صله رحم در نوروز
چهارشنبه 96/01/02
یکی از زیباترین سنت های اسلامی و آموزه های انسانی و از رویکردهای معرفتی که می تواند آثار و برکات بسیاری هم برای فرد فرد جامعه به همراه داشته باشد، صله رحم و دید و بازدیدهای فامیلی در ایام عید و تعطیلات سال نو است.
به گزارش مشرق به نقل از خبرگزاری حوزه، مروری بر فرمایشات حضرات معصومین و بزرگان اندیشه و منش اسلامی گویای این حقیقت است و اینکه این مقوله چه تأثیرات شگرفی در زندگی انسان داراست.
شکوفایی روح و زنده شدن استعدادهای فکری و تعالی روانی انسان، بخش قابل توجهی از سوخت گیری خود را از منبع همین صله رحم و دیدار مومنان و اقوام و آشنایان می گیرد و تبعات زیبا و نتایج درخور و محصول ناب و تابناک آن را می توان در عرصه ها و حوزه های مختلف حیات فردی و اجتماعی انسان پی گرفت.
برکت عمر، رفع فقر، گشایش در امور و مهم تر از همه ایجاد فضای همدلی و محبت و مهرورزی و امداد و یاری رسانی در حل مشکلات مومنان همگی از مواهب و برکات صله رحم است که در بیانات بزرگان دین و آئین هم بدان اشارتهای وافر رفته است.
پیامبر (ص) می فرمایند:«صِلَةُ الرَّحِمِ تَزیدُ فِی الْعُمْرِ وَ تَنْفِی الْفَقْرَ»،صله رحم (پیوند خویشاوندی) عمر را زیاد می کند و فقر را ازمیان می برد.
و نیز اینکه صله رحم ابعاد گسترده تری در عرصه حیات بشری دارد و از آن جمله اینکه امام علی (ع) می فرمایند: إِذَا قَطَّعُوا الْأَرْحَامَ جُعِلَتِ الْأَمْوَالُ فِی أَیْدِی الْأَشْرَارِ،هرگاه مردم پیوند خویشاوندی را ببرند ثروتها در دست تبهکاران قرار گیرد.
و نیز خاصیت دیگری در زندگی انسانی از بیان حضرت فاطمه زهرا (س) که می فرمایند: فَرَضَ اللّه صِلَةَ الأرحامِ مَنماةً لِلعدَدِ،خداوند صله ارحام را به جهت فزونی نفرات مقرر داشته است.
و رسمی خوشایند و زیبا در این عرصه در بیان نورانی امام حسن مجتبی (ع) که می فرمایند: إِذا لَقِیَ أَحَدُکُمْ أَخاهُ فَلْیُقَبِّلْ مَوْضِعَ النُّورِ مِنْ جَبْهَتِهِ ،هرگاه یکی از شما با برادر خود دیدار نماید لازم است محل نورانی پیشانی(جای سجده) او را ببوسد.
و ارتباط این مقوله با مرگ و روزی در فرمایش ناب و تابناک امام حسین(ع) که می فرمایند:من سرّه ان ینساً فی أجله و یزاد فی رزقه فلیصل رحمه،هرکه دوست دارد مرگش به تاخیر افتد و روزیش افزایش یابد، صله رحم به جا آورد.
و ارزش نگاه محبت آمیز در دیدار مومنان آنچانا که امام زین العابدین(ع) می فرمایند: نَظَرُ المُؤمِنِ فی وَجهِ أخیهِ المُؤمِنِ لِلمَوَدَّةِ والمَحَبَّةِ لَهُ عِبادَةٌ ،نگاه مومن به چهره برادر مومن خود از روی دوستی و محبت به او، عبادت است.
امام محمد باقر(ع) می فرمایند: صِلَةُ الأرحامِ تُزَکّیِ الأ عمالَ و تُنْمِی الأموالَ وَ تَدْفَعُ الْبلَوْی و تُیَسِّرُ الحسابَ و تُنْسِی ءُ فی الأَجَلِ ،ارتباط خویشاوندی اعمال را پاک می کند، داراییها را فزونی می بخشد، گرفتاری را دور سازد و حساب روز قیامت را آسان نماید و مرگ را به تاخیر می اندازد.
