آثار فضیلت جویی و عبادت

مسئله اخلاق،‌تهذیب نفس و آراسته شدن به فضائل اخلاقی در همه ادیان توحیدی و خصوصاً اسلام از اهمیت بسیار بالائی برخوردار است، به طوری كه از اهداف بعثت انبیاء و نزول قرآن كریم، تربیت انسان ها و آراسته شدن آنها به فضائل والای اخلاقی است. خداوند در قرآن كریم می فرماید: «اوست خدایی كه در میان مردم اُمّی پیامبری از خود آنها برانگیخت تا آیات وحی را بر آنان تلاوت كرده و به تزكیه و تربیت اخلاقی آنان بپردازد.».[1]
به فرموده حضرت امام (ره) : «انبیای خدا برای این مبعوث شدند كه آدم تربیت كنند، انسان بسازند؛ بشر را از زشتیها، پلیدیها، فسادها و رذایل اخلاقی دور سازند و با فضایل و آداب حسنه آشنا كنند. «بُعثتُ‌لاُتمّمَ مكارمَ الاخلاق»[2] چنین عملی كه خداوند متعال به آن، آن قدر اهتمام داشته كه انبیاء را مبعوث فرموده است…»[3]
در اهمیت فضائل و خصلتهای اخلاقی همین بس كه در قرآن كریم آن را ملاك ارزش انسان دانسته و در مقام ستایش و تمجید پیامبران الهی آنان را به جهت دارا بودن صفات اخلاقی نیكو می ستاید. به عنوان مثال حضرت ابراهیم ـ علیه السّلام ـ به خاطر برخورداری از سه صفت اخلاقی نیكو ستوده شده است. «انّ ابراهیم لحلیم أوّاه منیب»[4] همانا ابراهیم بردبار، بسیار مهربان و بازگشت كننده به سوی خدا بود.» و درباره پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ می فرماید: «و انّك لعلی خلق عظیم»[5] «همانا تو صاحب اخلاق عظیم و برجسته ای هستی» و همین آراستگی به اخلاق الهی است كه رمز موفقیت پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در تبلیغ اسلام می گردد، «در پرتو رحمت الهی تو با مردم مهربان شدی در حالی كه اگر خشن و تندخو و سنگدل بودی از اطراف تو پراكنده می شدند.»[6] در قرآن كریم به همین مقدار هم اكتفاء نشده است بلكه خداوند در جای جای این كتاب الهی، انسان ها را امر و ترغیب به كسب فضائل اخلاقی اعم از عبادات واجب و یا مكارم اخلاقی نموده است، كه در برخی از موارد به صورت مستقل امر شده و در مواردی نیز به صورت عام ترغیب به كسب فضائل صورت گرفته است از جمله در این آیات: «فاستبقوا الخیرات»[7] «در فضائل و اعمال نیك از یكدیگر سبقت بگیرید.» «و سارعوا الی مغفرهٍ من ربّكم و جنّهٍ…»[8] «بشتابید به سوی آمرزش و مغفرت پروردگار و بهشت برین» كه تنها در صورت آراسته شدن به فضایل میسر می گردد.
هدف از خلقت انسان و نقش فضائل اخلاقی در وصول به آن؛
میزان اهتمام قرآن كریم به كسب فضائل اخلاقی جای بسی شگفتی دارد و بیانگر نقش كلیدی و مهم آنها در سرنوشت بشر می باشد. از آنجا كه در نگاه مكاتب توحیدی هدف از خلقت انسان عبادت پروردگار و رسیدن به مقام خلیفه اللهی و سیر مراتب كمال تا وصول به كمال مطلق و قرب پروردگار است. چنانچه خداوند در قرآن فرموده است: «و ما خلقت الجنّ والانس الا لیعبدون»[9] «جنّ‌ و انس را خلق نكردم مگر اینكه مرا عبادت كنند» «و بیاد آر زمانی كه خداوند به ملائكه فرمود من در زمین به جای خود خلیفه و جانشین قرار خواهم داد.»[10] تحقق این هدف جز در پرتو تهذیب نفس و آراسته شدن به فضایل والای اخلاقی میسر نمی باشد؛ زیرا انسان در بدو تولد حیوان بالفعل و انسان بالقوه است و تنها با پرورش دادن ارزشهای والای انسانی است كه می توان او را از مرز حیوانیت فراتر برده و انسانیت را در او به فعلیت و ظهور رساند تا جایی كه به كمال نهایی خویش دست یابد، و گرنه ممكن است تا جایی تنزل یابد كه به فرموده قرآن از مقام حیوانیت نیز فروتر برود، «اولئك كالانعام بل هم اضلّ»[11].
بنابراین هر چقدر انسان فضائل اخلاقی را در درون خود تقویت نماید، یك قدم از مرز حیوانیت فراتر رفته و به كمال حقیقی خویش كه قرب پروردگار است نزدیك تر شده است. چنانچه در كلام نورانی پیامبر گرامی اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ به این حقیقت مهم اشاره شده است: «خداوند سبحان فضائل اخلاقی را وسیله ارتباط میان خود و بندگانش قرار داده، همین بس كه هر یك از شما دست به اخلاقی بزند كه او را به خدا مربوط و متصل سازد.»[12]
و از همین روست كه نبی مكرم اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ كه به بالاترین درجه كمال انسانی و مقام خلیفه اللهی و قرب خدا نائل شده اند، در قرآن با این بیان ستوده شده كه: «و انّك لعلی خُلُق عظیم»[13] آراسته شدن به فضائل اخلاقی در عالیترین درجه آن، حضرت را شایسته دارا شدن آن مقام نموده است.
آثار فضائل اخلاقی
