مشخصات هود(ع)و قوم او


يكي از پيامبراني كه نام او در قرآن (ده بار) آمده، و يك سوره به نام او ناميده شده، حضرت هود - عليه السلام - است. سلسله نسب او را چنين ذكر نموده‌اند: «هود بن عبدالله بن رباح بن خلود بن عاد بن عوص بن ارم بن سام بن نوح». بنابراين نسب او با هفت واسطه به حضرت نوح - عليه السلام - مي‌رسد.
حضرت نوح - عليه السلام - هنگام رحلت، به پيروان خود چنين بشارت داد: «بعد از من غيبت طولاني رخ مي‌دهد. در طول اين مدت طاغوت‌هايي بر مردم حكومت مي‌كنند و بر آنها ستم مي‌نمايند، سرانجام خداوند آنها را به وسيله قائم بعد از من كه نامش هود - عليه السلام - است نجات مي‌دهد. هود - عليه السلام - رادمردي با وقار، صبور و خويشتن‌دار است. در ظاهر و باطن به من شباهت دارد و به زودي خداوند هنگام ظهور هود - عليه السلام -، دشمنان شما را با طوفان شديد به هلاكت مي‌رساند.»
بعد از رحلت حضرت نوح - عليه السلام -، مؤمنان و پيروان او همواره در انتظار حضرت هود - عليه السلام - به سر مي‌بردند، تا اين كه به اذن خدا ظاهر شد و سرانجام دشمنان لجوج حق بر اثر طوفان كوبنده و شديد، به هلاكت رسيدند.(1)
از اين رو به او هود گفته شد، كه از ضلالت قومش هدايت يافته بود و از سوي خدا براي هدايت قوم گمراهش برانگيخته شده بود.
هود - عليه السلام - در قيافه و قامت همشكل حضرت آدم - عليه السلام - بود. سر و صورتي پر مو و چهره‌اي زيبا داشت.(2)
هود - عليه السلام - دومين پيامبري است كه در برابر بت و بت پرستي قيام و مبارزه كرد، كه اولي آنها حضرت نوح - عليه السلام - بود.(3)
با اين توضيح و با الهام از قرآن، نظر شما را به فرازهايي از زندگي حضرت هود - عليه السلام - و قومش كه به قوم «عاد» معروف بودند جلب مي‌كنيم:
قوم سركش عاد
حدود 700 سال قبل از ميلادِ حضرت مسيح - عليه السلام - در سرزمين احقاف (بين يمن و عمّان، در جنوب عربستان) قومي زندگي مي‌كردند كه به آنها قوم عاد مي‌گفتند. زيرا جدّشان شخصي به نام «عاد بن عوص» بود و حضرت هود - عليه السلام - نيز از همين قوم بود و عاد بن عوص، جدّ سوم او به شمار مي‌آمد.(4)
قوم عاد افرادي تنومند، بلند قامت و نيرومند بودند، از اين رو به عنوان جنگاوراني برگزيده به حساب مي‌آمدند. از نظر تمدن نيز نسبت به قبايل ديگر تا حدود زيادي پيشرفته‌تر بودند و شهرهاي آباد، زمينهاي خرم و سر سبز و باغهاي پر طراوت داشتند.(5)
اين قوم در ناز و نعمت به سر مي‌بردند و هم چون شيوه بيشتر سرمايه داران و مرفّهين بي‌درد، مست غرور و غفلت بودند. از قدرتشان براي ظلم و ستم و استعمار و استثمار ديگران سوء استفاده مي‌كردند و از طاغوتها و مستكبران عنود و سركش پيروي مي‌نمودند و در ميان انواع خرافات و بت پرستي و گناهان غوطه‌ور بودند.