و باز هم یادآوری ارتباط این موضوع با عمر انسان و برکت یا بی برکتی آن در بیان ،امام جعفر صادق(ع) که می فرمایند: الذُّنُوبِ الَّتِی تُعَجِّلُ الْفَنَاءَ قَطیعَةُ الرَّحِمِ، از جمله گناهانی که مرگ و نابودی را شتاب می بخشد قطع رحم است.
و البته صله رحم نوعی از مهرورزی و تعامل با مردمان است و نشانه عقل و خرد آنچنانکه امام کاظم (ع) می فرمایند: وَالتَّوَدُّدُ إِلَی النَّاسِ نِصْفُ الْعَقْلِ.
مهرورزی با مردم نیمی از عقل است.
اما در جلسات دیدار با مومنان و در هنگامه صله رحم چه باید کرد و چه باید گفت،حضرت رضا (ع) می فرمایند: مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً یُحیَی فیه أمْرُنا, لَمْ یَمُتْ قَلبُهُ یَوْمَ تَمُوتُ القُلُوبُ،هرکه در مجلسی بنشیند که در آن امر و یاد ما زنده شود، قلبش در روزی که قلب ها میمیرند، نمی میرد.
و امام جواد (ع) می فرمایند: مُلاقاة الاِخوان نُشرَةٌ وَ تَلقِیحٌ لِلعَقلِ وَ اِن کان نَزرا قَلیلاً،دیدار برادران مایه سلامتی و رشد عقل است اگرچه بسیار اندک باشد.
امام هادی (ع) نیز یادآور می شوند که: لمّا کلمّه اللّه عزّوجلّ موسی بن عمران، قالَ موسی علیهالسلام: «الهی فَما جَزاءَ مَنْ وصل رحمه؟ قالَ: یا موسی: أنسی لَهُ أَجَلَه، وَ أَهْوَنُ عَلَیه سَکَراتَ الْمَوْتِ»، آن گاه که خدای عزوجل با موسی بن عمران سخنی گفت، موسی عرض کرد: پاداش صله رحم چیست؟ خداوند فرمود: ای موسی مرگ اورا به تاخیر می اندازم و سختیهای جان دادن را بر او آسان می کنم.
امام حسن عسکری (ع) می فرمایند: مَن وَعَظَ أَخاهُ سِرّا فَقَد زانَهُ وَمَن وَعَظَهُ عَلانیَةً فَقَد شانَهُ،هرکه برادرش را در خلوت پند دهد اورا آراسته است، و هرکه برادرش را در جمع پند دهد، او را سرشکسته کرده است.
و آنک هنگامة عصر آخرالزمان و یاد آن غایب از نظر که هر کجا هست خداوند به سلامت دارش او که صد قافله دل همره اوست.
حضرت حجت(عج) می فرمایند: اَکْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِیلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِکَ فَرَجُکُم،برای تعجیل در فرج بسیار دعا کنید که فرج من فرج شما نیز هست.
باری؛ یکی از زیباترین سنتهای اسلامی و آموزه های انسانی و از رویکردهای معرفتی که می تواند آثار و برکات بسیاری هم برای فرد فرد افراد جامعه و هم برای فضای کلی اجتماع به همراه داشته باشد، مقوله صله رحم و دید و بازدیدهای قومی است که در ایام عید و تعطیلات سال نو احیا می شود.
امید آنکه احیای این سنت زیبا، امتدابخش آن برای تمامی طول سال باشد.
فلسفه هریک از اجزای سفره هفت سین
سه شنبه 96/01/01
نماد های سین های سفره هفت سین ایرانی
هفتسین سفرهای است که ایرانیان هنگام نوروز میآرایند. این سفره ممکن است روی زمین یا روی میز گذاشته شود. اعضای خانواده معمولاً لحظهٔ تحویل سال را در کنار سفرهٔ هفتسین میگذرانند. بعضی سفره را در مدت سیزده روز نوروز نگه میدارند و در پایان این دوره، در روز سیزده نوروز، سبزه را به آب میدهند
جشنها و آيينهاى جامعه ايران را هم مى توان به سه گروه عمده تقسيم بندى کرد: جشنها و مناسبتهاى دينى و مذهبى، جشنهاى ملى و قهرمانى و جشنهاى باستانى.
