادى

افراد خوش قلب و خيرخواه و مخلص، حتى در امور اقتصادى و كسب و كار هم موفق ترند و خلوص شان پشتوانه حيثيّت اجتماعى و جلب مشترى و اعتماد مردم به داد و ستد با آنانست. شايد اين كلام علوى، به اين مسئله مربوط باشد كه فرموده است:
رِزْقُ الْمَرءِ عَلى قَدْرِ نِيَّتِهِ (۲) رزق هر كس به اندازه نيّت اوست
.

۳- روابط خوب اجتماعى

افراد خوش باطن و خوش نيّت، در دلها جا دارند و حتى اگر خلافى هم بكنند، بخاطر صفا و حسن نيّت، زندگى شان تلخ نمى شود و مردم دوستشان دارند.
على عليه السلام فرموده است: مَنْ حَسُنَت نِيَّتُهُ كَثُرَتْ مَثُوبَتُهُ وَ طابَتْ عيشَتُهُ وَ وَجَعَتْ مَودَّته (3) هر كه داراى حسن نيّت باشد، موقعيت او بيشتر و زندگيش پاك تر مى شود و دوستى با او لازم است.
اين از جهت آثار خوب نيّت صالح بود. بر عكس، اگر نيّت‌ها ناسالم و شوم باشد. عوارض آن دامنگير خود انسان مى شود و غير از عقوبت هاى اخروى، بلاهاى اجتماعى هم در پى دارد.
على عليه السلام مى فرمايد: اِذا فَسَدَتِ النِيَّةُ وَقَعَتِ الْبَلِيَّهُ (4)
هر گاه نيّت، خراب شود، بلا فرود مى آيد.
نيّت هاى قوى و انگيزه هاى خوب، حتى از بدن هاى ناتوان هم كارهاى مهمّ مى كشد. اگر انگيزه، نيرومند و الهى باشد، نه خستگى در كار است، نه نوميدى و دلسردى. به همين جهت، در هيچ يك از اولياء خدا، خودباختگى و ضعف اعصاب، حتى در پيرى ديده نمى شود، چرا كه دل و جانشان با نيّت هاى خالص الهى سرشار است و و از او مدد مى گيرند و در برابر همه مشكلات و بحران‌ها و دشمن‌ها و قدرت‌ها مى ايستند. نمونه اش، امام امّت (قدس سرّه) كه دلى آرام به ياد خدا داشت و ابرقدرت‌ها را به زانو درآورد.
امام حسين عليه السلام روز عاشورا، كه با آن همه داغ‌ها و شهادت
ها روبرو بود و اسارت خانواده خويش را پيش بينى مى كرد، هر چه تنهاتر مى شد و يارانش به شهادت مى رسيدند، خودش چهره اى برافروخته تر از عشق مى يافت و به خداوند تكيه داشت و مى فرمود: هَوَنَ عَلّى انّه بعَينِ اللّهِ آنچه اين شدائد را بر من آسان مى كند آنست كه مى بينم همه در محضر خداوند است و او مى بيند و شاهد است.
على عليه السلام فرموده است:
ما ضَعُفَ بَدنٌ عمّا قَوِيت عَلَيْهِ النِيّةُ (5) وقتى نيّت بر چيزى، قوى و استوار باشد، بدن احساس ضعف نمى كند.
شايد اين اشاره به آثار روانى و روحى نيّت در رفتار و عمل انسان باشد.

پی نوشت ها:

1- نهج البلاغه، نامه ۵۳. 

2- فهرست غرر، ص ۳۹۸. 

3- فهرست غرر، ص ۳۹۹. (كلمه نيّت) 

4- فهرست غرر، ص ۳۹۸ (كلمه نيّت) 

5- بحارالانوار،

منبع: پرتوی از اسرار نماز - محسن قرائتی - صفحه۸۲

ابعاد عبادت در فرهنگ اسلام

ابعاد عبادت در فرهنگ اسلام

عبادت فراتر از نمونه هايى چون نماز و روزه است. همه كارهاى شايسته اى كه به نفع مردم نيز باشد، عبادت است. به برخى از كارها كه در اسلام، عبادت به حساب آمده، اشاره مى كنيم:

۱- تفكر در كار خدا امام صادق عليه السلام مى فرمايد: لَيْسَت الْعبادَةُ كَثرَةَ الصَّلوةِ والصَّومِ، اِنَّما اَلْعِبادَة التفَّكُّرُ فى اَمرِاللّهِ (1) عبادت، زياد نماز خواندن و روزه گرفتن نيست، همانا عبادت، انديشيدن در امر خداست. تفكرى كه انسان را به خدا نزديك و آشنا سازد عبادت به حساب آمده است.