طغيان، بي‌بند و باري، عيش و نوش و شهوت پرستي، جهل و گمراهي، لجاجت و يكدندگي در سراپاي وجودشان ديده مي‌شد و هرگز حاضر نبودند كه از روش خود دست بكشند و در برابر حق تسليم گردند.(6)
دعوت و مبارزه هود - عليه السلام - با بت پرستي
حضرت هود - عليه السلام - در ميان قوم، دعوت خود را چنين آغاز كرد:
«اي قوم من! خدا را پرستش كنيد، چرا كه هيچ معبودي براي شما جز خداي يكتا نيست، شما در اعتقادي كه به بتها داريد در اشتباهيد، و نسبت دروغ به خدا مي‌دهيد.
اي قوم من! من از شما پاداشي نمي‌خواهم، پاداش من فقط بر كسي است كه مرا آفريده است. آيا نمي‌فهميد؟
اي قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش كنيد، سپس به سوي او بازگرديد، تا باران رحمتش را پي در پي بر شما بفرستد، و نيرويي بر نيروي شما بيفزايد، روي از حق نتابيد و گناه نكنيد.»
قوم هود گفتند: اي هود! تو دليلي براي ما نياورده‌اي و ما خدايان خود را به خاطر حرف تو رها نخواهيم كرد، و ما اصلاً به تو ايمان نمي‌آوريم، ما فقط درباره تو مي‌گوييم؛ بعضي از خدايان ما به تو زيان رسانده و عقلت را ربوده‌اند.
هود گفت: من خدا را به گواهي مي‌طلبم، شما نيز گواه باشيد كه من از آن چه شريك خدا قرار دهيد بيزارم.
من در برابر شما هستم، هر چه مي‌خواهيد در مورد من نقشه بكشيد و مرا تهديد كنيد، ولي از دست شما كاري ساخته نيست، من بر «الله» كه پروردگار من و شما است توكل كرده‌ام، هيچ جنبنده‌اي نيست، مگر اين كه او بر آن تسلط داشته باشد، اما سلطه‌اي براساس عدالت چرا كه پروردگار من بر راه راست است. من رسالتي را كه مأمور بودم به شما رساندم، پس اگر روي بگردانيد، پروردگارم گروه ديگري را جانشين شما مي‌كند، و شما كمترين ضرري به او نمي‌رسانيد، پروردگارم حافظ و نگاهبان هر چيز است.(7)
جوهره دعوت هود - عليه السلام -
خداوند در آيه 123 و 124 سوره هود مي‌فرمايد: «قوم عاد، رسولان خدا را تكذيب كردند، هنگامي كه برادرشان هود - عليه السلام - آنها را به تقوا و دوري از گناه فرا خواند.» آن گاه شيوه دعوت هود - عليه السلام - را چنين بيان مي‌كند:
آيا تقوا را پيشه خود نمي‌كنيد؟ به سوي خدا بياييد، من براي شما فرستاده اميني هستم، از نافرماني خدا بپرهيزيد و از من اطاعت كنيد، من هيچ اجر و پاداشي در برابر اين دعوت ازشما نمي‌طلبم، اجر و پاداش من تنها بر پروردگار عالميان است.