نظام آفرینش بر مبنای قانون علت و معلول پایه ریزی شده است و در این نظام هر مؤثری اثر مربوط به خود را می گذارد و تمام اعمال انسان اعم از مثبت و منفی دارای نقش خاصی در سعادت و فلاح دنیوی و اخروی او دارا هستند. فضائل اخلاقی نیز از این قانون مستثنی نبوده و آثار مثبتی را برای زندگی دنیا و آخرت بشر به دنبال دارند، كه در این قسمت به نمونه هایی از این آثار با استفاده از آیات و روایات اشاره می كنیم. قبل از پرداختن به این آثار ذكر این نكته لازم است كه مراد از فضیلت اخلاقی در اینجا تمام آن چیزهایی است كه در وصل انسان به كمال حقیقی و قرب الی الله نقش دارند كه بنابراین شامل عبادات اعم از واجب و مستحب آن نیز می شود.در اینجا به ذكر برخی از آثار فضائل كه مربوط به همه آنها و یا مجموعه ای از آنها می شود، اكتفاء شده و چند مورد هم اثر برخی از فضائل گزینش شده است و تفصیل آثار هر یك از فضایل اخلاقی به صورت مستقل در بحث مربوط به خود باید بررسی شود كه بیان آنها در این مقال نمی گنجد.
الف) آثار مادی
1. نزول بركات از آسمان و زمین
«و لو أنّ اهل القری آمنوا واتّقوا لفتحنا علیهم بركاتٍ‌من السّماء والارض»[14] «و چنانچه مردم شهرها و آبادیها ایمان آورده و پرهیزكار می شدند همانا ما درهای بركات آسمان و زمین را بر روی آنها می گشودیم.» مسلم است كه ایمان و تقوی از بزرگترین فضائل است كه لازمه‌ آراسته شدن به آنها، دارا شدن بسیاری فضائل اخلاقی است.
2. دارا شدن حیوه طیّبه و زندگی سرشار از طهارت، پاكی و صفا:
«هر كس كار شایسته ای انجام دهد خواه مرد باشد یا زن، در حالی كه مؤمن است او را به حیاتی پاك زنده می داریم.»[15]
3. صحت جسم و جان
آراسته شدن به برخی از فضائل تأثیر مستقیم در سلامت جسم و روان انسان دارد. «الا بذكرِ‌ الله تطمئن القلوب»[16] «آرامش روحی در پرتو یاد خداوند محقق می شود.» «صوموا تصحّوا»[17] پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند: «روزه بگیرید تا سالم شوید.» و امام سجاد ـ علیه السّلام ـ فرمودند: «حج و عمره بجا آورید تا بدنهای شما سالم گردد.»[18]
4. روزی فراوان
حضرت علی ـ علیه السّلام ـ فرمودند: «فی سعهِ الاخلاق كنوزُ الارزاق»[19] «گنجینه های روزی در اخلاق نیك و گشاده رویی است.» و در بیان دیگری نیز اداء زكات را موجب ازدیاد روزی دانستند «خداوند زكات را واجب كرد تا سبب ازدیاد روزی شود.»[20]
5. بی نیازی از مردم
انسانی كه به فضائل اخلاقی آراسته شده، برای رفع نیاز خویش هیچگاه دست به سوی بندگانی كه خود نیازمند بی نیاز مطلق هستند دراز نمی كند و تنها بر در خانه معبود خویش اظهار نیاز می كند. خداوند نیز به اینگونه عبادت كنندگان قول داده كه قلب آنها را سرشار از بی نیازی نماید. امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند در تورات چنین نوشته است: «یابن آدمَ تفرّغ لعبادتی أملأ قلبَكَ غنا…»[21] «ای فرزند آدم برای عبادت من خود را فارغ كن تا قلبت را از بی نیازی پركنم.»
6. عامل عزت انسان در دنیا
حضرت علی ـ علیه السّلام ـ فرمودند: «چه بسا انسان عزیزی كه اخلاق بد او، او را در نظر دیگران ذلیل كند و چه بسا انسان فرومایه ای كه با اخلاق نیك در جامعه عزیز شود.»[22]
7. بهبود موقعیت اجتماعی و محبوب دیگران شدن
امیر مؤمنان ـ علیه السّلام ـ فرمودند: «چه بسا فرد بی مقداری كه اخلاق نیكش او را به مقام بالایی در نزد دیگران می رساند.»[23] و در بیان دیگری فرمودند: «كسی كه حسن خلق داشته باشد، دوستداران او زیاد می شوند.»[24]
8. موجب آبادی سرزمینها و طول عمر
امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: «بدرستی كه نیكوكاری و خوش خلقی،‌سرزمینها را آباد می كند و بر عمرها می افزاید.»[25]
آثار معنوی
1. هدایت به رستگاری و صراط مستقیم:
حضرت علی ـ علیه السّلام ـ در بیان آثار فضائل اخلاقی فرمودند: «لو كنّا لا نرجوا جنّهً‌ و لا نخشی ناراً و لا ثواباً و لا عقاباً لكان ینبغی لنا أن نُطالبَ بمكارمِ الاخلاق فانّها ممّا تدلّ علی سبیل النّجاح»[26] «اگر به بهشت و ثواب آخرت امیدار نباشیم و از آتش و عذاب جهنم نهراسیم باز هم شایسته است كه فضلیت های اخلاقی را طلب كنیم؛ زیرا فضائل اخلاقی از چیزهایی است كه ما را به راه رستگاری هدایت می كند.»
2. محبوبیت نزد پروردگار:
امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: «بر شما لازم است كه مكارم و فضائل اخلاقی را ملتزم شوید، زیرا خداوند آنها را دوست می دارد.»[27] و همین طور كسی كه به این فضائل آراسته شود محبوب پروردگار خواهد بود.
3. موجب ارتباط بنده با خدا و قرب پروردگار:
پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند: «خداوند سبحان فضائل اخلاقی را وسیله ارتباط میان خود و بندگانش قرار داده، همین بس كه هر یك از شما دست به اخلاقی بزند كه او را به خدا مربوط و متصل سازد.»

