غیبت


(1)
رسول اکرم (صلی الله علیه و اله):
أتدرون ما الغیبة؟ قالوا: الله و رسوله أعلم، قال: ذکرک أخاک بما یکره قیل: أرأیت ان کان فی أخی ما أقول؟ قال: ان کان فیه ما تقول فقد اغتبته وان لم یکن فیه ما تقول فقد بهته؛
آیا می دانید غیبت چیست؟ عرض کردند: خدا و پیامبر او بهتر می داند فرمودند: این که از برادرت چیزی بگویی که دوست ندارد. عرض شد: اگر آنچه می گویم در برادرم بود چه؟ فرمودند: اگر آنچه می گویی در او باشد، غیبتش کرده ای و اگر آنچه می گویی در او نباشد، به او ت همت زنده ای.
(2)
رسول اکرم (صلی الله علیه و اله):
من اغتاب مسلماً أو مسلمة لم یقبل الله صلاته ولاصیامه أربعین یوماً ولیلة الا أن یغفر له صاحبه؛
هر کس از مرد یا زن مسلمانی غیبت کند، خداوند تا چهل شبانه روز نماز و روزه او را نپذیرد مگر این که غیبت شونده او را ببخشد.
(3)
امام صادق (علیه السلام):
الغیبة أن تقول فی أخیک ما ستره الله علیه وأما الامر الظاهر فیه مثل الحدة والعجلة فلا؛
غیبت آن است که درباره برادرت چیزی بگویی که خداوند آن را پوشیده نگه داشته است، اما (گفتن) خصلتهای آشکاری چون تندخویی و شتابزدگی غیبت نیست.
(4)
امام صادق (علیه السلام):
اذا جاهر الفاسق بفسقه فلا حرمة له و لا غیبة؛
هر گاه شخص فاسق و گنهکار آشکارا گناه کند، نه حرمتی دارد و نه غیبتی.
(5)
امام علی (علیه السلام):
السامع للغیبة کالمغتاب؛
شنونده غیبت، مانند غیبت کننده است.
(6)
رسول اکرم (صلی الله علیه و اله):
کفارة الاغتیاب أن تستغفر لمن اغتبته؛
کفاره غیبت این است که برای شخصی که از او غیبت کرده ای آمرزش بطلبی.
(7)
رسول اکرم (صلی الله علیه و اله):
اذا وقع فی الرجل و أنت فی ملا، فکن للرجل ناصراً وللقوم زاجراً وقم عنهم؛
اگر در میان جمعی بودی و از کسی غیبت شد، او را یاری کن و آن جمع را از غیبت کردن بازدار و از میانشان برخیز و برو.
(8)
رسول اکرم (صلی الله علیه و اله):
الغیبة اسرع فی دین الرجل المسلم من الاکلة فی جوفه؛
غیبت کردن در (نابودی) دین مسلمان موثرتر از خوره در درون اوست.
(9)
امام باقر (علیه السلام):
من اغتیب عنده أخوه المومن فنصره وأعانه نصره الله فی الدنیا والاخرة و من اغتیب عنده أخوه المومن فلم ینصر (و لم یعنه) ولم یدفع عنه وهو یقدر علی نصرته وعونه الاخفضه الله فی الدنیا و الاخرة؛
کسی که در حضور او از برادر مومنش غیبت شود و او به یاریش برخیزد، خداوند در دنیا و آخرت او را یاری دهد و کسی که در حضور او از برادر مومنش غیبت شود و او - با آن که می تواند یاریش کند - به یاری او برنخیزد و از وی دفاع نکند، خداوند او را در دنیا و آخرت پست گرداند.
(10)
رسول اکرم (صلی الله علیه و اله):
یوتی بأحد یوم القیامة یوقف بین یدی الله ویدفع الیه کتابه فلایری حسناته فیقول: الهی، لیس هذا کتابی فانی لاأری فیها طاعتی؟! فیقال له: ان ربک لایضل ولاینسی ذهب عملک باغتیاب الناس ثم یوتی بآخر ویدفع الیه کتابه فیری فیه طاعات کثیرة فیقول: الهی ما هذا کتابی فانی ما عملت هذه الطاعات فیقال: لان فلانا اغتابک فدفعت حسناته الیک؛
روز قیامت فردی را می آوردند و در پیشگاه خداوند نگه می دارند و کارنامه اش را به او می دهند، اما حسنات خود را در آن نمی بیند، عرض می کند: الهی! این کارنامه من نیست! زیرا من در آن طاعات خود را نمی بینم به او گفته می شود: پروردگار تو نه خطا می کند و نه فراموش. عمل تو به سبب غیبت کردن از مردم بر باد رفت. سپس مرد دیگری را می آورند و کارنامه اش را به او می دهند. در آن طاعت بسیاری را مشاهده می کند. عرض می کند: الهی! این کارنامه من نیست! زیرا من این طاعات را به جا نیاورده ام! گفته می شود: فلانی از تو غیبت کرد و من حسنات او را به تو دادم.