آيا شما بر هر مكان بلندي، نشانه‌اي از هوي و هوس مي‌سازيد؟ تا خود نمايي و تفاخر كنيد، شما قصرها و قلعه‌هاي زيبا بنا مي‌كنيد، و آن چنان به اين بناها دل بسته‌ايد كه گويي جاودانه در دنيا خواهيد ماند، هنگامي كه كسي را مجازات مي‌كنيد، هم چون جباران كيفر مي‌دهيد. پرهيزكار شويد، از مخالفان فرمان خدا بپرهيزيد، خداوندي كه با نعمتهايش شما را ياري نموده و شما را به چهارپايان و نيز پسران نيرومند امداد فرموده، و باغها و چشمه‌ها را در اختيار شما نهاده است، اگر كفران نعمت كنيد، من بر شما از عذاب روز بزرگ نگرانم كه شما را فرا گيرد.(8)
عكس العمل لجوجانه قوم عاد در برابر هود - عليه السلام -
قوم هود - عليه السلام - در برابر اندرزهاي پر مهر حضرت هود - عليه السلام - به جاي اين كه پاسخ مثبت بدهند، به لجاجت و سركشي پرداختند، با صراحت او را تكذيب كردند، و گفتند: «براي ما تفاوت نمي‌كند، چه ما را اندرز بدهي يا ندهي. خود را بيهوده خسته نكن، روش ما همان روش پيشينيان است و از آن دست نمي‌كشيم، و اين تهديدهاي تو، دروغ است و ما هرگز مجازات نمي‌شويم.(9)
نيز به هود گفتند: آيا آمده‌اي كه ما را (با دروغهايت) از معبودهايمان بازگرداني؟ اگر راست مي‌گويي عذابي را كه به ما وعده داده‌اي بياور.(10)
حضرت هود - عليه السلام - آن چه توانست قوم خود را پند و اندرز داد، و شب و روز به دعوت آنها به سوي حق پرداخت، و راه روشن نجات را به آنها نشان داد، و با اصرار و تكرار، آنها را از انحراف و گمراهي بر حذر مي‌داشت، ولي تنها اندكي از آن قوم، به هود - عليه السلام - ايمان آوردند، و اكثريت قاطع مردم، رو در روي هود - عليه السلام - قرار گرفتند و نسبت دروغگويي، جنون و ابلهي به هود - عليه السلام - دادند و بر كفر و عناد خود افزودند.(11)
قرآن گوشه‌اي از داستان گفتگوي هود - عليه السلام - با قومش را چنين بيان مي‌كند:
هود: اي قوم من! تنها خدا را بپرستيد، جز او معبودي براي شما نيست، آيا پرهيزكاري پيشه نمي‌كنيد؟
بزرگان قوم: ما تو را در مقام ناداني و سبك مغزي مي‌نگريم، ما بطور قطع تو را دروغگو مي‌دانيم.
هود: اي قوم من! هيچ گونه ابلهي و سفاهت در من نيست، بلكه من فرستاده‌اي از سوي خدا به سوي شما هستم، پيامهاي خدا را به گوش شما مي‌رسانم و خيرخواه امين براي شما هستم. آيا تعجب مي‌كنيد كه دستور آگاهي بخش خداوند توسط مردي از ميان شما به شما برسد، و او شما را از مجازات الهي بترساند؟
بزرگان قوم: آيا به سراغ ما آمده‌اي كه تنها خداي يگانه را بپرستيم، ولي آن چه را كه پدرانمان مي‌پرستيدند، رها سازيم، اگر راست مي‌گويي آن چه را كه از عذاب به ما وعده مي‌دهي بياور.
هود: پليدي و غضب پروردگارتان، شما را فراگرفته است، آيا با من در مورد نامهايي كه شما و پدرانتان بر بتها نهاده‌اند، ستيز مي‌كنيد؟ در حالي كه خداوند هيچ دليلي درباره آن نازل نكرده است؟ پس شما منتظر (شكست من) باشيد و من نيز در انتظار عذاب شما خواهم بود.(12)