منابع:
[1] . سوره جمعه، آیه 2.
[2] . میزان الحكمه، ج 3، ص149، ح 5058، محمدی ری شهری، دفتر تبلیغات اسلامی ، چاپ دوم، 67.
[3] . اخلاق، 3، (گزیده آثار اخلاقی امام خمینی (ره) )، ص 58، تهیه مركز تدوین و نشر متون درسی حوزه، نشر دانش حوزه، چاپ اول، 82.
[4] . هود/75.
[5] . قلم/4.
[6] . آل عمران/159.
[7] . بقره/148.
[8] . آل عمران/133.
[9] . ذاریات/56.
[10] . بقره/30.
[11] . اعراف/179.
[12] . اخلاق در قرآن، ج 1، ص 23، مكارم شیرازی، اول، 77، مدرسه الامام علی بن ابی طالب، به نقل از كتاب تنبیه الخواطر، ص 362.
[13] . قلم/4.
[14] . اعراف/96.
[15] . نحل/97.
[16] . رعد/28.
[17] . بحارالانوار، ج 96، ص 255، علامه مجلسی، مكتبه الاسلامیه، دوم، 1364، هـ ش، تهران.
[18] . میزان الحكمه، ج 2،‌ص 266، ح 3272.
[19] . تصنیف غررالحكم، ص 255، ح 5383، عبدالواحد آمدی، دفتر تبلیغات، چاپ اول،‌بی تا.
[20] . نهج البلاغه، كلمه‌قصار، 244، ص 1197، فیض الاسلام، 1366 ناشر فیض الاسلام.
[21] . اصول كافی، ج 2، ص 83، مرحوم كلینی، ناشر مكتبه الصدوق، تهران، چاپ دوم، 1381 هـ ق.
[22] . بحارالانوار، ج 71، ص 396، باب حسن خلق، ح 79.
[23] . تصنیف غررالحكم و دررالكلم، ص 255، ح 5388، عبدالواحد آمدی، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول.
[24] . همان، ص 255، ح 5375.
[25] . بحارالانوار، ج 71، ص 395.
[26] . میزان الحكمه، ج 3، ص 146، ح 5044.
[27] . بحارالانوار، ج 69، ص 370.
[28] . اخلاق در قرآن، ج 1، ص 23، مكارم شیرازی.