خواص گیلاس


گيلاس از ميوه هاي كوچك هسته دار است كه شكل آن تقريبا كروي است و داراي دمي بلند و يا كوتاه است . گوشت ميوه گيلاس يا خيلي لطيف و يا سفت و آبدار و شيرين به رنگ زرد سفيد و يا زرد قرمز يا سياه مي باشد.
گيلاس سرشار از املاح معدني است : داراي كلسيم ، فسفر، پتاسيم ، كلر، سديم ، منيزيم ، گوگرد و مقدار قابل توجه آهن است. گيلاس داراي كوبالت ، مس ، منگنز، و روي مي باشد. قندي كه گيلاس دارد از نوع ((لوولوز) است . گيلاس داراي ويتامينهاي C و B2 و D و مقدار زيادي ويتامين A مي باشد. كه براي چشم فوق العاده مفيد است . گيلاس سرشار از تركيبات آنتي اكسيداني بوده، از اين رو روند پيري را به تاخير مي اندازد. فلاوونووئيدهاي موجود در گيلاس، از ايجاد هر گونه آسيب توسط راديكال هاي آزاد پيشگيري مي كنند.. برخي از تركيبات يافت شده در گيلاس نظير كوئرسيتين، الاژيك اسيد و پريليل الكل ثابت شده است كه بسيار در جلوگيري از روند شروع و گسترش سرطان نقش دارند. ملاتونين موجود در گيلاس، سيستم عصبي را آرام كرده و استرس و تحريكات عصبي را كاهش داده و به درمان وضعيت هاي بي خوابي و سردرد كمك شاياني مي كند.
گيلاس از ميوه هايي است كه سموم بدن را بر طرف كرده و خون را تصفيه مي كند، قوه دماغي بدن را تقويت كرده و كمبود املاح معدني بدن ما را برطرف ساخته و دستگاه هاضمه را منظم مي كند، اعصاب را تسكين داده و ادرار آور است . هر صد گرم گيلاس داراي دويست و پنجاه ميلي گرم پوتاس است و چنانكه مي دانيد پوتاس تاءثير زيادي بر افزايش ادرار دارد. كساني كه ورم مفصل و يا رماتيسم يا نقرس دارند بالنتيجه براي معالجه خود بايد غذايي بخورند كه ادرار زياد كند، با گيلاس رژيم مي گيرند. اگر شما درمان هاي گياهي را قبول داشته باشيد، بدانيد كه گواتر مزمن با خوردن گيلاس تا حد زيادي كنترل مي شود.

