رازداری

 راز به معنای سرّ، آن‌چه باید در دل نهفته باشد و چیزی که باید پنهان بماند یا به اشخاص مخصوصی گفته شود، است. حفظ اسرار را باید از خدا آموخت. خداوند بیش‌تر و پیش‌تر از هر کس، از اعمال، حالات، رفتار، عیوب و گناهان بندگانش با خبر است، اما حلم، بردباری، پرده‌پوشی و رازداری او بیشتر از همه است.

انواع رازداری
گاهی رازداری به این صورت است که انسان اسرار دیگران را حفظ می‌کند و گاهی نیز لازم است انسان رازهای خودش را حفظ و آن‌را برای دیگران فاش نسازد. اگر کسی انسان را امین خود قرار داده و رازی را نزد او به امانت بگذارد نباید آن‌را برای دیگران افشا کند.

علاوه بر این انسان باید در حفظ  راز خویشتن نیز تلاش داشته باشد اگر امروز با کسی دوست هستید، حدّ را نگه دارید؛ آن‌چنان که بعد موجب گرفتاریتان نشود چنان‌که در روایات آمده است: حفظ آبروی مؤمن به اندازه‌ی خون او احترام دارد و ارزشمند است. به همین دلیل، ما هم باید حرمت دیگران را رعایت کنیم و هم باید حرمتی را که خداوند برای ما قرار داده ضایع نکنیم.

دیدگاه قرآن در رابطه با رازداری
خداوند متعال در آیه ۲۶ سوره جن در رابطه با رازداری فرموده است: «عَالِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلَى غَیْبِهِ أَحَدًا؛ داناى نهان است و کسى را بر غیب خود آگاه نمى‏‌کند» خداوند متعال، از همه‌ی اسرار مطلع است و از تمام اتفاقات، آگاه؛ اما با این وجود، هیچ کس از اسرار غیب او آگاه نیست. خداوند متعال خود، رازهای بندگانش را می‌پوشاند و به همین دلیل بر رازداری تاکید دارد.

در آیه ۷۴ سوره توبه در این رابطه آمده است: «یَحْلِفُونَ بِاللّهِ مَا قَالُواْ وَلَقَدْ قَالُواْ کَلِمَةَ الْکُفْرِ وَکَفَرُواْ بَعْدَ إِسْلاَمِهِمْ وَهَمُّواْ بِمَا لَمْ یَنَالُواْ وَمَا نَقَمُواْ إِلاَّ أَنْ أَغْنَاهُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ مِن فَضْلِهِ فَإِن یَتُوبُواْ یَکُ خَیْرًا لَّهُمْ وَإِن یَتَوَلَّوْا یُعَذِّبْهُمُ اللّهُ عَذَابًا أَلِیمًا فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ فِی الأَرْضِ مِن وَلِیٍّ وَلاَ نَصِیرٍ؛ به خدا سوگند مى‏‌خورند که [سخن ناروا] نگفته‏‌اند در حالى‌که قطعا سخن کفر گفته و پس از اسلام آوردنشان کفر ورزیده‌‏اند و بر آن‌چه موفق به انجام آن نشدند همت گماشتند و به عیب‌جویى برنخاستند مگر [بعد از] آن‌که خدا و پیامبرش از فضل خود آنان را بى‏‌نیاز گردانیدند پس اگر توبه کنند براى آنان بهتر است و اگر روى برتابند خدا آنان را در دنیا و آخرت عذابى دردناک مى‏‌کند و در روى زمین یار و یاورى نخواهند داشت».

در آیه ۵ سوره یوسف نیز در رابطه با رازداری آمده است: «قَالَ یَا بُنَیَّ لاَ تَقْصُصْ رُؤْیَاکَ عَلَى إِخْوَتِکَ فَیَکِیدُواْ لَکَ کَیْدًا إِنَّ الشَّیْطَانَ لِلإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِینٌ؛[یعقوب] گفت اى پسرک من خوابت را براى برادرانت‏ حکایت مکن که براى تو نیرنگى مى‏‌اندیشند زیرا شیطان براى آدمى دشمنى آشکار است».