تفکّر!!!

«تفكّر» كه در لغت به معنای اندیشیدن است،[1] با تأمّل و تدّبر، هم معناست.[2] و در اصطلاح عبارت است از تشكیل دو مقدّمه (صغری و كبری) برای دستیابی به یك نتیجه. مثال: 1ـ آنچه پایدار است بر ناپایدار رجحان دارد.
2ـ آخرت پایدار و دنیا ناپایدار است.
پس: آخرت بر دنیا رجحان دارد.[3]
رابطه عبادت و تفكّر
طرح بحث «تفكّر» در «اخلاق عبادی» به دو جهت است:
نخست اینكه تفكّر، خود، عبادتی بزرگ، بلكه از بهترین عبادتهاست، تا آنجا كه حضرت صادق ـ علیه السلام ـ فرمود:
«تفكر ساعه خیر من عباده سنه انما یتذكر اولوالألباب»[4]
ساعتی اندیشه از سالی عبادت بهتر است. همانا تنها خردمندان درك می كنند.
امیر مؤمنان ـ علیه السلام ـ فرمود:
«التفكر فی ملكوت السموات و الأرض عباده المخلصین»[5]
اندیشیدن در حقیقت آسمانها و زمین، پرستش مخلصان است.
دوّم آن كه عبادت واقعی و ارزشمند، با تأمّل و اندیشیدن توأم است و زیباترین پرستش را انسانهای اندیشمند و خردمند انجام می دهند، چنانكه قرآن مجید می فرماید:
«إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لآیاتٍ لِاولِی الْأَلْبابِ الَّذِینَ یَذْكُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَكَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ»[6]
همانا در آفرینش آسمانها و زمین و آمد و شد شب و روز، برای خردمندان نشانه هایی است. آنان كه خدا را (در حالتهای) ایستاده و نشسته و به پهلو خفته، یاد می كنند و در آفرینش آسمانها و زمین می اندیشند (و گویند:) ای پروردگار ما! اینها را بیهوده نیافریده ـ ای، تو منزّهی، ما را از عذاب آتش نگهدار.
شب زنده داران عاشق در قیام و قعود با «تفكّر» به «ذكر» و «تسبیح» خدا پرداخته، این حقیقت را در پهنه هستی به اثبات رساندند كه اندیشمندان خردمند، عابد و ذاكر خدایند و پرستشگران، متفكّرند و خردمند.
شبی، رسول اكرم ـصلی اللّه علیه و اله‎ـ آن قدر گریسته بود كه محاسن و جای سجده اش خیس شده بود، بامداد كه برای برپا نمودن نماز از منزل خارج شد، بلال پرسید: ای رسول خدا! چرا این قدر گریسته ای؟ فرمود:
«امشب آیه «إِنَّ فی خَلْقِ السَّمواتِ…» بر من نازل شد، وای بر كسی كه آن را قرائت كند و پیرامونش نیندیشد.»[7]
ارزش تفكّر
با توجّه به آنچه گذشت، بروشنی در می یابیم كه چرا اسلام این گونه برای تفكّر ارزش قائل شده و رهبر آن فرموده است:
«اول ما خلق الله العقل»[8]
نخستین آفریده خدا عقل است.
شهید مطهری در این باره می نویسد:
«دین اسلام ركن اساسی و پایه اصلی خود را توحید قرار داده است، توحید بالاترین و عظیم ترین اندیشه ای است كه به دماغ بشر رسیده، بسیار دقت و نازك كاری می خواهد، و از طرفی در اصول این دین و بالاخص در اصل اصول آن یعنی و توحید، تقلید محكوم شده و تحقیق لازم شمرده شده، ناچار باید این دین، «تفكّر» و «تدّبر» و «تحقیق و جستجو» را فرض بشمارد، و قسمت مهمی از آیات (كتاب) خود را به این موضوع اختصاص بدهد و همین كار را كرده است.»[9]
منابع تفكّر