رژيم گيلاس براي كساني كه سنگ كليه و يا سنگ صفرا و يا مثانه دارند نيز بسيار مفيد و موثر است . كساني كه تصلب شراين دارند و يا از كبد مي نالند و يا به يبوست مبتلا شده اند و يا در روده هاي آنها گاز جمع مي شود و غذا تخمير مي گردد و هم چنين كساني كه املاح معدني بدن آنها كم شده و يا بچه هايي كه دير رشد مي كنند بايد گيلاس بخورند و رژيم گيلاس بگيرند چون قند ميوه گيلاس از نوع قند لوولوز مي باشد. مصرف گيلاس به كساني كه بيماري ديابت دارند توصيه مي شود.
گيلاس سينه را نرم مي كند. معده را ضد عفوني مي نمايد. و تخمير معده را از بين مي برد و از اين رو يبوست را معالجه مي كند و اسهال مخصوصا اسهال خوني را شفا مي بخشد، و بسيار سهل الهضم است. تركيباتي كه در گيلاس وجود دارد تعديل كننده PH خون است زيرا خون بايد به مقدار 4/7 قليايي باشد. مصرف گوشت و مواد گوشتي خون را اسيدي مي كند و بهترين تعديل كننده آن ميوه ها از جمله گيلاس است . گيلاس را بايد قبل از غذا خورد تا با آن جلوي زيادي اشتها را بگيرد. كساني كه براي كم خوردن و لاغري متوسل به قرصهاي شيميايي مي شوند مي توانند از گيلاس كه يك ميوه طبيعي است و مصرف آن اندام را متناسب مي كند كمك بگيرند، زيرا قرصهاي شيميايي براي كم كردن اشتها اشخاص ‍ را لاغر مي كنند و براي سيستم اعصاب و دستگاه عروق و شريانها مضر و خطرناك است و اعصاب را تحريك كرده و بي خوابي مي آورد.
كساني كه مي خواهند از گيلاس براي لاغري و تناسب اندام خود كمك بگيرند بايد در ابتداي غذاي خود دويست و پنجاه تا سيصد و پنجاه گرم گيلاس بخورند و بعد منوي غذاي آنها نبايد داراي مواد نشاسته اي مثل نان ماكاروني ، برنج ، حبوبات و نان شيريني باشد. براي رژيم دفع سموم بايد صبح ناشتا نخست صد گرم گيلاس بخوريد و بعد آن را تا پانصد گرم افزايش دهيد. هيچوقت گيلاس را بعد از غذا و سر سيري نخوريد. زيرا معده را سنگين و ايجاد تخامه مي نمايد.
ماسك زيبايي كه با گوشت گيلاس تهيه مي شود، پوست را نرم و رنگ رخسار را باز مي نمايد و براي اين كار بهتر است كه از گيلاسهاي درشت خراساني استفاده كنيد و گوشت آنها را روي صورت بماليد و بگذاريد مدتي بماند. دم كرده دم آن ادرار را زياد مي كند و اين خاصيت آن شهرت جهاني دارد. جوشانده برگ گيلاس در شير ملين است . صمغ درخت گيلاس سينه را نرم مي كند و رنگ رخسار را باز كرده ، قلب را جلا مي دهد. براي درمان سرفه بهتر است كه صمغ را گرفته با آب سرد ميل نماييد.

زندگی و قبض روح ادریس(ع)


حضرت ادريس (ع) / ادامه زندگي و قبض روح ادريس (ع)
آرزوي ادريس براي ادامه زندگي به خاطر شكرگزاري
فرشته‌اي از سوي خداوند نزد ادريس - عليه السلام - آمد و او را به آمرزش گناهان و قبولي اعمالش مژده داد. ادريس بسيار خشنود شد و شكر خداي را به جاي آورد، سپس آرزو كرد هميشه زنده بماند و به شكرگزاري خداوند بپردازد.