دیدگاه اهل‌ بیت(ع) در رابطه با رازداری
امام علی(ع) در رابطه با رازداری فرموده است: «کسی‌که در نگهداشتن راز خود ناتوان باشد، در حفظ راز دیگران توانا نباشد» و یا «راز تو در بند توست اگر آن را فاش کنی تو در بندش خواهی شد» و یا «سینه‌ی خردمند، صندوق راز اوست» و یا «نسبت به دوست خویش هر مهربانی و هر خیرخواهی را می‌توانی، انجام بده؛ اما در یک امر محتاط باش و در نهایت اطمینان و اعتماد، اسرارت را به او نگو».

همچنین روایت است: امام علی(ع) وقتی برای مالک اشتر رهنمودهای حاکمیت بر مردم را بیان می‌کند، به لزوم رازداری تأکید می‌کند: «از مردم آنان که عیب‌جوترند از خود دور کن، زیرا مردم عیوبی دارند که رهبر امت در پنهان کردن آن از همه سزاوارتر است. پس مبادا آن چه بر تو پنهان است، آشکار گردانی و آن‌چه که هویداست بپوشانی که داوری در آن چه از تو پنهان است، با خداوند جهان است. پس چندان که می‌توانی زشتی‌ها را بپوشان تا آن‌را که دوست داری بر رعیت پوشیده ماند، خدا بر تو بپوشاند».

ضرورت رازداری
هر انسانی در زندگی فردی و اجتماعی خویش، خواه ناخواه اسرار مگو دارد که بایستی در نگه‌داری آن کوشا باشد. برخی از این اسرار مربوط به خودش و برخی مربوط به خانواده یا جامعه اوست. امروزه با توجه به وجود ابزار پیشرفته و حساس جاسوسی و اطلاعاتی و کاربرد گسترده آن‌ها برای دگرگونی سرنوشت ملت‌ها، ضرورت رازداری، بدیهی و انکارناپذیر است و گذشته از آن‌که فضیلتی اخلاقی به‌شمار می آید، در نیک‌بختی انسان‌ها نیز تأثیر بسزا دارد. امام علی(ع) در حدیثی فرموده است: «اَلظَّفَرُ بِالحَزْمِ وَالْحَزْمُ بِإِجالَةِ الرَّأیِ وَالرَّأْیُ بِتَحصینِ الأَسْرارِ؛ پیروزی، به محکم کاری بسته است و آن هم به اندیشه بستگی دارد و اندیشه نیز به نگه‌داری رازهاست».

امام علی(ع) در سخنی دیگر، رسیدن به موفقیت را در سایه رازداری دانسته و فرموده است: «أَنْجَحُ الأُمُورِ ما أَحاطَ بِهِ الکِتمانُ؛ موفق‌ترین کارها آن است که پنهان کاری آن را فراگیرد». در مقابل، افشای اسرار سبب دوری از موفقیت و حتی سقوط و شکست فرد در راه تصمیم‌های او می‌شود، چنان‌که امام صادق(ع) فرمود: «اِفشاءُ السِّرِّ سُقُوطٌ؛ برملا کردن راز، (مایه) سقوط است».

هر فرد، خانواده، تشکیلات و جامعه‌ای، کم و بیش اسرار و اطلاعاتی دارند که دیگران نباید از آن‌ها آگاه شوند؛ زیرا آشکار ساختن آن برای دیگران، چه‌بسا آسیب‌ها و گرفتاری‌های بزرگی در پی آورد.

آن‌چه حائز اهمیت است این است که فاش کردن رازها، از ضعف نفس و سستی عقل است؛ چه اسرار آدمی از دو حال بیرون نیست؛ یا بیان‌گر دولت و سعادت و نیک فرجامی است یا خبر از نکبت و شقاوت و ناکامی می‌دهد. رازداری در هر دو حال نیکوست؛ زیرا اگر راز، از دولت و سعادت انسان خبر دهد، اظهار آن موجب دشمنی بدخواهان و حسد ابنای زمان و توقع ارباب طمع و دون همتان می‌شود و اگر راز، از ناکامی و نکبت آدمی خبر دهد، بروز آن، شماتت دشمنان و اندوه دوستان و خفت در نظر ظاهربینان را در پی دارد. همچنین آن که رازدار خویش نیست، نمی‌تواند اسرار دیگران را حفظ کند، چنان‌که امام علی(ع) در این رابطه فرموده است: «مَن ضَعُفَ عَنْ حِفْظِ سِرِّهِ لَم یَقْوَ لِسِّرِ غَیرهِ؛ کسی‌که نتواند رازدار اسرار خود باشد، نمی‌تواند اسرار دیگران را نیز حفظ کند».