دین مقدّس اسلام علاوه بر ارج نهادن به فكر و اندیشه، راه تفكّر صحیح را نیز به بشر نشان داده است، تا پیروان خویش را از آلودگی به افكار پلید و بیهوده باز دارد. متفكّر بزرگ اسلام خواجه نصیرالدین طوسی در این باره می نویسد:
«تفكّر، سیر درونی از مبادی به مقاصد است و هیچ كس از كاستی به كمال نمی رسد، مگر به این سیر درونی. مبادی تفكّر «آفاق» و «انفس» است به این بیان كه در اجزا و ذرّات عالم از قبیل كرات آسمانی، ستارگان، حالات و حركات و تأثیر و هدف آنها اندیشه كند. همچنین در موجودات زمینی بویژه در اجزا و اعضای انسان و غیر آن كه قابل شمارش نیست، بیندیشد آن گاه با تفكّر درباره منافع و مصالح اینها بر كمال، عظمت، علم و قدرت آفریننده و ناپایداری غیر خدا استدلال كند … و از همین قبیل است، تأمّل در تاریخ گذشتگان و كوتاه شدن دست آنها از دنیا و رهسپار شدن به دیار آخرت. چنین تفكّری سبب قطع محبّت از غیر خدا، وابستگی كامل به ‌آفریننده، تقویت تقوی و اطاعت پذیری می گردد. همچنین می توان دامنه تفكّر را گسترده تر كرد تا شامل تفكّر در آیات، روایات، احكام و مسایل دینی نیز بشود.»[10]
قرآن ما را به تفكّر در آفرینش آسمانها و زمین و آمد و شد شب و روز[11] و آفرینش روح و جسم انسان[12] و بسیاری دیگر از مظاهری قدرت و حكمت خدا تشویق می كند تا به عظمت خدا و هدف از آفرینش اشیاء توجه كنیم و از این راه پرده غفلت را از جلو چشم خود كنار زنیم.
در تاریخ آمده است كه روزی رسول اكرم ـصلی اللّه علیه و اله‎ـ بر عده ای گذشت كه در حال اندیشه بودند، فرمود: چرا ساكتید و سخن نمی گویید؟ پاسخ دادند: درباره مخلوقات خدا اندیشه می كنیم. فرمود:
«چنین كنید و پیرامون مخلوقات بیندیشید نه پیرامون خالق».[13]
روشن است كه تفكر در مخلوقات باعث می شود كه انسان به عظمت و قدرت الهی بیشتر پی ببرد در حالی كه تفكر در ذات خداوند به دلیل اینكه كمال بی انتهاست قابل حصول برای انسان با ظرفیت محدود نیست.
آثار تفكّر
تفكّر و اندیشیدن، آثار پرباری برای اندیشمند دارد و همان گونه كه منابع تفكّر، فراوان و بی شمار است، آثار و فواید آن را نیز نمی توان شماره كرد. در اینجا به چند نمونه آن بگونه ای گذرا اشاره می كنیم:
الف ـ رأی صائب
اوّلین اثر نیكوی تفكّر، به دست آوردن رأی پخته و درست پیرامون كار موردنظر است؛ زیرا متفكّر عجولانه عمل نمی كند و به قول معروف «بی گدار به آب نمی زند» بلكه با اندیشیدن پیرامون موضوع، راه حل صحیحی برای آن می یابد. به تعبیر امیرمؤمنان علی ـ علیه السلام ـ
«من طال فكره حسن نظره»[14]
هر كس زیاد اندیشه كند رأیش نیكو گردد.
ب ـ مصونیّت از لغزشها
شخص خردمند پیش از انجام هر كاری به فرجام آن می اندیشد، آرای دیگران را جویا می شود، تجربیات پیشینیان را به كار می بندد و پس از یك جمعبندی اندیشمندانه به كار اقدام می كند، از این رو، احتمال خطا و خسران در چنین كاری بشدّت كاهش می یابد و در برابر، بازدهی آن زیاد می شود. به فرموده ـ علیه السلام ـ
«من فكر قبل العمل كثر صوابه»[15]
هر كس پیش از اقدام به كار بیندیشد درستی كارش فزونی می یابد.
امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود:
مردی نزد رسول خدا ـصلی اللّه علیه و اله‎ـ آمد و اندرز خواست رسول اكرم ـصلی اللّه علیه و اله‎ـ سه بار فرمود: اگر اندرزی گویم به كار می بندی؟‌آن مرد، در هر بار جواب مثبت داد، آن گاه فرمود:
«إذا انت هممت بامر فتدبر عاقبته فإن یك رشد فامضه و إن یك غیا فانته عنه»[16]
هر گاه قصد كاری كردی در فرجامش بیندیش، اگر صحیح بود انجامش بده وگرنه از آن صرف نظر كن.
ج ـ دعوت به نیكیها
فكر و اندیشه صحیح، انسان را به بسیاری از نیكیها سوق می دهد و بسان محرّكی قوی، چرخ نیكوكاری را به گردش می اندازد. حضرت علی ـ علیه السلام ـ فرموده است:
«إن التفكر یدعو إلی البر و العمل به»[17]
اندیشیدن (انسان را) به نیكی و انجام آن فراهم می خواند.
حضرت صادق ـ علیه السلام ـ نیز ضمن تجلیل و ارج نهادن به تفكّر و اندیشه، هشت اثر ارزنده برای آن بیان كرده، می فرماید:
«الفكره مراه الحسنات و كفاره السیئات و ضیاء القلوب و فسحه الخلق و إصابه فی صلاح المعاد، و اطلاع علی العواقب و استزاده فی العلم و هی خصله لا یعبد الله بمثلها»[18]
تفكّر و اندیشه:
1. آیینه نیكیهاست. 2. كفّاره گناهان است.
3. فروغ دلهاست. 4. گشاده رویی است.
5. موفقیت در آبادی آخرت است. 6. آگاهی به فرجام كارهاست.
7. افزایش دانش است. 8. خصلتی است كه خداوند به (چیزی) مانند آن پرستیده نمی شود.
د ـ سلامت و نیك فرجامی
اثر مهمّ دیگر اندیشه، سلامت و خوش عاقبتی در كارهاست، چرا كه شخص خردمند با تدّبر و تأمّل پیرامون كارها و برنامه های خویش تلاش می كند تا آفتها و پیامدهای ناهنجار را شناسایی و دفع نماید، از این رو، كمتر دچار زیانهای مادی و معنوی می گردد و به ندرت گرفتار لغزش و اشتباه می شود. حضرت علی ـ علیه السلام ـ این راستا فرمود:
«أصل السلامه من الزلل، الفكر قبل الفعل…»[19]
اساس سالم ماندن از اشتباهات، اندیشیدن پیش از انجام كار است.
پرهیز از اندیشه های هوس آلود
نكته دیگری كه اسلام در زمینه تفكّر با دید منفی به آن نگریسته و پیروان خویش را از آن باز داشته است، اندیشه های هوس آلود است كه علاوه بر بی ثمر بودن، انسان را به وادیهای خطرناك نیز سوق می دهند.
امیرمؤمنان صلوات الله علیه، اندیشه غیر منطقی و دور از حكمت را هوا و هوس و بی معنی دانسته، فرمود:
«الفكر فی غیر الحكمه هوس»[20]
اندیشه در (چیزی) جز حكمت، هوس است.
نسبت به چنین اندیشه هایی هشدار داده می فرماید:
«فكرك فی المعصیه یحدوك علی الوقوع فیها»[21]
اندیشه ات پیرامون گناه تو را به انجام آن می كشاند.
بنابراین، مؤمن خردمند باید از نظر تجزیه و تحلیل ورزیده شود و عقل و اندیشه خود را كنترل كرده، تنها در مسائل جدّی و سودآور به كار اندازد، تا به سعادت مادّی و معنوی دست یابد. از سوی دیگر باید فكر خویش را از هرگونه اندیشه ناشایست باز دارد و به تعبیر امام علی علیه السلام، همان گونه كه روزه بدنی می گیرد، روزه فكری هم بگیرد:
«صیام القلب عن الفكر فی الاثام أفضل من صیام البطن عن الطعام»[22]
روزه دل از فكر گناه آلود، برتر از روزه شكم از خوردنیهاست.

