داستانی زیبا و آموزنده

ﻋﺎﺭﻓﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﺴﯿﺮ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﻬﺮﯼ ﺷﺪ، ﻣﯽﮔﻮﻳﺪ : ﺩﯾﺪﻡ ﺑﭽﻪﻫﺎﯼ ﺷﻬﺮ، ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺑﺎﺯﯼ ﻫﺴﺘﻨﺪ … ﺑﺎﺧﻮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ : ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺯﯼِ ﺑﭽﻪﻫﺎ ﺣﮑﻤﺘﯽ ﺩﺍﺭﺩ، ﺗﺎﻏﺮﻭﺏ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻡ. ﻏﺮﻭﺏ ﯾﮑﯽﯾﮑﯽ ﺑﭽﻪﻫﺎ ﺭﻓﺘﻨﺪ. ﯾﮑﯽﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﭽﻪﻫﺎ ﺧﺎﻧﻪﺷﺎﻥ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﺑﻮﺩ … ﺩﺭِ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺯﺩ :… ﻣﺎﺩﺭ،ﻣﻨﻢ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﻦ ! ﻣﺎﺩﺭ : ﺑﺎﺯ ﻧﻤﯽﮐﻨﻢ ! - ﭼﺮﺍ ﻣﺎﺩﺭ؟ ! ﭼﻮﻥﮐﻪ ﻫﺮﺷﺐ ﺩﯾﺮﻣﯿﺎﯼ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱﻫﺎﯼ ﮐﺜﯿﻒ ﻭ ﭘﺎﺭﻩ ﮐﻪ ﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺸﻮﺭﻡ ﻭ ﺑﺪﻭﺯﻡ، ﻣﻦ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﻡ .. - ﺩﺭ ﺭﺍﺑﺎﺯ ﮐﻦ، ﺷﺐ ﺍﺳﺖ ﻣﺎﺩﺭ … ﻫﺮ ﭼﯽ ﺍﯾﻦ ﺑﭽﻪ ﺩﺍﺩ ﺯﺩ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﻧﮑﺮﺩ . ﭘﯿﺶ ﺭﻓﺘﻢ … ﺩﺭ ﺭﺍ ﺯﺩﻡ … - ﻣﺎﺩﺭ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﯿﺪ ﻣﻦ ﯾﮑﯽ ﺍﺯﻋﻠﻤﺎ ﻫﺴﺘﻢ … ﻣﺎﺩﺭ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ . ﮔﻔﺘﻢ : ﻣﺎﺩﺭ، ﺍﯾﻦ ﺑﭽﻪ ﺭﺍﺑﺮﺍﯼ ﭼﺭﺍ ﺭﺍﻩ ﻧﻤﯿﺪﯼ؟ ﮔﻔﺖ : ﺁﻗﺎ ﺧﺴﺘﻪﺍﻡ ﮐﺮﺩﻩ .. ﺍﺯ ﺑﺲ ﻫﺮ ﺷﺐ ﺩﯾﺮﻣﯿﺎﯾﺪ ﺧﺎﻧﻪ … ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﮔﻔﺘﻢ : ﻗﻮﻝ ﻣﯿﺪﯼ ﺩﻳﮕﻪ ﺷﺐﻫﺎﺩﯾﺮ ﻧﯿﺎﯾﯽ ﺧﺎﻧﻪ؟ ﻟﺒﺎﺳﺖ ﺭﺍ ﺁﻟﻮﺩﻩ ﻧﮑﻨﯽ؟ ﮔﻔﺖ : ﺑﻠﯽ … ﮔﻔﺘﻢ ﺑﺮﻭ ﺧﺎﻧﻪ .. ﺑﭽﻪ ﺭﻓﺖ ﺩﺍﺧﻞ ﺧﺎﻧﻪ … ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺁﻣﺪﻡ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺷﺪﻡ .. ﺩﯾﺪﻡ ﺩﺭِ ﺁﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎﺯ ﺷﺪ.. ﺑﭽﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪ، ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ ﺑﺎ ﺭﻓﯿﻖﻫﺎﯾﺶ ﺑﺎﺯﻯ …! ﯾﺎﺩﺵ ﺭﻓﺖ ﺩﯾﺸﺐ ﺷﻔﺎﻋﺖ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ! ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺗﺎ ﻏﺮﻭﺏ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﺮﺩ … ﻏﺮﻭﺏ ﺑﻪ ﺭﻓﯿﻘﺶ ﻣﺤﻤﺪ ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ﺍﻣﺸﺐ ﺑﯿﺎﯾﻢ ﺧﺎﻧﻪﺗﺎﻥ؟ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﮔﻔﺖ : ﻧﻪ ﺭﻓﯿﻖ، ﭘﺪﺭﻡ ﺭﺍﻫﺖ ﻧﻤﯿﺪﻩ، ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﺭﺍﻩ ﻣﯿﺪﻩ ! ﺑﻪ ﺁﻥ ﯾﮑﯽ ﮔﻔﺖ : ﺣﺴﯿﻦ ﺍﻣﺸﺐ ﻣﻦ ﺑﯿﺎﯾﻢ ﺧﺎﻧﻪﺗﺎﻥ؟ ﮔﻔﺖ : ﻧﻪ ! ﻧﮑﻨﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺑﮑﺸﻪ؟ ! ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺑﭽﻪﯼ ﺁﻟﻮﺩﻩ ﺭﺍ ﻧﺒﺮﺩ ﺧﺎﻧﻪﺍﺵ ..! ﺑﺎ ﻏﺼﻪ ﻭ ﺗﺮﺱ ﯾﮏ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺩﺭِ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎﺩﺭﺵ … ﺭﻓﺖ ﻃﺮﻑ ﺧﺎﻧﻪ … ﭼﯿﮑﺎﺭ ﮐﻨﺪ ﺭﺍﻫﯽ ﺩﯾﮕﺭ ﻧﺪﺍﺭﻩ ! ﻫﺮ ﭼﯽ ﺩﺭ ﺯﺩ … ﻣﺎﺩﺭﺍﺻﻼً ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﻧﯿﺎﻣﺪ … ﺍﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ، ﻣﻦ ﺭﺍ ﺁﺗﺶ ﺯﺩ … ﺩﯾﺪﻡ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﺎﻻ ﭘﺸﺖ ﺑﺎﻡ ..ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﺎﻻ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽﮐﻨﺪ .. ﺑﭽﻪ ﺩﺭ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﻪ .. ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﭽﻪ،ﺑﭽﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺎﻧﻪ .. ﺑﭽﻪ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﺪ ﻣﺎﺩﺭ ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻭﺳﺶ ﺩﺍﺭﻩ .. ﭼﯿﮑﺎﺭﺵ ﻛﻨﻪ ﺑﺎﻷﺧﺮﻩ ﻭﻗﺘﻰ ﺁﺩﻡ ﻧﻤﻴﺸﻪ؟ !! .. ﺩﯾﺪﻡ، ﺑﭽﻪ ﺭﻭﯼ ﺷﮑﻤﺶ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪ .. ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﺧﺎﮎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ! ﺍﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﻧﺎﻟﻪ ﺯﺩﻥ … ﻣﺎﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ . ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺗﺤﻤﻞ ﮐﻨﺪ .. ﺩﻭﯾﺪ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ.. ﺑﭽﻪ ﺭﺍ ﺑﻐﻞ ﮐﺮﺩ .. ﺍﯾﻦ ﺧﺎﮎﻫﺎ ﻭ ﮔِﻞﻫﺎ ﺭﺍﺍﺯ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﭘﺎﮎ ﮐﺮﺩ … ﺑﭽﻪ ﮐﻪ ﮐﻤﯽ ﺁﺭﺍﻡ ﺷﺪ .. ﮔﻔﺖ : ﻣﺎﺩﺭ؟ ﮔﻔﺖ : ﺟﺎﻧﻢ … ﮔﻔﺖ : ﻣﺎﺩﺭ، ﻣﻦ ﺍﻣﺸﺐ ﯾﮏ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﻧﻤﯽﻓﻬﻤﯿﺪﻡ .. ﮔﻔﺖ : ﻣﺎﺩﺭ، ﭼﯽ ﺭﺍﻓﻬﻤﯿﺪﯼ؟ !! ﮔﻔﺖ : ﻣﺎﺩﺭ ﺟﺎﻥ، ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺩﯾﺮ ﺁﻣﺪﻡ ﺧﺎﻧﻪ، ﻏﺬﺍ ﻧﺪﻩ .. ﺷﻼﻗﻢ ﺑﺰﻥ.. ﺍﺯ ﻏﺬﺍﻣﺤﺮﻭﻣﻢ ﮐﻦ .. ﺍﻣﺎ ﻣﺎﺩﺭ، ﺩﯾﮕﻪ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺮﻭﯾﻢ ﻧﺒﻨﺪ .. ﻣﻦ ﺍﻣﺸﺐ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺟﺰ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ؛ ﺧﺎﻧﻪﺍﯼ ﻧﺪﺍﺭﻡ .  نتیجه:ﺧﯿﻠﯽ ﺷﺒﯿﻪ ﺣﮑﺎﯾﺖ ﻣﺎﺳﺖ. ﺍﻣﺸﺐ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﮕﯿﻢ ﺧﺪﺍﯾﺎ، ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﺎ ﻣﺎ ﺑﮑﻦ ﻭﻟﯽ ﺍﺯ ﺩﺭﮔﺎﻫﺖ ﺭﺩﻣﻮﻥ ﻧﮑﻦ. ﺧﺪﺍﯾﺎ، ﻣﺎ ﺟﺰ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺗﻮ، ﺧﺎﻧﻪ ﺩﯾﮕﺮﯼ نداريم.