نوروز از جشنهاي باستاني ايران است که چون مبناي آن تازگى بخشيدن به طبيعت و روح انسان است، پايدار ماند و جاودان است.
يکي از ارکان اصلي نوروز، چيدن سفره هفت سين براي جمع شدن بر گرد آن به هنگام تحويل سال است .
.
سفرهٔ هفتسین منحصر به نوروز نیست و بعضی این سفره یا مشابهش را برای مراسم ازدواج یا شب چله تهیه میکنند
سفره هفت سین نوروزی برپایه عدد مقدس هفت بنا شده بود.در بسیارى از منابع تاریخى آمده است که «سفره هفت سین» نخست «سفره هفت شین» بوده و بعدها به این نام تغییر یافته است. شمع، شراب ، شیرینى ، شهد (عسل) ، شمشاد، شربت و شقایق یا شاخه نبات، اجزاى تشکیل دهنده سفره هفت شین بودند. برخى دیگر به وجود «هفت چین» در ایران پیش از اسلام اعتقاد دارند.
: سنجد سین اول ، ( عشق) نماد فرزانگی زایش میوهای است که وقتی باور میشود و عطر آن در فضا میپیچد تحریککننده قوای احساسی انسان است و معتقدند که موجب عشق انسانها به یکدیگر میشود به همین دلیل سنجد سمبل عشق است. در روایات میخوانیم نخستین خلقت خداوند عقل بوده است. از طرفی در طب قدیم و جدید خاصیت سنجد به عنوان تقویت عقل و حافظه شناخته شده است. پس سنجد به عنوان نماد خرد و فرزانگی و سنجیده عمل کردن قبل از همه سینها توسط دختران نابالغ که نماد زایش و باروری هستند بر سفره هفتسین مینشیند.
سیب؛ سین دوم، ( زيبايي وسلامت)نماد سلامتی و عشق است: هم این جمله را بارها شنیدهایم که هر کس روزی یک سیب بخورد به پزشک نیاز ندارد. سیب کلید راهیابی به شهر سلامتی است. مفهوم آن بر این استوار شده که تن و جان و جامعه انسانی را از گزند و آسیب دور میسازد. سیب را مادر یا پدربزرگ خانواده بر سر سفره هفتسین میچیند شاید به آن خاطر که همه ما بارها شاهد دلواپسی و نگرانی مادر خانواده برای حفظ سلامتی اعضای خانه بودهایم.
سبزه؛ سین سوم، ( تولد دوباره ، حيات نو و سبز بودن)یاداوری سبزی، نشاط و نماد و نوزایی؛ از سین سوم به بعد بازی قاعده خاصی ندارد و هر کدام از اعضای خانواده میتوانند آن را بیاورند و بر سفره بچینند. سبزه نشانه خوش اخلاقی، خرمی و شادی است
سمنو؛ سین چهارم، ( ثروت و فراواني و وفور) سمبل قدرت و نماد خیر و برکت: بشر همواره در آرزوی توانمندی بوده است. سمنو غذایی مقوی است که از گندم تهیه میشود و به آن غذای مرد آفرین میگویند که سرشار از ویتامین از ویتامین ای و مواد مغذی است. سمنو به عنوان نمایندای از جهان قدرت بر سفره هفتسین مینشیند.
سیر؛ سین پنجم، ( دارو و درمان و بعنوان ماده اي گندزاد مي باشد) نماد سیری چشم و دل: سیر نماد تندرستی و میکروبزدایی است
سرکه؛ سین ششم، ( سن و صبر و عقل) نماد تسلیم و رضا: از سرکه در ادبیات و امثال ایرانی در توصیف اضطراب و اشک و گریه استفاده میشود. مانند سیر و سرکه جوشیدن دل. مولانا از گریه و زاری با عنوان سرکه فشانی یاد میکند. سرکه بر سر سفره نوروزی ما را به پذیرش ناملایمات زندگی دعوت میکند.
سماق؛ سین هفتم: (رنگ طلوع آفتاب)سمبل صبر: آخرین سینی که به سفره هفت سین میرود سماق سمبل صبر و بردباری است. سماق در ضربالمثل آمده و سماق حکایت از دعوت کسی به بردباری دارد. سماق مظهر طلوع و آغاز دوباره است.