فرشته از او پرسيد: «چه آرزويي داري؟»
ادريس گفت: «جز اين آرزو ندارم كه زنده بمانم و شكرگزاري خدا كنم، زيرا در اين مدت دعا مي‌كردم كه اعمالم پذيرفته شود كه پذيرفته شد، اينك بر آنم كه خدا را به خاطر قبولي اعمالم شكر نمايم و اين شكر ادامه يابد».
فرشته بال خود را گشود و ادريس را در برگرفت و او را به آسمانها برد. اينك ادريس زنده است و به شكر گزاري خداوند اشتغال دارد.(1)
مطابق بعضي از روايات، ادريس - عليه السلام - پس از مدتي كه در آسمانها بود، عزرائيل روح او را در بين آسمان چهارم و پنجم قبض كرد، چنان كه خاطر نشان مي‌شود.
قبض روح ادريس - عليه السلام -
امام صادق - عليه السلام - فرمود: يكي از فرشتگان، مشمول غضب خداوند شد. خداوند بال و پرش را شكست و او را در جزيره‌اي انداخت. او سالها در آن جا در عذاب به سر مي‌برد تا وقتي كه ادريس - عليه السلام - به پيامبري رسيد. او خود را به ادريس - عليه السلام - رسانيد و عرض كرد: «اي پيامبر خدا! دعا كن خداوند از من خشنود شود، و بال و پرم را سالم كند».
ادريس براي او دعا كرد، او خوب شد و تصميم گرفت به طرف آسمانها صعود نمايد امّا قبل از رفتن، نزد ادريس آمد و تشكر كرد و گفت: «آيا حاجتي داري كه مي‌خواهم احسان تو را جبران كنم».
ادريس گفت: «آري، دوست دارم مرا به آسمان ببري، تا باعزرائيل ملاقات كنم و با او انس گيرم، زيرا ياد او زندگي مرا تلخ كرده است.»
آن فرشته، ادريس - عليه السلام - را بر روي بال خود گرفت و به سوي آسمانها برد تا به آسمان چهارم رسيد، در آن جا عزرائيل را ديد كه از روي تعجب سرش را تكان مي‌دهد.
ادريس به عزرائيل سلام كرد، و گفت: «چرا سرت را حركت مي‌دهي؟»
عزرائيل گفت: «خداوند متعال به من فرمان داده كه روح تو را بين آسمان چهارم و پنجم قبض كنم، به خدا عرض كردم: چگونه چنين چيزي ممكن است با اين كه بين آسمان چهارم و سوم، پانصد سال راه فاصله است، و بين آسمان سوم و دوم نيز همين مقدار. (و من اكنون در سايه عرش هستم و تا زمين فاصله فراواني دارم و ادريس در زمين است، چگونه اين راه طولاني را مي‌پيمايد و تا بالاي آسمان چهارم مي‌آيد!!). آنگاه عزرائيل همان جا روح ادريس - عليه السلام - را قبض كرد. اين است سخن خداوند (در آيه 57 سوره مريم) كه مي‌فرمايد:
«وَ رَفَعْناهُ مَكاناً عَلِيا؛ و ما ادريس را به مقام بالايي ارتقاء داديم.(2)»
پيامبر - صلّي الله عليه و آله - فرمود: در شب معراج، مردي را در آسمان چهارم ديدم، از جبرئيل پرسيدم: «اين مرد كيست؟» جبرئيل گفت: «اين ادريس است كه خداوند او را به مقام ارجمندي بالا آورده است». به ادريس سلام كردم و براي او طلب آمرزش نمودم، او نيز بر من سلام كرد و برايم طلب آمرزش نمود.(3)

