کلید واژه: "داستان آموزنده-آرایشگر بی خدا-"

آرایشگر بی خدا

مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت.  در حال کار گفتگوی جالبی بین آنها در گرفت.  آنها درباره موضوعات و مطالب مختلف صحبت کردند.  وقتی به موضوع « خدا » رسیدند.  آرایشگر گفت: من باور نمی کنم خدا وجود داشته باشد.  مشتری… بیشتر »