از سوی دیگر، شخصی که در حفظ اسرارش، ناتوان یا نسبت به آن بی‌اعتناست، نباید توقع داشته باشد که مردم سرّ او را پوشیده نگاه دارند. امام رضا(ع) می‌فرماید: «لَم یَخُنْکَ الْاَمینُ و لکِن اِئْتَمَدْتَ الخائنَ؛ امین به تو خیانت نکند، تویی که به خیانت کار امانت سپردی».

عوامل افشای راز
برخی عوامل که به افشای رازها می‌انجامند، عبارتند از پُرحرفی، عقده حقارت، دوستی و رفاقت، احساساتی شدن و عصبانیت هستند، اشخاص پرحرف، برای اشباع میل سخن‌گویی، از هر دری سخن به میان می‌آورند و یافته‌های خویش را به دیگران انتقال می‌دهند. چنین کاری سبب پرده برداشتن از اسرار آدمی می‌شود.

شخص دانای اسرار باید توجه داشته باشد که مرز دوستی و رفاقت را از حریم اسرار پنهانی خویش جدا کند و نه تنها اسرار خود، بلکه اسرار شخصی دیگران را نیز در اختیار دوستانش قرار ندهد چنان‌که امام صادق(ع) در این رابطه می‎فرمایند: «لا تُطلِعْ صَدیقَکَ مِنْ سِرِّکَ اِلاّ عَلی مالَوِا اطَّلَعَ عَلَیْهِ عَدُوُّکَ لَم یَضُرَّکَ فَاِنَّ الصَّدیقَ قَدْ یَکُونُ عَدُوُّکَ یَوماً ما؛ دوستت را بر آن مقدار از اسرارت آگاه ساز که اگر دشمنت هم آن‌را بداند، به تو زیان نرساند. شاید دوستت نیز روزی دشمن تو شود».

یکی دیگر از عوامل افشای اسرار، صبر نکردن بر بدی‌هاست. بسیار اتفاق می‌افتد که فرد یا افرادی بر اثر ناراحتی از شخصی و سپس احساساتی شدن، اسراری را فاش می‌سازند، ولی پس از آن، دچار پشیمانی می‌شوند. بر این اساس، آن‌ها که بازیچه احساسات نمی‌شوند و بر خشم خویش مسلط هستند، بر حفظ اسرار خود و دیگران تواناترند.

حدیث درباره افشای اسرار

 امام عسکری(ع) می فرمایند:


از افشاى اسرار و ریاست طلبى بپرهیز که این دو آدمى را به هلاکت می کشاند

إيّاک وَالإذاعَةَ وطَلَبَ الرِّئاسَةِ فَإنَّهُما يَدعوانِ إلَى الهَلَكَةِ





تحف العقول ، ص 487

افشای اسرار

شایعه وشایعه پراکنی

شایعه از طبیعی ترین پدیده های اجتماعی و یکی از رایج ترین شیوه های کنش متقابل است که تاکنون کمتر شناخته شده است

شایعه از طبیعی‌ترین پدیده های اجتماعی و یکی از رایج ترین شیوه‌های کنش متقابل است که تاکنون کمتر شناخته شده است . شایعه یک مقوله اجتماعی و روانی با ابعاد گسترده‌ای است که ابعاد مختلف آن بویژه در زمانهای بحرانی ( مثل زمان جنگ ) ، حالتی به مراتب حادتر به خود می‌گیرد . هر چند کارکردهای اجتماعی شایعه کاملا شناخته نیست ، اما بیشتر در وضعیت های “ ناهنجاری” در جامعه به وقوع می‌پیوندند این بدان معنی است که شایعه گزارش تائید نشده‌ای از وقایع است که به تعریف و تبیین وضعیتهای مهمی که به صورت دو پهلو ظاهر می‌شود کمک می‌کند .

شایعه پیامی است که به طرز غیر رسمی (معمولا دهان به دهان ) منتقل می‌شود و به موضوعی مربوط می شود که تحقیق در صحت و سقم آن مشکل است . شایعه شامل اطلاعاتی می‌شود که برای مردم اهمیت دارد . البته ممکن است بخشی از شایعه حقیقت داشته باشد ، هر چند می‌توان گفت که این حکم همواره صادق نیست .

