آداب نوروز در اسلام
دوشنبه 96/12/28
آداب نوروز در اسلام
در احادیث پیشوایان معصوم علیهم السلام برای نوروز، آدابی آمده است که طراوت بهاری نوروز را فضایی روحانی میبخشد. عمل به سخنان بزرگان دین، ما را از برکتهای نوروز بهره مند میسازد. امام صادق علیه السلام فرمود:
چون نوروز فرا رسد، غسل کن؛ پاکیزه ترین لباس خویش را به تن کن؛ به
بهترین بوی خوش خود را معطر ساز و در آن روز، روزه بدار. [۱]
غسل در فرهنگ اسلامی، شست وشوی معمولی و ظاهری بدن نیست، بلکه پاک سازی روح و جسم و نزدیک شدن به پروردگار است. با نیتی خالص و برای نزدیکی به خدا، غسل میکنیم تا غبار گناهان یک ساله را در آغاز سال از خویش بزداییم و به حقیقت، سالی نو آغاز پس از آنکه وجودت با آب غسل، پاکیزه و زلال شد، لباسی پاکیزه که نشان از طهارت نفس دارد، بر تن کن؛ که طهارت باطن و ظاهر، هر دو نمایی از یکدیگرند. شاید پوشیدن لباس پاکیزه، اشاره ای زیبا به ضرورت آرایش نفس به لباسی نو و زدودن آثار کهنه غفلت و گناه از آن باشد. پس در لحظههای آغازین سال نو، لباس جسم و جان خویش را عوض کن و هم رنگ با طبیعت، لباسی بهاری بپوش.
باید دانست بزرگان دین به پوشیدن لباس پاکیزه سفارش کرده اند، نه نوپوشی و تجمل گرایی. خریداری لباس نو در آستانه عید نوروز، تنها وقتی پسندیده است که نیازمند آن باشیم، نه آنکه آن را برای تجمل گرایی تهیه کنیم. در این روایت توصیه میشود که پس از غسل و پوشیدن لباس پاکیزه، خود را معطر ساز؛ باشد که این عطر دل انگیز، نویدبخش رایحه وجودت باشد که از ناپاکیها پالایش یافته و با عطر بندگی خدا در آمیخته است.
آخرین سفارش در این حدیث آن است که نوروز را روزه بدار. روزه دار باش تا حالت ذکر و دعا در تو بیشتر شود و تو به حقیقت عید، که بازگشت به خدا است، نزدیک تر شوی و کمال حقیقی خویش را بیابی.
از جمله سفارشهایی که در همه عیدهای اسلامی به آن توجه شده است، روزه داشتن و پرداختن به ذکر و دعاست. در این عید که عید ملی ماست و اسلام هم مخالفتی با آن ندارد، به روزه توصیه شده است؛ زیرا اگر بخواهیم در این روز بر نفس پیروز شویم، باید از شهوتها و خواهشهای نفسانی دور شویم و به سوی خداوند روی آوریم. [2] تنها در چنین حالی است که میتوان آن روز را عید گرفت.
چه زیبا فرموده است امیر مؤمنان علی علیه السلام که:
کُلُّ یَومٍ لا یُعْصَی اللّهُ فیه فَهُوَ یَومُ عیدٍ.
هر روز که در آن نافرمانی خداوند نشود، روز عید است. [3]
پی نوشت ها:
[۱]: حدائق، ج ۱۳، ص ۳۸.
[2]: برگرفته از پیام امام خمینی رحمه الله، صحیفه نور، ج ۱۷، صص ۲۱۴ و ۲۱۵، ۱/۱/۱۳۶۲.
[3]: نهج البلاغه، حکمت، ۴۲۸.