قائم آل محمد (عج ) منتقم خون حسین علیه السلام


قائم آل محمد (عج ) منتقم خون حسین علیه السلام :
▫️ابوحمزه ثمالى میگويد:

از امام محمد باقر علیه السلام پرسیدم: اى پسر رسول خدا! مگر شما همگى قائم به حق نيستيد؟

فرمودند: آرى.

عرض كردم: پس چرا خصوص حضرت قائم (امام زمان علیه السلام)را به اين نام خوانده اند؟
▪امام باقر علیه السلام فرمودند: هنگامى كه جدّم امام حسين (عليه السلام) كشته شد، فرشتگان گريستند و ضجّه زده و به درگاه الهى ناليده و گفتند:

اى خدا و اى سرور ما! آيا از كسى كه برگزيده, و فرزند برگزيده و بهترين خلق تو را كشته، غافل هستى؟

خداى عزوجل به ايشان وحى فرمود:

اى ملائكه من! آرام باشيد. قسم به عزت و جلال خودم، از قاتلين او انتقام خواهم گرفت؛ اگر چه پس از گذشت مدتی طولانی باشد.
▫️سپس خدای متعال امامانی را كه از فرزندان امام حسين (عليه السلام) هستند، به ملائکه نشان داد. آنها مسرور و خوشحال شدند.

در بين آن ائمه، يكى از آنها ايستاده (قائم) بود و نماز میخواند.

خدای متعال فرمود: با اين قائم از قاتلين سیدالشهدا انتقام خواهم گرفت.
منبع: علل الشرایع جلد 1 صفحه 

سرنوشت شوم قاتلان امام حسین


یزید بن معاویه

از نظر تاريخ، خصوصاً تاريخ تشيع، مسلّم است كه عامل اصلی شهادت امام حسين (ع) و يارانش، يزيد بن معاويه بوده است. او پس از اینکه سر بریده حضرت را نزدش آوردند با چوب به دندان‌های مبارک امام می‌زد. ماجرای هلاکت یزید به این شرح است که او روزی با سربازانش برای شکار به صحرا رفت و برای شکار آهویی به اصحابش گفت: «خودم به تنهایی برای شکار این آهو اقدام می‌کنم و کسی با من نیاید.» فرار آهو باعث شد که یزید از سربازانش دور شود و آنها هر چه به دنبال او گشتند، او را پیدا نکردند. یزید بن معاویه در صحرا به صحرانشینی برخورد کرد که از چاه آب می‌کشید. مقداری آب به یزید داد ولی بر او تعظیم و سلامی نکرد که یزید خشمگین شد و گفت: «اگر بدانی که من کیستم بیشتر من را احترام می‌کنی»، آن اعرابی گفت: «ای برادر تو کیستی؟»، که یزید در پاسخ گفت: «من امیرالمومنین یزید پسر معاویه هستم.» صحرانشین هنگامی که یزید بن معاویه را شناخت، خشمگین شد و شمیشر را به سمت یزید فرود آورد اما بر سر اسب اصابت کرد و اسب پا به فرار گذاشت و یزید آنقدر بر زمین کشیده شد که به هلاکت رسید.