● شایعه چیست و در چه موقعیتهایی رواج می‌یابد ؟

شایعه پیامی است که در میان مردم رواج می‌یابد ولی واقعیتها آن را تائید نمی‌کند . شایعه در موقعیتهایی رواج می‌یابد که مردم مشتاق خبر باشند ولی نتوانند آن را از منابع موثق دریافت کنند . هر گاه آدمها مشتاق خبرگیری درباره قضیه‌ای باشند ، به هر نوع اطلاعاتی در این باره متوسل می‌شوند و سپس آن اطلاعات را در میان خودشان پراکنده می‌سازند .‌

از نظر جامعه‌ شناسی ، پدیده شایعه فرایندی است که از طریق آن ، اخباری پخش و اغلب قلب می‌شود، بدون آنکه از مجراهای رایج گذشته باشد . شایعه می‌تواند از یک اطلاع نادرست منشاء بگیرد یا آنکه منبع آن اطلاعی درست ولی اغراق آمیز و در هم باشد . آن خبر از فردی به فرد دیگر و از گروهی به گروه دیگر منتقل می‌شود ، بدون آنکه منشاء آن مشخص یا دلایل قطعی درباره صحت آن وجود داشته باشد .‌

● شکل گیری شایعه

شایعه معمولا در زمینه‌ای از ابهام و تنش که تحت آن هنجارها یا باورها زیر سوال رود خطراتی وجود داشته باشد یا رفاه کافی در دسترس مردم نباشد ، گسترش می‌یابد . همه این وضعیتها باعث نگرانی و توجه می‌شود . این احساسات انگیزه لازم برای گوش دادن به شایعه و انتقال آن به دیگران را فراهم می‌آورد .‌

شایعه بیش از هر چیز از اهمیت و ابهام در موضوع تغذیه می‌شود . این دوعامل بیانگر کنش متقابل زمینه‌های فردی و جمعی در شکل گیری و رواج شایعه است .

در انتقال شایعه سه عمل ادراک ، به حافظه سپردن و گزارش کردن از فردی به فرد دیگر طی می‌شود . این مراحل در روند رواج شایعه از یک فرد به فرد دیگر متناسب با دفعات انتقال ، تقویت می‌شود و به طور طبیعی به کاستنی‌ها و افزودنی‌هایی بر اصل مطلب منتهی می‌گردد . ‌

بدین‌ترتیب شایعه از مراحل اولیه شکل‌گیری تا تبدیل آن به گزارش نسبتا ثابت ، با سه روند اصلی زیر ارتباط دارد :

تسطیح یعنی حذف برخی جزئیات که به نظر ناقلان شایعه ، غیر مهم و کم اهمیت تلقی می‌شود . به بیان دیگر هر قدر شایعه بیشتر نشر یابد رفته‌رفته کوتاه‌تر و فشرده‌ تر و مختصرتر می‌گردد .

برجستگی بدین معنا که برخی جزئیات در طی جریان انتقال شایعه پایداری قابل ملاحظه دارد .

همانند سازی بدین معنا که ناقلان شایعه براساس منافع خویش موضوع شایعه را مفهوم و متناسب می‌کنند .‌

● انواع شایعه

پژوهشگران برای تقسیم بندی شایعه تلاش های فراوانی کرده‌اند ، اما از آنجا که روابط اجتماعی به هم پیوسته و انگیزه‌های درونی انسانها متفاوت است . نمی‌توان تقسیمی فراگیر به دست داد که در همه جا ماخذ و قابل انطباق باشد . ‌

● انواع شایعه را به شرح زیر می‌دانند:

▪ شایعه‌های خزنده : شایعه‌هایی که به آرامی منتشر می‌شود و مردم آن را به طور پنهانی و پچ‌پچ کنان و در گوشی به یکدیگر منتقل می‌کنند ، نهایتا در همه جا پخش می‌گردد . ‌

▪ شایعه‌های تند و سریع : شایعه‌هایی است که چون آتش به خرمن می‌افتد . این نوع شایعه‌ها در زمانی کوتاه ، گروه وسیعی را تحت پوشش می‌گیرد . آنچه درباره حوادث و فجایع ، پیروزیهای درخشان یا شکست‌ها در زمان ‌