منابع:
1- بحار، ج 11، ص 363.
2- همان مدرك، ص 357.
3- الميزان، ج 10، ص 207 و 208.
4- قبل از آنها نيز قومي به نام «قوم عاد اول» وجود داشته‌اند كه در آيه 50 سوره نجم، به عنوان «عاداً الاولي» نام برده شده‌اند.
5- چنان كه اين مطلب از آيه 8 سوره فجر استفاده مي‌شود.
6- چنان كه اين مطلب از آيه 59 سوره هود استفاده مي‌شود.
7- سوره هود، آيات 50 تا 56.
8- شعراء، آيات 123 تا 135.
9- شعراء، آيات 136 تا 139.
10- احقاف، آيه 22.
11- اقتباس از آيه 54 هود، و آيه 66 اعراف.
12- اعراف، آيات 65 تا 71.

آیا قبل از ظهور حضرت حجت(عج) جنگ جهانی سوم برپا خواهد شد؟ 

آیا قبل از ظهور حضرت حجت(عج) جنگ جهانی سوم برپا خواهد شد؟ 

زمان نزديك ظهور حضرت مهدي (سلام الله عليه) ترس و وحشت، ظلم و جنايت جهان را فرا مي گيرد و از هر طرف خسارتهايي عظيم بر مردم به خصوص غير مسلمانها وارد مي شود. چنانكه در روايت آمده كه پيشاپيش قائم دو نوع مرگ وجود دارد يكي مرگ سرخ و ديگري مرگ سفيد، تا از هر هفت نفر، 5 نفر از بين بروند. و در آن زمان شعله هاي جنگ از شرق و غرب برافروخته شده و مردم در سختي و رنج مي افتند. از امام باقر(عليه السلام)روايت شده كه فرمودند: قائم قيام نمي كند مگر در پي ترس و وحشت و زلزله ها و فتنه و آشوب و بلاهايي كه مردم گرفتار آن شوند كه پيش از آن گرفتار طائون و بعد از آن، جنگ و خونريزي بين اعراب و ايجاد و اختلاف بين مردم پراكندگي در دين شان و دگرگوني اقوال آنان بگونه اي كه در اثر مشاهده به جان هم افتادن مردم و يكديگر را خوردن، هر كس در هر صبح و شام، آرزوي مرگ مي نمايد. و امام صادق(عليه السلام) فرمودند: ناگزير قبل از قيام قائم، سالي خواهد بود كه مردم در آن، از گرسنگي رنج مي برند و ترس و وحشتي سخت در اثر كشتار آنان را فرا گيرد. از مجموع روايات چنين استفاده مي شود كه قبل از ظهور حضرت مهدي(عليه السلام) جنگي عمومي در جهان رخ مي دهد. اما اين جنگ، جنگ جهاني سوم با شد يا جنگي بعد از آن خدا بدان آگاه است. كتابي تحت عنوان عصر ظهور از آقاي علي كوراني با ترجمه آقاي عباس جلالي انتشار يافته است جهت اطلاع از مسائل مختلف عصر ظهور مطالعه آن را توصيه مي كنيم.   (بخش پاسخ به سؤالات ) ـ71ـ 

تبيان

آرماگدون که غربیها به آن معتقدند یا دامن میزنند چیست؟ 


آرماگدون (Armageddon) يك عقيده مذهبي - تاريخي است كه مبتني بر اعتقاد به پايان رسيدن دنيا و رودررويي دو گروه خير و شر است؛ چنان كه فرهنگ ادوانس لزنر آن را چنين معنا كرده است (1)The final conflict between good and evil at the end of the world يعني رويارويي و نبرد نهايي ميان خير و شر در پايان جهان (آخرالزمان). تقريباً همه اديان (با اختلاف در تعابير) اتفاق دارند كه در اين روز نيروهاي خير بر نيروهاي شر برتري يافته و خير و نيكي براي هميشه پيروز خواهد شد. آرماگدون را مجازاً در هر نوع مبارزه و نبردي كه جنبه اسطورهاي داشته باشد و نيروهاي خير و شر در آن مقابل هم قرار گرفته باشند، به كار ميبرند. جنگ دوم جهاني را كه به شكست آلمانها منتهي شد، نيروي آرماگدونوار مينامند. از اين رو در فرهنگ عامه انگليسي زبانان آرماگدون معناي مبارزه سرنوشت ساز، برخورد نهايي و آخرين رويارويي ميدهد. از اين جهت نبرد شواليههاي پادشاه ريچارد با نيروهاي پرنس جان در تاريخ انگلستان ميتواند آرماگدونوار باشد، نيز مسابقه دو تيم فوتبال در مرحله نهايي مسابقات ميتواند آرماگدون لقب بگيرد! معناي حقيقي آرماگدون، به لحاظ تطبيقي، مرادف با ظهور امام عصر(ع) در فرهنگ اسلامي و بازگشت عيسي مسيح(ع) در فرهنگ مسيحي و پيروزي اهوارامزدا بر اهريمن در فرهنگ زرتشتي است. اين اعتقاد در صنعت سينماي آمريكا مورد توجه قرار گرفته است، منتهي با نگرهاي منفي؛ بدين معنا كه تلاش ميشود ظهور منجي و موعود، نه مسئلهاي براي نجات انسانيت از ظلم و پايان خون ريزي در عالم و پيدايش صلح باشد، بلكه رويهاي تازه در جنگ و خون ريزي تلقي شود، يا با ساختن آرماگدونهايي، حقيقت را به صورت افسانه معرفي كرده يا آن را تحريف كنند. فيلم هايي از قبيل نسترآداموس شخصيت موعود را فردي خونريز و جنگجو معرفي ميكند كه با قساوت تمام به كشتار ميپردازد. مسلّما انگيزههاي سياسي پشت پردهاي در ساخت و ترويج اين نوع فيلمها وجود دارد كه در اين جا نميتوان به آن پرداخت.

 پي نوشتها: 

1 - Advancel Lerner,s Dictionary,p.54 2 - براي اطلاعات بيشتر ر.ك: خبرنامه دين پژوهان، دوره اول، شماره 3، هاليوود و مهدويت، گفتگو با آقاي حسن بلخاري، شهريور 1380. 