منبع:کتاب زمزمه تحول -جمعی از نویسندگان - صفحه ۱۳
فاطمه علیها السلام، از مصادیق واقعی آیات قرآن
جمعه 96/12/18
فاطمه علیها السلام، از مصادیق واقعی آیات قرآن
حالا ما باید برای درک این وجود عینی، به سراغ یک انسان کامل یا به تعبیری، قرآن عینی و مصداقی برویم. من برای شما چند آیه قرائت
می کنم و بعد طبق خود قرآن و روایات، دنبال مصداق این آیات میگردم. خیلی راحت هم این مصداق قابل پیدا کردن است؛ چرا که تاریخ اسلام از زمان بعثت پیغمبر تا الان که ما این جا نشسته ایم، تقریباً به صورت روشن در اختیار ماست و ما در کلّ امت، یکی از انسانهای کاملی را که میتوانیم بگوییم از مصادیق واقعی آیات قرآن است، حضرت فاطمه سلام الله علیها است. در این بخش هم قرآن فقط یک مصداق دارد و دو تا مصداق ندارد. شما هیچ دلیلی را هم نمی توانید پیدا کنید که در این بخش خاص، قرآن دو مصداق داشته باشد. در این بخش، یک انسان کامل، بیش تر وجود ندارد و بقیۀ انسانها ما دون این انسان و زیر مجموعۀ او در کمالات و فضایل هستند و آن، وجود مبارک فاطمه زهرا سلام الله علیها است که در زنان جهانیان، تنها انسان کاملی که مصداق آیات قرآن میباشد، اوست. مریم کبری سلام الله علیها، خدیجه کبری سلام الله علیها، زینب کبری سلام الله علیها و هر زنی که در دایرۀ انسان کامل بودن میباشد، ما دون ایشان است و او مصداق اتم،اجمع، اکمل، اکتع [۱] مجموعۀ آیات قرآن مجید در جنس زنان، بوده و دومی و هم وزن دیگری ندارد.
این مطالبی که میگویم، دلیل قرآنی همراه آنان است، نه این که به عنوان یک روحانی شیعه، برای مستمع شیعه، عظمتی را بسازم و القا بکنم. عظمت سازی بدون دلیل قرآنی و روایتی، کار نادرستی است. لطف مسأله، این است که ما از چهارچوب قرآن و روایات برای معرفی این عزیزان بیرون نرفته و از خودمان چیزی را نسازیم؛ چون اگر از چهارچوب قرآن و روایات، آنها را به کنار ببریم، یا دربارۀ آنها دچار افراط میشویم یا دچار تفریط؛ چنان که آنهایی که دچار تفریط شدند، صدیقۀ طاهره را تا جایی پایین آورده اند که در حقّ او فقط میگویند حضرت زهرا سلام الله علیها زنی بزرگوار، همسرِ علی بن ابی طالب و انسانی پاک است و قابل این است که الگو باشد. اینها در جادۀ تفریطند، و آنهایی که مقام سازی میکنند، آن هم مقام الوهیت و ربوبیت برای آن حضرت، آنان نیز در جادۀ افراطند؛ چرا که قرآن میگوید: (لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ ءٌ. ) [2]: هیچ چیزی در این عالم، در هیچ چیزی، مانند خدا نیست. بنا براین، بهترین راه شناخت، آیات قرآن و روایاتند که نه افراط دارند و نه تفریط. قرآن کلام عدل است؛ قرآن کلام حق است. البته، آیاتی که مصداق اکتع و اکملش این انسان کامل در جنس زنان است، کم نیست. من برای نمونه چند آیه آن را میخوانم، شاید هم بعضی از این آیات برای تان تازگی داشته باشد. فکر نکنید که میخواهم به سراغ آیۀ تطهیر و آیۀ مباهله و آیات سورۀ دهر بروم که این آیات را صدها بار شنیده اید. آنها در جای خودش معلوم و روشن است؛ بلکه باید دربارۀ این آیه که میگویم و آثارش، دقت کنید.
پی نوشت ها:
[۱]: به معنای همگی.
[2]:شوری: ۱۱.
منبع:کتاب نگاهی به مقام حضرت فاطمه(ع)،حسین انصاریان،ص18