جنگ انتشار می‌یابد از این نمونه است . از آنجا که اینگونه شایعه‌ها بارهیجانی و عاطفی فراوان دارد و هیجانهایی چون وحشت ، خشم و خوشحالی ناگهانی ایجاد می‌کند ، موجب بازتاب فوری می‌گردد ‌

▪ شایعه‌های شناور : اینگونه شایعه‌ها هر گاه شرایط را مساعد بیابد قوت می‌گیرد و در غیر این‌صورت مخفی می‌ماند تا موقعیت فراهم شود . اخبار و مطالبی که در جنگها پیرامون آلوده ‌سازی آبها ، وحشیگری دشمن در برخورد با زنان و کودکان و مانند آن پخش می شود ، از این نوع شایعه‌ها است . ‌

▪ شایعه‌های شیطانی : برخی از شایعه‌ها در زمان اضطراب مردم منتشر می‌شود . یعنی زمانی که همگی از یک چیز ترسیده‌اند و به همین سبب آماده پذیرش شایعه‌هایی در مورد موضوع ترس خود هستند شایعه‌هایی که بر ترس مبتنی است ، “ شایعه شیطانی” خوانده می‌شود . ‌

شایعه‌های وحشت : شایعه‌های دیگری وجود دارد که موجب بروز وحشت می‌شود که به آن “ شایعات وحشت می‌گویند . مثلا همزمان با پخش گزارشهای مربوط به شکست یا نزدیک شدن سربازان دشمن ، شایعه‌هایی از این قبیل مطرح می‌شود . خطر این نوع شایعه‌ها آن است که هر کس شایعه را باور کند ، معمولا رفتارهایی ناگهانی و خشونت‌آمیز و توام با فرار انجام می‌دهد .

بدین ترتیب ، او خود به یک شایعه ساز تبدیل می‌شود و شایعه صورت واقعیت به خود می‌گیرد ، چون مردمی هم که او را می‌بینند به فکر فرار و رفتن می‌افتند‌

●انتشار شایعه

محتوای شایعه به مرور زمان تغییر می‌کند و میزان این تغییر تا حدود زیادی از واکنشهای عاطفی‌ ناشی از شایعه متاثر است . هر چه قدرت شایعه برای تحریک احساسات بیشتر باشد . احتمال تغییراتی که در محتوای شایعه بروز می‌کند ، زیادتر است . کسانی که شایعه را منتقل می‌کنند ، تمایل دارند برخی جزئیات را حذف و بر بعضی تاکید کنند . معمولا تغییراتی که در جزئیات داده می‌شود ، منعکس کننده ترسها ، تعصبها ، امیدها دیگر احساسات مردمی است که شایعه را منتقل می‌سازند .

انتقال یک شایعه فرایندی اجتماعی است که یک ‌یک افراد می‌توانند نقشهای متعددی در آن داشته باشند . عده‌ای از افراد پیام‌آورند و برشایعه تکیه کرده‌ و آن را معتبر می‌دانند و منتقل می‌کنند. عده دیگر در نقش افراد شکاک ظاهر می شوند و درباره آنچه می‌شنوند . تردید می‌کنند همچنین ، عده‌ای ممکن است به تعبیر و تفسیر روی بیاورند و مترصد این باشند که چه رخ می‌دهد؟ ودر نهایت، احتمالا عده‌ای هستند که براساس شایعه‌ها تصمیم‌گیری می‌کنند و همین که شایعه‌ای پخش شد ، به اقدامات خاصی دست می‌زنند .

● چرا مردم شایعه را می‌پذیرند ؟

هر شایعه‌ای برای پخش و پذیرش نیازمند ارتباط با مخاطبین خود است . هر نیاز انسان می‌تواند به شایعه تحرک و پویایی خاصی ببخشد . مثلا کارمندی که از گرانی به تنگ آمده باشد به دلیل نیاز بیشتر مستعد پذیرش شایعه در مورد بهبود اوضاع اقتصادی ، به خصوص افزایش حقوق و مزایا است تا کسی که این نیاز را ندارد ‌

عواملی که می‌تواند در انتشار و پذیرش شایعه موثر باشد ، عبارتند از :‌

▪ تنفر : تنفر می‌تواند عاملی برای پخش و پذیرش شایعه باشد . آدمی هنگامی که از کسی متنفر است و تصورات خود را به گونه‌‌ای زشت درباره آن ترسیم می‌کند و بدون هیچ دلیل هر خبر منفی را درباره او می‌پذیرد . یقینا شایعه در مورد چنین کسی جنبه‌ای انتقام آمیز دارد .‌