۲- كسب و كار رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: اَلْعِبادَةُ سَبْعُونَ جُزْءً اَفْضَلُها طَلَبُ الْحَلالِ (2) عبادت، هفتاد بخش است، برترين آنها طلب حلال و به دنبال روزى رفتن است.

۳- آموختن دانش پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله فرمود: مَنْ خَرَجَ يَطْلُبُ باباً مِنَ الْعِلْمِ لِيَرُدَّ باطلاً الَى الحقِّ و ضالاً اِلَى الهُدى كانَ عَمَلهُ كعبادةِ اربعين عاماً (3) كسى كه از خانه به دنبال آموختن دانش بيرون برود، تا با آن، باطلى را ردّ كند و گمراهى را به هدايت بكشد. كار او همچون چهل سال عبادت است.

۴- خدمت به مردم روايات بسيارى است كه خدمت به مردم و رسيدگى به مشكلات آنان را از بسيارى از عبادت‌ها و حجّ مستحب، به مراتب برتر به حساب آورده است. به قول سعدى: عبادت به جز خدمت خلق نيست به تسبيح و سجاده و دلق نيست

۵ انتظار حكومت عدل جهانى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: اَفْضَلُ الْعِبادَةِ اِنْتِظارُ الْفَرَجِ (4) انتظار فرج وگشايش (با آمدن امام زمان عليه السلام وحتّى نگاه پر مهر به پدر ومادر، نگاه به چهره علما، نگاه به قرآن و كعبه و رهبر عادل يا برادر دينى هم عبادت است. (5)

پی نوشت ها: 1- ميزان الحكمه، ج ۷، ص ۵۴۲.

2- وسائل الشيعه، ج ۱۲، ص ۱۱.

3- محجة البيضاء، ج ۱، ص ۱۹.

4- نهج الفصاحه، جمله ۴۰۹.

5- سفينة البحار، كلمه نظر.

منبع:پرتوی از اسرار نماز - محسن قرائتی - صفحه۸

زیبایی های ظهور

آيا احاديث امام مهدى (عج) خاص شيعيان است؟

آيا احاديث امام مهدى (عج) خاص شيعيان است؟ 

نقل احاديث مربوط به حضرت مهدى (عج) ويژه گروه خاصى از مسلمانان نيست؛ بلكه اين احاديث بيش از هر موضوع ديگرى ميان همه مسلمانان مشترك است. بايد تأكيد كرد كه روايت هايى كه اهل سنت درباره بشارت به مهدى منتظر (عج) نقل كرده اند، از آنچه شيعيان در اين باره نقل كرده اند كمتر نيست. اما برخى با توسل به انواع راه‌ها و شيوه ها، درصددند تا اين روايات را به شيعه نسبت دهند و تنها آنان را در اين باره مسئول بدانند. يكى از اين نويسندگان مى گويد:  فكر شيعى، دنيايى از اسطوره و احاديث «جعلى» را از طريق موالى پذيرفته است و برخى از اين جعليات به برخى محدثان اهل سنت، كه در نقل روايت از برخى پيروان فرقه هاى مخالف، تساهل ورزيده اند، نيز سرايت كرده است. [۱]  در اين سخن چند نكته نهفته است: 

١. حكم به اينكه اين احاديث تنها نزد افكار شيعى پذيرفته است. 

٢. حكم بر محدثان اهل سنت بر اينكه اين روايت‌ها را از روى تساهل نقل كرده اند و به اين ترتيب برخى احاديث (شيعه) ميان آنها نيز نفوذ كرده است. 