عبیدالله بن زیاد

عبید الله زیاد عامل مهم قتل مسلم بن عقیل پیش از رسیدن امام حسین (ع) به کربلا و روانه کردن سپاهیان خود به سوی حضرت و به شهادت رساندن ایشان بود و پس از واقعه عاشورا، خاندان امام (ع) را به اسارت برد. عبیید الله پس از پیروزی لشکریان مختار، با سپاه خود به سوی آنان آمد، و سپاه مختار عقب نشینی کرد. مختار که اساساً در پی هلاک ابن زیاد و افراد دیگری بود که در واقعه کربلا دست داشتند، ابراهیم بن مالک اشتر را با سپاه برای مقابله با ابن زیاد فرستاد. ابراهیم که می‌خواست قبل از ورود ابن زیاد به سرزمین عراق، به وی برسد، در نزدیکی موصل به لشکر شام رسید. در جنگ شدیدی که میان عراقیان و شامیان آغاز شد، ابن زیاد شکست خورد (محرم ۶۷) و همراه با یارانش به قتل رسید. براساس روایتی از ابومخنف، ابراهیم بن اشتر خود در جنگ تن به تن، ابن زیاد را به قتل رسانده است.

عمر بن سعد

عمر بن سعد بن ابی وقّاص معروف به عمر سعد و ابن سعد ، فرمانده سپاه عبیدالله بن زیاد در واقعه کربلا بوده است. او با لشکر چهار هزار نفری به کربلا رفت و نخستین تیر را به سوی حسین (ع) و یارانش رها کرد و پس از شهادت امام حسین (ع) و یارانش دستور داد بر بدن آنان اسب بتازند. ابن سعد به حکومت ری نرسید و در سال ۶۶ ق به دست مختار ثقفی کشته شد. او از شخصیت‌های منفور نزد شیعیان بوده و در زیارت عاشورا لعن شده است.

ابن سعد به هنگام قیام سلیمان بن صُرَد خزاعی کوفی به خونخواهی از قاتلان امام حسین (ع) در سال 65 هجری قمری، از ترس کشته شدن به دست مردم، شب ها در دارالاماره می‌خوابید و یک سال بعد هنگامی که مختار بن ابی عبید ثقفی قیام کرد و بر کوفه مسلط شد همراه با محمد بن اشعث که او نیز از شرکت کنندگان اصلی جنگ کربلا بود، فرار کرد. اما بعد از شورش مردم کوفه بر ضد مختار، به کوفه بازگشت و با دیگر سران مخالف مختار، رهبری مردم را به دست گرفت، ولی با شکست کوفیان بار دیگر از کوفه گریخت و به سوی بصره رفت تا به مصعب بن زبیر پناهنده شود. مختار یکی از فرماندهان خود را به نام ابوقلوص شبامی به تعقیب آنان فرستاد. وی ابن سعد را دستگیر کرده به نزد مختار آورد و ابن سعد و پسرش حفص بن عمر بن سعد که او نیز در مجلس حاضر بود به دستور مختار کشته شدند. مختار پس از آتش زدن بدن آنان سرهای آن دو را برای محمد بن حنفیه به مدینه فرستاد. در روایت تاریخی دیگر آمده است که ابتدا مختار، ابن سعد را به شفاعت عبدالله ابن جَعده بن هُبیره مخزومی امان داد، زیرا خواهر مختار یا به قولی دختر مختار همسر عمر بن سعد بود؛ اما پس از اعتراض محمد بن حنفیه به مختار، وی به یکی از فرماندهان سپاه خویش دستور داد تا ابن سعد را در خانه‌اش دستگیر کرده سر از تنش برگیرد.

شمر بن ذی الجوشن

شمر یکی از منفورترین اشخاصی است که در جنگ با امام حسین (ع) شرکت داشته و از او به نفرت یاد می‌شود. در بسیاری از روایات، شمر را عامل به شهادت رساندن امام در گودال قتلگاه می‌دانند. هم چنین او پس از به شهادت رساندن امام حسین (ع) قصد حمله به امام سجاد (ع) داشته که عده ای مانع او می شوند. شمر نیز مانند بسیاری دیگر از عوامل دشمن در واقعه عاشورا، به فرمان مختار به هلاکت رسید. در پی قیام مختار ثقفی در سال ۶۶، شمر در جنگ علیه او شرکت کرد اما مختار وی و دیگر امرای اموی را در جنگ جَبّانة السَبیع (از محله‌های کوفه) شکست داد و شمر از کوفه گریخت. مختار جمعی را به همراه غلام خود به دنبال او فرستاد اما شمر غلام مختار را کشت و به قریه‌ای به نام کلتانیه (بین شوش و روستای صَیمره) رفت و نامه‌ای برای مُصعَب بن زبیر فرستاد که آماده جنگ با مختار بود، اما برخی از سپاهیان مختار، شمر را محاصره کردند و در حالی که یارانش گریخته بودند، او را کشتند و سرش را نزد مختار فرستادند و بدنش را پیش سگان انداختند، مختار نیز سر شمر را برای محمد بن حنفیه فرستاد.