دفتر تبليغات اسلامي

صوفی گری

​با توجه به اینکه در جامعه افراد بظاهر صوفی و ملا ء از طریق نوشتن دعا و ادعای رابطة با جن به کسب در آمد می پردازند و بعضاً عده ای را ازاین طریق گمراه می کنند و مانع پیشرفت و یا تغییر در امر ازدواجشان می شوند چطور می شود با اینگونه افراد برخورد کرد ؟ آیا این مطلب صحت دارد یا خیر ؟ توضیح دهید ؟ 
اگر دعاها از ائمه معصومين نقل در روايت شده و يا مضامين آنها حق باشد تبرك جستن به آنها اشكال ندارد . اما در موردي كه شما فرموديد اينگونه اعمال خلاف شرع و حرام است و اكثر و بلكه همه كسانيكه چنين ادعاهايي ميكنند دروغ گو و بي اطلاع هستند فقط جهت كسب در آمد چنين ادعاهايي مي كنند كه متأسفانه مورد توجه عده اي از مردم قرار مي گيرند اولاً از مراجعه به اينها جداً خوداري كنيد ثانياً آنها رانهي از منكر كنيد اگر اثر گذار نبود و كارهاي خلاف مرتكب مي شوند و ادعاهايي از قبيل موارد ذكر شده ميكنند به مسئولين امنيتي اطلاع دهيد . چنانچه ذكر شد اگر اين افراد را مي شناسيد .به نيروي انتظامي اطلاع دهيد تا با آنها برخورد جدي و قاطع شود و بدانيد آنچه از كلام ائمه معصومين ( ع ) و آيات آمده است مورد صحت است و در غير اين موارد از نظر شرعي هيچكدام از اين امور مورد تأ ييد نيست و حتي به فتوي بعضي از علما ء عمل كردن به اين دستورات نيز خلاف شرع محسوب مي گردد . لذا شما براي حل مشكلات و گرفتاريهاي خود حتماً : 1-توكل بسيار قوي به خداوند متعال داشته باشيد 2 ـ توسل به اهل بيت ( ع ) 3ـ عمل كردن به دستورات اهل بيت و راهنمايهاي افراد كارشناس مذهبي هستند را انخام دهيد تا انشاء الله موفق شويد . استفتا ءات مقام معظم رهبري مسئله 1432

پاسخگوئي به سؤالات ديني آستان قدس رضوي

حجامت و اثرات آن بر سلامت

خون از گذشته هاي بسيار دور مورد توجه انسان بوده است و ردپاي آن را حتي مي توان در اساطير مصر و يونان باستان يافت. در يونان باستان، به عنوان مثال بر اين باور بودند كه ايگور يا خون خدا ماده اي طلايي رنگي است كه در بدن خدايان و موجودات ناميرا جريان دارد.

در طب باستاني روم، عقيده بر اين بود كه چهار مزاج در ساخت و تعادل فيزيكي و رواني بدن نقش دارند و اين چهار عنصر تحت تاثير رژيم غذايي، سن، محل سكونت، آب و هوا و طيف وسيعي از عوامل ديگر قرار دارند.

اين چهار عنصر، خون، صفرا، سودا و بلغم به همراه عناصر چهارگانه، هوا، آتش، زمين و آب ، مزاج مركب را تشكيل مي دادند. اين تفسير از مايعات موجود در بدن از اولين توجهات ويژه به خون در طب سنتي بوده است.

توجه به خونريزي و زخم در طب باستاني مصر نيز جايگاه خاصي داشته است. تميز كردن زخم ها و جلوگيري از آلودگي خون با قرار دادن گوشت تازه و عسل روي زخم؛ حاكي از اهميت ويژه اين عنصر حياتي در مصر باستان بوده است.

ردپاي خون را مي توان در دوران هاي جديدتر و در اديان ابراهيمي يافت كه گرچه مايع حيات بوده اما با خروج از بدن، ماده اي ناپاك و آلوده بشمار مي رود.

به علت اهميتي كه از گذشته دور به خون داده مي شد، تغييرات عناصر خون يا بر هم خوردن نسبت اين عناصر با يكديگر هم مورد توجه بوده است؛ چه اين تغييرات به واسطه تغيير در تغذيه و شرايط محيطي بود چه به دليل خروج آن از بدن به منظور كم كردن حجم خون ناپاك.