مثلا در دانش‌آموزی که از مدیر مدرسه‌ای متنفرباشد هم زمینه شایعه‌سازی درباره مدیر قوی است و هم پذیرش شایعه در مورد او . ‌

▪ پذیرش شایعه برای توجیه خود : هنگامی که بدترین چیزها را درباره دیگران باور می‌کنیم ، در واقع در حال تلاش برای توجیه خود هستیم . اما اگر خود را مقصر بدانیم ، آن وقت کمتر مستعد پذیرش شایعه خواهیم بود . ‌

پژوهشی که در آمریکا به عمل آمده ، نشان می‌دهد کسانی که به تبعیض نژادی اعتقاد دارند ، سریعا شایعه‌های مربوط به سپاه ‌پوستان را باور می نمایند . ‌

شکستن سکوت ملال‌آور : شایعه گاه برای پرکردن سکوتی ملال‌آور نیز به کار می‌رود مثلا وقتی در یک مهمانی شرکت داشته باشید که هنوز همه مهمانها نیامده باشند‌، در بین چند نفری که دور هم جمع شده و هیچ حرفی برای گفتن نداشته باشند ، کافی است یکی سکوت را شکسته بگوید :” آیا شنیده‌اید که … “ به این ترتیب بازار شایعه داغ می‌شود وهر کس برای آنکه از معرکه عقب نماند ، چیزی به آن اضافه می‌کند و سرانجام بحثی گرم و داغ در برمی‌گیرد که حتی گذشت زمان هم احساس نمی‌شود .‌

▪ تحریف واقعیتها : شایعه در نقل دهان به دهان مرتبا تحریف می شود تا جایی که نقل قول دست چندم با نقل قول دست اول بسیار تفاوت پیدا می‌کند به طوری که اگر این شایعه را به سازنده اولی آن بگویند او نیز از این تحریف تعجب می‌کند !‌

▪ ارضای نیاز و محرومیت: در واقع می توانیم بگوییم که شایعه نوعی مکانیسم جبرانی کاذب ناکامی و سرخوردگی است که شایعه پردازان از طریق آن بسیاری از نیازهای درونی خود را به بیرون منعکس می کنند و بدین ترتیب از شدت فشارهای درونی خود کاسته و در کوتاه مدت به آرامش نسبی می رسند.

● توجیه شایعه پردازان :

▪ ایجاد بدبینی نسبت به نظام و مسئولان یک جامعه

▪ افزایش اضطراب و نگرانی در مردم

▪ ترور شخصیت

▪ ایجاد فضای ناسالم اجتماعی

▪ ایجاد تقابل و صف بندی میان قشرهای مختلف مردم

▪ ایجاد وجاهت اجتماعی:در مواردی شایعه به انتقال دهنده نوعی اعتبار می بخشد و او را هر چند به صورت ظاهری و موقتی صاحب موقعیت اجتماعی می کند زیرا با اینکه هیچ کسی نمی داند منبع اولیه پیام چه کسی بوده با این حال انتقال دهنده شایعه چنین وانمود می کند که خبر را خود از یک منبع مهم و با نفوذ کسب کرده است.‌

▪‌ اطمینان آفرینی و حمایت عاطفی: بازگو کردن شایعه ممکن است تنش گوینده را با شریک کردن دیگران د ر تحمل آن کاهش دهد. ‌

▪ فرا فکنی:فرد ممکن است بدین سبب شایعه را بازگو کند که بخواهد از ترس ها، آرزوها و خصومت هایی که احتمالا از وجود آنها در خود آگاه نیست رهایی یابد.‌

▪‌ پرخاشگری:ممکن است فرد به منظور صدمه زدن به افراد دیگر شایعه را انتقال دهد. شاید او قصد تهمت زدن، غیبت کردن و سپربلا قرار دادن دیگران را داشته باشد.‌

‌ پیشکش کردن مطالب خوشایند:شایعه ممکن است به منظور خود شیرینی نزد شنونده و یا ارائه اخبار خوشایند بازگو شود.

مصطفی فتحعلی خانی

عکس اخلاق در فضای مجازی