محمد بن اشعث

محمد بن اشعث از عوامل دستگیری مسلم بن عقیل بود و در روز عاشورا انتساب امام حسین (ع) به پیامبر اکرم (ص) انکار کرد و به همین دلیل، مورد نفرین امام (ع) قرار گرفت. در برخی روایات آمده است که او در روز عاشورا با نیش عقربی به هلاکت رسید اما منابع قوی تر، خبر از هلاکت او در قیام مختار می‌دهند. محمد بن اشعث و دیگر قاتلان امام حسین (ع)، هنگامی که شنیدند مختار در جستجوی آنان است، گریختند و زمانی که از شورش اهالی کوفه باخبر شدند به کوفه برگشتند و فرماندهی این شورش را بر عهده گرفتند اما بعد از اینکه شورش شکست خورد، محمد بن اشعث به همراه شبث بن ربعی و دیگر قاتلان امام حسین (ع) به بصره گریختند و مصعب بن زبیر را به جنگ با مختار تحریک کردند. ابن اشعث سال ۶۷ق در جنگ مصعب با مختار کشته شد.

هانی بن ثبیت حضرمی

او قاتل عبدالله بن علی بن ابی طالب و جعفر بن علی بن ابی طالب معرفی شده است و در زیارت ناحیه مقدسه به عنوان قاتل این دو فرزند امام علی(ع) لعن شده است. هانی بن ثبیت در روز عاشورا به همراه رحیل بن خیثمه جعفی و جریر بن مسعود حضرمی کمان و لباس‌های امام را ربودند. او که به دستور ابن سعد بر پیکر مطهر امام حسین (ع) تاخته بود، سرانجام به دستور مختار در سال 66 هجری قمری کشته شد.

حرمله بن کاهل اسدی

حرمله در روز عاشورا از تیراندازان سپاه عمر بن سعد بود. او حضرت علی اصغر را با تیر سه شعبه به شهادت رساند که به همین دلیل از او با نفرت زیادی یاد می‌شود و در زیارت عاشورا مورد لعن قرار گرفته است. او هم چنین در شهادت حضرت اباالفضل العباس (ع) نیز نقش داشت و حامل سر مبارک ایشان به کوفه بود. حرمله در قیام مختار، دستگیر شد و به فرمان مختار بن ابوعبید ثقفی، دست و پایش را قطع کردند و سپس او را در آتش سوزاندند. منهال بن عمرو هنگامی که از سفر حج به کوفه برگشت و صحنه مرگ حرمله را از نزدیک مشاهده کرد، ماجرای ملاقاتش با امام سجاد (ع) و نفرین آن حضرت در حق حرمله را برای مختار تعریف کرد. مختار، از این که دعای امام سجاد (ع) به دست او تحقق یافته است، سجده شکر به جای آورد.

ابحر بن کعب

ابحر در واقعه عاشورا از سپاهیان عمر بن سعد بود. روز عاشورا هنگامی که لشکر دشمن، امام حسین (ع) را محاصره کرد، عبدالله بن حسن از خیمه بیرون آمد و خود را به عمویش رساند. ابحر بن کعب با شمشیر به امام حسین (ع) حمله کرد، عبدالله دستش را سپر آن حضرت کرد و بحر شمشیرش را فرود آورد و دست عبدالله را قطع کرد. در برخی روایات، غارت لباس امام حسین(ع) نیز به او نسبت داده شده است. امام حسین (ع) روز عاشورا جامه خود را پاره کرد تا کسی پس از شهادتش آن را از تنش بیرون نیاورد اما بحر بن کعب این لباس را غارت کرد. در برخی منابع آمده است که پس از واقعه عاشورا، دو دست بحر بن کعب، مبتلا به مرض شد. دستان او در زمستان آب (خونابه) می‌داد و در تابستان مانند چوب خشک می‌شد و پاهای او فلج شد.