بيرون كشيدن خون از بدن يا حجامت از جمله اعمالي است كه در تمدن هاي بسيار قديمي مانند تمدن هاي مايا،آزتك، مصر و بين النهرين وجود داشته و به منظور رهانيدن بيماران از بيماري و درد صورت مي گرفته است.

پاپيروس هاي قديمي نشان مي دهند كه مصريان باستان شايد اولين گروهي بودند كه از اين روش براي درمان استفاده كردند و اين كار تا زمان بقراط و امپراتوري روم نيز ادامه يافت.

حجامت در فرهنگ اعراب نيز وجود داشت و از منظر پيامبر اسلام، يكي از راه هاي درمان بيماري ها محسوب مي شد. اين روش پس از ظهور اسلام در خاورميانه گسترش پيدا كرد و در قرون وسطي و دوران رنسانس به اروپا هم رسيد.

البته عجيب نيست كه به علت پايين بودن كيفيت انجام حجامت در آن زمان، افراد بيش از آنكه درمان شوند، جان خود را از دست مي دادند.

حجامت همچنان در عصر جديد در بسياري از مناطق به ويژه در كشور هاي اسلامي از جمله ايران مورد استفاده قرار مي گيرد.

در سال 1377 هجري شمسي با مصوبه معاونت درمان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي انجام حجامت توسط پزشكان در مطب ها به خاطر خطرات آن (عفونت و خونريزي؛ كه در صورت عدم كنترل به موقع آن مي توانند مشكل ساز شوند) ممنوع شد، اما اين بخشنامه چند سال بعد، به دليل مغايرت با شرع بر اساس نظر فقهي شوراي نگهبان با حكم ديوان عدالت اداري لغو شد.

در عصر حاضر شايد جاي اين پرسش باشد كه آيا اين روش ديرپا هنوز مي تواند به عنوان روشي در درمان بيماري ها مورد استفاده قرار گيرد؟

حجامت و مستندات علمي

با گسترش علم در دهه هاي گذشته و نياز به اطمينان از سودمندي و بي خطر بودن روش هاي درماني پيش از رواج از آنها، سازوكارهاي مختلفي ابداع شده اند تا روش هاي درماني و دارويي را محك بزنند.

درمان هايي كه در سطح وسيع استفاده قرار مي گيرند بايد ابتدا از سد مطالعات آزمايشگاهي و باليني باكيفيت بگذرند و بعد از بررسي همه خطرهاي احتمالي و طي مراحل مختلف، اجازه استفاده بگيرند.

در مورد اثر حجامت، مطالعات باليني بسيار محدودي صورت گرفته است. در اين بين مطالعاتي روي تاثير حجامت بر چربي خون، قند خون و سندرم متابوليك انجام شده كه نشان داده اند حجامت مي تواند در بهبود علائم اين عارضه ها نقش داشته باشد، اما اين تحقيقات به دليل تعداد كم شركت كنندگان و پايين بودن كيفيت چندان قابل استناد نيستند.

علاوه بر اين، اثر حجامت روي سردردهاي ميگرني و ضربان دار، دردهاي مفصلي، كمردرد و قلب نيز مورد بررسي قرار گرفته كه نشان دهنده تاثير اندك و در شرايط خاص است، اما اين دست مطالعات نيز كيفيت لازم را براي اينكه به آنها استناد شود، ندارند.

نبايد از اين نكته مهم غافل بود كه حجامت در صورتي كه در محيط آلوده و به دست كساني كه در علم پزشكي تخصصي ندارند صورت گيرد، مي تواند باعث انتقال انواع عفونت هاي خوني از جمله ايدز و هپاتيت شود. همچنين خونريزي ناشي از حجامت مي تواند خطرناك باشد به ويژه حجامت در ناحيه گردن.

علم نوين پزشكي همواره در جستجوي راه هاي موثر و كم خطر براي درمان بيماري هاي مختلف است و براي رسيدن به هدف خود روش هاي درماني را در بوته آزمايش مي گذارد تا از اثرات مثبت و منفي آن ها مطلع گردد.

استفاده از روش هاي تائيدنشده توسط علم پزشكي، شايد در ظاهر بي خطر يا موثر به نظر آيند، اما مي توانند عواقب جبران ناپذيري را به دنبال خود داشته باشند.