٣. حكم به جعلى بودن همه اين احاديث.  اينها داورى هاى بسيار دشوارى است و كسى كه اندك آشنايى با علوم حديث دارد، حق ندارد آنها را به آسانى مطرح كند. پاسخ هريك از اين داورى‌ها به تفصيل خواهد آمد، ولى پيش از هر چيز بايد ضد و نقيض گويى اين سخن روشن شود. اگر طبق نظر نويسنده، شيعيان تنها كسانى هستند كه احاديث حضرت مهدى (عج) را مى پذيرند و «شمارى» از آنها به «برخى» از محدثان سنى «سرايت» كرده است، پس چرا در هشت سطر بعد مى گويد: «مى توان به حجم انبوهى كه «تنها» اهل سنت نقل كرده اند، اشاره كرد». [2] چگونه است اين شمار اندك تسرى يافته، تنها پس از هشت سطر از سخن نخست، به توده اى بزرگ تبديل مى شوند! چنانچه اين احاديث جعلى هستند، چرا تنها در يك صفحه بعد مى گويد:  اشاره مى كنم به اينكه «بسيارى» از اين احاديث در «صحاح» به جز بخارى و مسلم نقل شده است! برخى از آنها را نيز «حاكم» در «المستدرك» و «ابن حنبل» در «مسند» خويش نقل كرده است. به علاوه سنن الدانى، «نعيم بن حماد» و بسيارى ديگر. [3] 

اين تناقض گويى، نيازى به توضيح و تفسير ندارد؛ از سويى مى گويد احاديث «جعلى» هستند و «برخى» از آنها به «سهل انگاران» اهل تسنن سرايت كرده است و از سوى ديگر مى گويد «بسيارى» از اين احاديث در كتاب هاى «صحاح» نقل شده است! روشن است ميان اصطلاحات «جعلى»، «صحاح» و ميان سرايت كرده به «برخى» و «بسيار» نقل شده، منافات وجود دارد. چنين سخنانى از سوى كسى كه با اصطلاح حديث آشنا باشد، بيان نمى شود. همچنين كسانى كه مى دانند چه انديشه اى را در سر مى پرورانند و چه چيزى را بر قلم مى رانند، چنين داورى هاى دشوارى نمى كنند. حكم «تساهل» به صاحبان «صحاح» دادن، چيزى جز جهل نسبت به تاريخ حديث و تاريخ محدثان و نداشتن آگاهى نسبت به رنجى كه اهل حديث در راه گردآورى، ضبط، تدوين و تحرير آن برده اند، نيست. كسانى كه در پايين ترين سطوح آشنايى با اصطلاحات حديثى، تاريخ حديث و اهل و قواعد آن قرار دارند، حق ندارند به درياى پهناور «نقد» وارد شوند. در فصل هاى آينده وجوه بطلان اين گونه داورى هاى دشوار را بيان خواهيم كرد.

پی نوشت: [۱]: تراثنا و موازين النقد، ص ١٨۵.  [2]: تراثنا و موازين النقد، ص١٨۶.  [3]: همان.

منبع:کتاب بررسی روایات مهدویت،سید محمد رضا حسینی،ص22 و 23

"راه‌هـای افـزایـش صمیمیت با شـوهـر...!"

“راه‌هـای افـزایـش صمیمیت با شـوهـر…!

مرد باید تایید شود… توانایی‌های مرد را تایید کنید و تاکید کنید او صاحب بهترین توانایی‌ها و شایسته‌ترین همسر برای اوست.

 مردها باید مورد اطمینان باشند:  به شوهرتان اعتماد کنید. با اطمینان خاطر از اینکه “او می‌تواند"؛ شما می‌توانید به راحتی بسیاری از کارها را به او بسپارید.

مردها را تشویق کنید:  مرد عاشق تشویق است و کف زدن‌ها را فراموش نمی‌کند. مرد، آفرین شما را تا عمر دارد به خاطر می‌سپارد.  نکاتی که در بالا ذکر شد شاید در نگاه اول بسیار ساده و سطحی و بی‌اهمیت جلوه کند؛ ولی باور کنید که با رعایت همین نکات ساده و البته بی‌هزینه، بسیاری از مشکلات مربوط به نبود صمیمیت بین همسران حل می‌شود.