عبدالله بن ابی حصین

عبدالله بن ابی حصین، در واقعه کربلا از لشکریان عمر بن سعد و در گروه عمرو بن حجاج بود که آب را بر روی امام حسین (ع) و یارانش بستند. روز هفتم محرم، عبیدالله بن زیاد در نامه‌ای از عمر بن سعد خواست که میان آب و امام حسین (ع) جدایی اندازد. هنگامی که این نامه به دست عمر بن سعد رسید، به عمرو بن حجاج دستور داد تا با سربازان خود، مانع دسترسی امام حسین (ع) و یارانش به شریعه فرات شوند. به نقل منابع، عبدالله بن ابی حصین ازدی بجلی به امام حسین (ع) گفت: «به خدا سوگند که جرعه ای از این آب نخواهی نوشید» که امام حسین (ع) در جواب این اقدام او را اینگونه نفرین کردند: «خداوندا! او را تشنه بمیران و هرگز نیامرز». به گزارش حمید بن مسلم ازدی، عبدالله بن ابی حصین پس از واقعه کربلا بیمار شد و هرچه آب می‌نوشید تشنگی‌اش برطرف نمی‌شد تا اینکه از دنیا رفت.

بجدل بن سلیم کلبی

بجدل از سپاهیان عمر بن سعد در واقعه عاشورا است که پس از شهادت امام حسین(ع)، به انگشتر امام (ع) طمع می کند و برای سرقت آن، انگشت مبارک حضرت را قطع کرد. بجدل بن سلیم در قیام مختار دستگیر شد، و به دستور مختار ابتدا انگشتان و سپس دو پای او را قطع کردند و آنقدر در خون خود غلتید تا اینکه جان داد.

اسحاق بن حیوه حضرمی

او در روز عاشورا از لشکریان عمر بن سعد بود که به دستور عمر بن سعد داوطلبانه به همراه تعدادی با اسب بر بدن مبارک امام حسین (ع) تاخت. هم چنین در برخی منابع، سرقت لباس های امام را به او نسبت داده اند. او پس از واقعه عاشورا به بیماری پیسی مبتلا، و چهره‌اش دگرگون شد و موهایش ریخت. مختار ثقفی، دست و پای ده نفری که بر بدن امام حسین (ع) اسب تاخته بودند را با میخ آهنین بست و بر پشتشان اسب تاخت تا آنکه کشته شدند.

سنان بن انس نخعی

سنان بن انس یکی از عوامل مهم در شهادت امام حسین (ع) بوده. او در آخرین لحظات حیات امام حسین (ع)، هنگامی که حضرت در گودال قتلگاه افتاده بودند و کسی از سپاه عمر سعد جرأت تمام کردن کار را نداشت؛ سنان بن انس تأثیر مهمی در تحریک دیگران برای به شهادت رساندن امام حسین (ع) داشت. در هنگام آشفتگی اوضاع کوفه پس از مرگ یزید، سنان که به عنوان یکی از قاتلان اصلی حسین(ع) شناخته می‌شد؛ زندگی پنهانی در پیش گرفت و در برخی از نقل‌ها، پس از قیام مختار ثقفی، از کوفه خارج شد و به بصره و اطراف آن گریخت و در برخی منابع آمده که سنان به دست یاران مختار ثقفی کشته شد.

منابع:
1- لهوف، سید بن طاووس
2- تاریخ طبری
3- مقتل الحسین، خوارزمی
4- کشف الغمه، اربلی
5- بحار الانوار، مجلسی
6- انساب الاشراف، بلاذری
7- البدایه و النهایه، ابن کثیر
8- المناقب، ابن شهر آشوب