منابع:
1- ارشاد القلوب ديلمي، ج 2، ص 326.
2- تفسير نور الثقلين، ج 3، ص 350 و 349.
3- همان مدرك، ص 350.

صدقه


(1)
رسول اکرم (صلی الله علیه و اله):
کل معروف صدقة و ما وقی به المرء عرضه کتب له به صدقة؛
هر کار نیکی صدقه است و هر چیزی که به وسیله آن آبروی کسی حفظ شود برای او صدقه نوشته می شود.
(2)
رسول اکرم (صلی الله علیه و اله):
الصدقة تدفع البلاء وهی أنجح دواء وتدفع القضاء وقد ابرم ابراماً ولایذهب بالادواء الا الدعاء والصدقة؛
صدقه بلا را دفع می کند و موثرترین داروست، صدقه قضای حتمی را دفع می کند و درد بیماریها را چیزی جز دعا و صدقه از بین نبرد.
(3)
امام باقر (علیه السلام):
ان الصدقة لتدفع سبعین بلیة من بلایا الدنیا مع میتة السوء، ان صاحبها لایموت میتة السوء أبداً؛
صدقه، هفتاد نوع از بلایای دنیوی و بد مردن را دفع می کند. صدقه دهنده هرگز دچار بد مردن نمی شود.
(4)
امام صادق (علیه السلام):
ان صدقة اللیل تطفی ء غضب الرب وتمحو الذنب العظیم و تهون الحساب وصدقة النهار تثمر المال وتزید فی العمر؛
صدقه در شب، خشم پروردگار را فرو می نشاند و گناه بزرگ را پاک می کند و حساب (قیامت) را آسان می گرداند و صدقه در روز ثروت می آورد و عمر را زیاد می کند.
(5)
رسول اکرم (صلی الله علیه و اله):
خیر الصدقة ما أبقت غنی؛
بهترین صدقه آن است که بی نیازی آورد.
(6)
رسول اکرم (صلی الله علیه و اله):
من مشی بصدقه الی محتاج کان له کأجر صاحبها من غیر أن ینقض من أجره شی ء؛
هر کس صدقه ای را به نیازمندی برساند، اجر آن صدقه را دارد و از اجر صدقه دهنده نیز چیزی کم نمی شود.
(7)
رسول اکرم (صلی الله علیه و اله):
لا صدقة وذورحم محتاج؛
تا زمانی که خویشاوند نیازمند است، به کسی دیگر نباید ص دقه داد.
(8)
رسول اکرم (صلی الله علیه و اله):
لیس المسکین بالطواف ولابالذی تردة التمرة والتمرتان واللقمة واللقمتان ولکن المسکین المتعفف الذی لایسأل الناس شیئاً و لا یفطن له فیصدق علیه؛
مسکین نه آن گدای دوره گرد است و نه آن کسی که یکی دو دانه خرما و یکی دو لقمه نان می گیرد و می رود، بلکه مسکین آن ناداری است که مناعت و عزت نفس دارد، به طوری که دست سئوال سوی مردم دراز نمی کند و کسی به تهیدستی او پی نمی برد تا به وی صدقه دهد.
(9)
رسول اکرم (صلی الله علیه و اله):
أفضل الصدقه أن تصدق و أنت صحیح شحیح تأمل العیش و تخشی الفقر و لا تمهل حتی اذا بلغت الحلقوم قلت لفلان کذا و لفلان کذا ألا وقد کان لفلان؛
بهترین صدقه آن است که وقتی سالم هستی و به زندگی امیدداری و از دچار شدن به فقر می ترسی، صدقه بدهی و نگذاری وقتی که جانت به لب رسید (و در بستر مرگ افتادی) بگویی: این مقدار مال فلان باشد و آن مقدار مال بهمان، چون در آن هنگام مال فلان و بهمان خواهد شد.
(10)
امام صادق (علیه السلام):
کان أبو عبدالله (علیه السلام) اذا أعتم وذهب من اللیل شطره أخذ جراباً فیه خبز ولحم والدراهم فحمله علی عنقه ثم ذهب به الی أهل الحاجة من أهل المدینة فقسمه فیهم ولایعرفونه فلما مضی أبو عبدالله علیه السلام فقدوا ذلک فعلموا أنه کان أبا عبدالله (علیه السلام)؛
هوا که تاریک می شود و پاسی از شب می گذشت امام صادق (علیه السلام) انبانی پر از نان و گوشت، و درهم بر می داشتند و آن را بر دوش خود می نهادند و برای نیازمندان مدینه می بردند و در میانشان تقسیم می کردند و آنها او را نمی شناختند. وقتی حضرت (علیه السلام) در گذشتند، دیگر از آن کمک ها خبری نشد. در نتیجه فهمیدند که آن مرد امام صادق (علیه السلام) بوده است.