منابع:
[1] . المنجد، واژه «فكر».
[2] . محجهالبیضا، ج 8، صفحه 197.
[3] . همان، صفحه 196.
[4] . بحارالانوار، ج 68، صفحه 327، بیروت.
[5] . شرح غررالحكم، ج 2، صفحه 49.
[6] . آل عمران (3)، آیات 190، 191.
[7] . محجه البیضا، ج 8، صفحه 194.
[8] . بحارالانوار، ج 1، صفحه 97.
[9] . بیست گفتار، صفحه 207، انتشارات اسلامی.
[10] . بحارالانوار، ج 68، صفحه 319.
[11] . إِنَّ فِی خَلْقِ السَماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لاَیاتِ لِأُولِی الْأَلْبابِ (آل عمران (3)، آیه 190).
[12] . وَ فِی أَنْفُسِكُمْ أَ فَلا تُبْصِرُونَ (ذاریات (51)، آیه 21).
[13] . محجه البیضا، ج 8، صفحه 193.
[14] . شرح غررالحكم، ج 5، صفحه 155.
[15] . همان، صفحه 276.
[16] . وسائل الشیعه، ج 11، صفحه 223.
[17] . بحارالانوار، ج 68، صفحه 328.
[18] . همان، صفحه 326.
[19] . شرح غررالحكم، ج 2، صفحه 418.
[20] . شرح غررالحكم، ج 1، صفحه 337.
[21] . همان، ج 4، صفحه 424.
[22] . همان، صفحه 214.
علي اصغر الهامي نيا- غلامعباس طاهر زاده - اخلاق عبادي، ص135