شعر زیبا درباره محرم

احادیثی درباره محرم و امام حسین

قال ابو عبدالله ( علیه السلام ) : لا تدع زیارة الحسین بن على علیهما السلام و مر أصحابک بذلک یمد الله فى عمرک و یزید فى رزقک و یحییک‏ء الله سعیدا و لا تموت الا شهیدا . امام صادق (ع) فرمود : زیارت امام حسین علیه السلام را ترک نکن و به دوستان و یارانت نیز همین را سفارش کن ! تا خدا عمرت را دراز و روزى و رزقت را زیاد کند و خدا تو را با سعادت زنده دارد و نمیرى مگر شهید . منبع : کتاب وسائل الشیعه ، چ 10 ص335************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)************* نشان شیعه بودن‏ : قال الصادق ( علیه السلام ) : من لم یأت قبر الحسین ( علیه السلام ) و هو یزعم انه لنا شیعة حتى یموت فلیس هو لنا شیعة و ان کان من اهل الجنة فهو من ضیفان اهل الجنة . امام صادق ( علیه السلام ) فرمود : کسى که به زیارت قبر امام حسین نرود و خیال کند که شیعه ما است و با این حال و خیال بمیرد او شیعه ما نیست و اگر هم از اهل بهشت باشد از میهمانان اهل بهشت خواهد بود . منبع : کتاب کامل الزیارات ، ص 193، بحار الانوار، ج 98 ص4 *************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)************* حدیث محبت‏ : عن ابى عبد الله قال : من اراد الله به الخیر قذف فى قلبه حب الحسین ( علیه السلام ) و زیارته و من اراد الله به السوء قذف فى قلبه بغض الحسین ( علیه السلام ) و بغض زیارته . امام صادق (ع) فرمود : هر کس که خدا خیر خواه او باشد محبت حسین (ع) و زیارتش را در دل او مى ‏اندازد و هر کس که خدا بدخواه او باشد کینه و خشم حسین (ع) و خشم زیارتش را در دل او مى‏ اندازد . منبع : کتاب وسائل الشیعه ، ج 10 ص 388، بحار الانوار ، ج 98، ص76 ************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)************** زیارت عاشورا : قال الصادق ( علیه السلام ) : من زار الحسین ( علیه السلام ) یوم عاشورا وجبت له الجنة امام صادق (ع) فرمود : هر کس که امام حسین ( علیه السلام ) را در روز عاشوار زیارت کند بهشت بر او واجب می شود . منبع : کتاب اقبال الاعمال ، ص568 ************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)************ تربت شفا بخش : عن موسى بن جعفر ( علیه السلام ) قال : و لا تأخذوا من تربتى شیئا لتبرکوا به فأن کل تربة لنا محرمة الا تربة جدى الحسین بن على علیهما السلام فأن الله عزوجل جعلها شفاء لشیعتنا و أولیائنا . حضرت امام کاظم (ع) در ضمن حدیثى که از رحلت خویش خبرى مى ‏داد فرمود : چیزى از خاک قبر من برندارید تا به آن تبرک جویید چراکه خودرن هر خاکى جز تربت جدم حسین (ع) بر ما حرام است ، خداى متعال تنها تربت کربلا را براى شیعیان و دوستان ما شفا قرار داده است . منبع : کتاب جامع الاحادیث الشیعه ، ج 12، ص533 ************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)************* احادیث دیگر : امام صادق علیه السلام فرمودند : نفس کشیدن کسى که بخاطر مظلومیت ما محزون باشد ، ذکر و تسبیح است . منبع : کتاب نفس المهموم شیخ عباس قمى (ره) *************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)************ امام صادق علیه السلام به یکى از گریه ‏کنان امام حسین علیه السلام فرمودند : رَحِمَ‏اللَّهُ دَمْعَتَک ….خداوند این اشک هایت را رحمت نماید . منبع : کتاب اشک حسینی سرمایه شیعه به نقل از کامل ‏الزیارات ************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)************ امام صادق علیه السلام فرمودند : گریه کننده جدَّم از جاى خود برنمى‏ خیزد مگر اینکه مانند روزى که از مادر متولد شده از گناهان پاک است. منبع : کتاب الکسیر العبادات به نقل از منتخب ************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)************* حضرت زهرا علیها السلام فرمودند : هرگاه گریه کنندگان بر حسینم داخل بهشت شوند ، من هم داخل بهشت مى‏شوم . منبع : کتاب اشک حسینی سرمایه شیعه به نقل از البکا ص 86 ***************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)**************** حضرت صادق علیه السلام فرمودند : خدا حیا مى‏ کند گریه کننده بر حسین ابن على علیه السلام را عذاب نماید . منبع : کتاب اشک حسینی سرمایه شیعه به نقل از البکا ص 94 *************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)************* حضرت صادق علیه السلام فرمودند : امام حسین علیه السلام دائماً به زوّار و گریه کنندگان و اقامه کنندگان عزایش نظر ( رحمت ) دارد . منبع : کتاب الکسیر العبادات به نقل از منتخب