تقسیم کار و هم یاری همسران

احساس همیاری، بالاتر و عمیقتر از احساس مسئولیت بوده و جنبه عملی آن را تشکیل می دهد و نوعی از خودگذشتگی محسوب می گردد. همیاری، فقط کمک کردن نیست، بلکه بیشتر علاقه و همفکری است، معنا و مفهوم همیاری بر سه عامل استوار است:
1. درک شرایط طرف مقابل (همسر)
2. علاقه و توجه نشان دادن به همسر و مشکل او
3. با تمامی امکانات و توان خود به یاری او شتافتن
مفهوم همیاری در شرایط ویژه، آنگاه بهتر درک می شود که بدانیم بیشتر اختلافات در مواقعی بروز می کند که شرایط زندگی از حالت عادی خارج می شود و حالت ویژه و بحرانی پیدا می کند.
توصیه های تربیتی به خانمها
1. هیچ خانمی آنقدر مشغله ندارد که نتواند به همسرش کمک کند (منظور کمک فکری نیز می باشد). اگر فردی از صمیم قلب مایل باشد که در کار به همسرش مساعدت کند، باید کارهای خانه را طوری تنظیم نماید که به او وقت اضافی بدهد و احتیاجات همسرش را نیز مرتفع سازد.
2. نوع همیاری به شوهر، می تواند مقدار و سطح کارهای مؤثّر و مهم او را بالا ببرد و نیز امتیاز و محسّنات خاصی به کار شوهر می بخشد. زیرا منافع آنها وابسته به کار روزانه نیست، بلکه بستگی به یک عمر زندگی دارد.
3. بدون اطلاع و معلومات کافی از کار شوهر، کسی قادر به انجام کمک به او نیست. هر قدر خانمها در کار همسرشان بیشتر مطالعه و فکر کنند، برای کمک و مساعدت او مجهزتر خواهند بود. حتی اگر مرد به این همیاری زن نیازی نداشته باشد. همین قدر که زن به کار و احتیاجات او آشنا باشد، با صمیمیت و تفاهم بیشتری با هم زندگی خواهند کرد.
4. بخش اعظم زندگی و علاقه مرد، صرف حرفه و شغلش می شود. برای زن امتیاز بزرگی است که به کاری علم و آشنایی داشته باشد که تمام ساعات بیداری همسرش را اشغال کرده است.
وقتی در مجلس ترحیم همسر علامه طباطبایی(ره)، صاحب تفسیر قیم المیزان، آن عالم بزرگوار را خیلی ناراحت و متأثر می بینند، از ایشان می پرسند چرا شما بیش از حد برای فقدان همسرتان اندوهناکید؟ ایشان می فرماید: «اگر زحمات و مساعدتهای همسرم نبود، من توانایی نوشتن تفسیر المیزان را پیدا نمی کردم.»
معروف است که کتاب «جنگ و صلح» اثر برجسته تولستوی که یکی از ده کتاب جاودان ادبیات جهان است، توسط همسر فداکار تولستوی بیش از دهها بار پاکنویس شد تا چنین اثری به جامعه بشری ارائه گشت.[1]
همیاری با اضافه کاری شوهر
1. اگر همسرتان کار سنگین و اضافه زیادی انجام می دهد، غذایی را به او بدهید که با کارش سازگار باشد؛ مثلاً شبهایی که تا صبح می خواهد بیدار باشد، هرگز خوراکهای سنگین و ثقیل به او ندهید، بلکه غذاهای سبک و زود هضم و پر از ویتامین آماده کنید.
2. به جای آن که به کنجی بخزید و از تنهایی زانوی غم در بغل بگیرید، برای خود سرگرمی های مفید و تازه ای نظیر مطالعه کتب سازنده و هنرهای سالم، ترتیب بدهید.
3. وضع کار و موقعیت همسر را به فرزندانتان توضیح دهید، تا آنها با توجیه شدن نسبت به غیبت پدر، انتظارات خود را از او تعدیل کنند.
4. در حضور بستگان و نزدیکان و آشنایان، از همسرتان و کارش حمایت و پشتیبانی کنید تا آنها نیز بدانند که شما با علاقه و اعتماد به او، بر مشکلات زندگی غلبه خواهید کرد.
5. همسرتان را مطمئن کنید که کاملاً وضع او را درک می کنید و می تواند روی همیاری شما حساب کند.
6. در فرصت فراغتی که برای همسرتان در منزل فراهم می شود، تلاش کنید از آرامش مناسبی برخوردار باشد و بتواند با ذخیره کردن انرژی، مجدداً به انجام وظایفش بپردازد.
توصیه های تربیتی به آقایان
«پیامبر اسلام(ص)، آن بزرگ مردی که پشت دو ابر قدرت زمانه خویش، یعنی امپراتوری بیزانس روم و پادشاهی ساسانی را به خاک رسانید، با آن عظمتش در منزل کار می کرد.» [2]
1. هرگز تصور نکنید که کار بیرون از منزل باارزش و کار درون منزل بی ارزش است. ارزش کار را محیط آن تعیین نمی کند بلکه انگیزه های انسانی و اخلاقی، تلاش و مجاهدت و نتیجه عملی آن است که بدان ارزش می دهد. لذا همیشه به همسرتان تلقین کنید که کار او برایتان فوق العاده باارزش و مهم است.
2. برخی از مردها بر اساس یک باور غلط، گمان می کنند که کار کردن مرد در خانه، او را سبک می کند. در حالی که این امر بر نفوذ و محبوبیت او در دلها می افزاید و رضای خدا را در پی دارد. در حقیقت، شخصیت مرد است که خانواده را رهبری می کند، نه پول و ثروتش.
3. اگر به دلیل مشغله زیاد و مسئولیت سنگین، نمی توانید عملاً به همسرتان همیاری نمایید، حداقل، انگیزه و نیت خود را به اطّلاع او برسانید تا از حمایت فکری شما احساس دلگرمی کند.
انگیزه همکاری و مشارکت، مهمتر از خود همکاری است. زیرا مقدمه هر عملی، انگیزه ای است که در پشت آن عمل نهفته است.
4. اگر فرصتی برای همیاری با همسرتان ندارید، حتی المقدور با انجام امور شخصی و حفظ نظافت و تمیزی محیط خانواده، زحمت او را کم کنید و بر لطف و شادکامی زندگی بیفزایید و این در صورتی عملی است که بدانید همسرتان انتظار چه رفتارهایی را از شما در محیط خانه دارد.

منابع:
[1] . شادکامی، دیل کارنگی، ص189.
[2] . سیره نبوی، شهید مطهری
محمدرضا شرفي- خانواده متعادل، ص88