آزادی های واقعی!!!!

زندگینامه رهبر معظم انقلاب


رهبر عاليقدر حضرت آيت الله سيد علي خامنه اي فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمين حاج سيد جواد حسيني خامنه اي، در 1318 شمسي برابر 1358 قمري در مشهد مقدس چشم به دنيا گشود. ايشان دومين پسر خانواده هستند.
در حوزه علميه
ايشان از دوره دبيرستان، خواندن «جامع المقدمات» و صرف و نحو را آغاز كرده بود. سپس از مدرسه جديد وارد حوزه علميه شد و نزد پدر و ديگر اساتيد وقت ادبيات و مقدمات را خواند.
درباره انگيزه ورود به حوزه علميه و انتخاب راه روحانيت مي گويند: «عامل و موجب اصلي در انتخاب اين راه نوراني روحانيت پدرم بودند و مادرم نيز علاقه مند و مشوّق بودند».
ايشان كتب ادبي ار قبيل «جامع المقدمات»، «سيوطي»، «مغني» را نزد مدرّسان مدرسه «سليمان خان» و «نوّاب» خواند و پدرش نيز بر درس فرزندانش نظارت مي كرد. كتاب «معالم» را نيز در همان دوره خواند. سپس «شرايع الاسلام» و «شرح لمعه» را در محضر پدرش و مقداري را نزد مرحوم «آقا ميرزا مدرس يزدي» و رسائل و مكاسب را در حضور مرحوم حاج شيخ هاشم قزويني و بقيه دروس سطح فقه و اصول را نزد پدرش خواند و دوره مقدمات و سطح را بطور كم سابقه و شگفت انگيزي در پنچ سال و نيم به اتمام رساند. پدرش مرحوم سيد جواد در تمام اين مراحل نقش مهّمي در پيشرفت اين فرزند برومند داشت. رهبر بزرگوار انقلاب، در زمينه منطق و فلسفه، كتاب منظومه سبزوار را ابتدا از «مرحوم آيت الله ميرزا جواد آقا تهراني» و بعدها نزد مرحوم «شيخ رضا ايسي» خواندند.
در حوزه علميه نجف اشرف
آيت الله خامنه اي كه از هيجده سالگي در مشهد درس خارج فقه و اصول را نزد مرجع بزرگ مرحوم آيت الله العظمي ميلاني شروع كرده بودند. در سال 1336 به قصد زيارت عتبات عاليات، عازم نجف اشرف شدند و با مشاهده و شركت در درسهاي خارج مجتهدان بزرگ حوزه نجف از جمله مرحوم سيد محسن حكيم، سيد محمود شاهرودي، ميرزا باقر زنجاني، سيد يحيي يزدي، و ميرزا حسن بجنوردي، اوضاع درس و تدريس و تحقيق آن حوزه علميه را پسنديدند و ايشان را از قصد خود آگاه ساختند. ولي پدر موافقت نكرد. پس از مدّتي ايشان به مشهد باز گشتند.
در حوزه علميه قم
آيت الله خامنه اي از سال 1337 تا 1343 در حوزه علميه قم به تحصيلات عالي در فقه و اصول و فلسفه، مشغول شدند و از محضر بزرگان چون مرحوم آيت الله العظمي بروجردي، امام خميني، شيخ مرتضي حائري يزدي وعلـّامه طباطبایی استفاده کردند.

درخت و مسافر

مسافري خسته كه از راهي دور مي آمد ، به درختي رسيد و تصميم گرفت كه در سايه آن قدري اسـتراحت كند غافـل از اين كه آن درخت جـادويي بود ، درختي كه مي توانست آن چه كه بر دلش مي گذرد برآورده سازد…!

 

وقتي مسافر روي زمين سخت نشست با خودش فكر كرد كه چه خوب مي شد اگـر تخت خواب نـرمي در آن جا بود و او مي تـوانست قـدري روي آن بيارامد.

 فـوراً تختي كه آرزويـش را كرده بود در كنـارش پديـدار شـد !!!

 مسافر با خود گفت : چقدر گـرسـنه هستم. كاش غذاي لذيـذي داشتم…

 ناگهان ميـزي مملو از غذاهاي رنگارنگ و دلپذيـر در برابرش آشـكار شد.

 پس مـرد با خوشحالي خورد و نوشيد…

 بعـد از سیر شدن ، كمي سـرش گيج رفت و پلـك هايش به خاطـر خستگي و غذايي كه خورده بود سنگين شدند.  خودش را روي آن تخت رهـا كرد و در حالـي كه به اتفـاق هاي شـگفت انگيـز آن روز عجيب فكـر مي كرد با خودش گفت : 

قدري ميخوابم. ولي اگر يك ببر گرسنه از اين جا بگـذرد چه؟

و ناگهان ببـري ظاهـر شـد و او را دريد…

هر يك از ما در درون خود درختي جادويي داريم كه منتظر سفارش هايي از جانب ماست.

 ولي بايد حواسـمان باشد ،  چون اين درخت افكار منفي ، ترس ها ، و نگراني ها را نيز تحقق مي بخشد.

 بنابر اين مراقب آن چه كه به آن مي انديشيد باشيد… .