سکه؛ ( ثروت)سین مدرن سفره هفت سین: سکه جزو هفتسین محسوب نمیشود اما بشر بعد از ضرب سکه آن را روی سفره برد تا نمادی برای افزایش دارایی باشد بجز اینها
قران کریم :ايرانيان به هنگام چيدن سفره هفتسين اولين و مهمترين موردي را که بر سفره قرار مي دهند، قرآن کريم است . ايرانيان مسلمان به نشانه توکل و توسل به خداوند متعال در آغاز سال و درخواست بهترينها از خالق خويش قرآن را در بهترين جاي سفره قرار داده و پس از آن اجزايديگر را مي چينند .
آینه: نماد روشنایی است و حتما باید در بالای سفره جای گیرد.
ماهی: نماد زایش، تازگی، شادابی و تکاپو است.
شمع: مظهر فروغ و روشنایی است.
اسپند: نماد دورکنندگی چشم بد است.
شکر و شیرینی: برای شیرین کامی همیشگی افراد خانواده است.
نارنج: نارنج شناور در میان آب نماد زمین بر روی آب است.
تخممرغ: نماد آفرینش، نطفه و باروری است
.
نان: نشان برکت و رونق روزی است
آب:نشانه برکت و پاکي در زندگى است .
در بعضی سنتها تعداد شمعها به تعداد فرزندان خانواده است که درشمعدان می گذارند.
منبع:وبلاگ تکیه بر ابر نویسنده:احمد بید گلی
تاریخچه حاجی فیروز و عمو نوروز
سه شنبه 96/01/01
عید نوروز و حاجی فیروزه وعمو نوروز
عمو نوروز و حاجی فیروز اصلا فرعی نیستند ، خیلی هم اصلی اند . داستان عمو نوروز ، داستانی عاشقانه است . عمو نوروز منتظر زنی است . آنها می خواهند با هم ازدواج کنند . این داستان می تواند به آن ازدواج مقدس الهه و شاه مربوط باشد . در واقع آن زن بی نام ( سال ) عاشق عمو نوروز است و آن الهه هم عاشق شاه است .
عمو نوروز نماد کسی است که برکت می دهد ، حالا شاه یا هر کس دیگر و آن زن هم منتظر عمو نوروز است .
معمولا زن همیشه با زمین هم هویت است ، جز در بعضی از اساطیر مصری که زمینش مذکر است ، معمولا زن و زمین یکی هستند .
الهه که عاشق شاه است ، او را انتخاب می کند و آن زن عاشق ( سال ) هم عمو نوروز را برمی گزیند .
دیدار زن و عمو نوروز اتفاق نمی افتد . زن هیچوقت در زمان عمو نوروز بیدار نیست ، آن قدر خانه را روفته و روبیده و کار کرده که خوابش برده . زن صاحب خانه است و مرد مسافر ، و این سفر همیشه ادامه دارد .
اما داستان حاجی فیروز بسیار جدی تر و مهم تر است . مرحوم مهرداد بهار حدس زده بود که سیاهی صورت حاجی فیروز باید مربوط به بازگشت او از دنیای مردگان باشد . ظاهرا داستان از این قرار است که ” ایشتر ” که همان الهه تموز است شاه – دوموزی – را برمی گزیند . یک روز الهه به زیرزمین می رود و با ورود الهه به زیرزمین ، در روی زمین باروری متوقف می شود . نه دیگر درختی سبز می شود و نه دیگر گیاهی هست . خدایان که از ایستایی جهان ناراحت بودند ، برای پیدا کردن راه حل جلسه می کنند و قرار می شود که نیمی از سال را ” دوموزی ” به زیر زمین برود و نیم دیگر سال را خواهر دوموزی که ” گشتی ننه ” نام دارد ، به جای برادر به زیرزمین برود . وقتی دوموزی به روی زمین می آید ، بهار می شود و تمام مراسم نوروز هم ظاهرا و احتمالا به دلیل آمدن اوست . وقتی دوموزی را به زیرزمین میفرستند ، لباس قرمز تنش می کنند و دایره ، دنبک ، ساز و نی لبک دستش می دهند و این یعنی خود حاجی فیروز . صورت سیاهش هم مربوط به بازگشت از دنیای مردگان است و این شادمانی ها برای بازگشت دوموزی از زیرزمین است .
همه می دانیم حاجی فیروز طلایه دار عید نوروز است ، اما اکثر ما از داستان شکل گیری این اسطوره بی خبریم .
دکتر کتایون مزداپور استاد زبان های باستانی و اسطوره شناس گفته است زنده یاد دکتر مهرداد بهار سال ها پیش حدس زده بود سیاهی صورت حاجی فیروز به دلیل بازگشت او از سرزمین مردگان است و اخیرا خانم شیدا جلیلوند که روی لوح اکدی فرود ایشتر به زمین کار می کرد ، به نکته تازه ای پی برد که حدس دکتر بهار و ارتباط داستان بنیادین ازدواج مقدس با نوروز و حاجی فیروز را تایید می کند .
دکتر مزداپور می گوید : ” نوروز جشنی مربوط به پیش از آمدن آریایی ها به این سرزمین است لااقل از دو سه هزار قبل این جشن در ایران برگزار می شده و به احتمال زیاد با آیین ازدواج مقدس مرتبط است . تصور می شده که الهه بزرگ ، یعنی الهه مادر ، شاه را برای شاهی انتخاب و با او ازدواج می کند . ”
دکتر صنعتی زاده این الهه را ” ننه ” یا ” ننه خاتون ” نام داده ، معادل سومری آن ” نانای ” و معادل بابلی و ایرانی آن ” ایشتر ” و ” آناهیتا ” است . تا آنجا که می دانیم این الهه خدای جنگ ، آفرینندگی و باروری است .
دکتر مزداپور داستان این ازدواج نمادین و اسطوره ای را که بنیادی ترین نماد نوروز است چنین شرح داد : ” اینانا یا ایشتر که در بین النهرین است عاشق ‘ دوموزی ‘ یا ‘ تموز ‘ می شود ( نام دوموزی در کتاب مقدس تموز است ) و او را برای ازدواج انتخاب می کند . ”
تموز یا دوموزی در این داستان نماد شاه است . الهه یک روز هوس می کند که به زیرزمین برود . علت این تصمیم را نمی دانیم . شاید خودش الهه زیرزمین هم هست . خواهری دارد که شاید خود او باشد که در زیرزمین زندگی می کند .
اینانا تمام زیورآلاتش را به همراه می برد . او باید از هفت دروازه رد شود تا به زیرزمین برسد . خواهری که فرمانروای زیرزمین است ، بسیار حسود است و به نگهبان ها دستور می دهد در هر دروازه مقداری از جواهرات الهه را بگیرند .
در آخرین طبقه نگهبان ها حتی گوشت تن الهه را هم می گیرند و فقط استخوان هایش باقی می ماند . از آن طرف روی تمام زمین باروری متوقف می شود . نه درختی سبز می شود ، نه گیاهی هست و نه زندگی . و هیچکس نیست که برای معبد خدایان فدیه بدهد و آنها که به تنگ آمده اند جلسه می کنند و وزیر الهه را برای چاره جویی دعوت می کنند .
الهه که پیش از سفر از اتفاق های ناگوار آن اطلاع داشته ، قبلا به او وصیت کرده بود که چه باید بکند .
به پیشنهاد وزیر خدایان موافقت می کنند یک نفر به جای الهه به زیرزمین برود تا او بتواند به زمین بازگردد و باروری دوباره آغاز شود . در روی زمین فقط یک نفر برای نبود الهه عزاداری نمی کرد و از نبود او رنج نمی کشید ؛ و او دوموزی شوهر الهه بود . به همین دلیل خدایان مقرر می کنند . نیمی از سال را او و نیمه دیگر را خواهرش که ” گشتی نه نه ” نام دارد ، به زیرزمین بروند تا الهه به روی زمین بازگردد .
دوموزی را با لباس قرمز در حالی که دایره ، دنبک ، ساز و نی لبک دستش می دهند ، به زیرزمین می فرستند . شادمانی های نوروز و حاجی فیروز برای بازگشت دوموزی از زیرزمین و آغاز دوباره باروری در روی زمین است .