متن ادبی تسلیت شهادت امام جواد(ع)
سه شنبه 96/05/31
تابوتی از نور به آسمان کاظمین نزدیک میشد و زمان، زمان وداع عالم خاک با فرزند افلاک بود؛
آری! کاظمین منتظر است با آغوشی گشوده تا جوانترین ستاره دنبال دار امامت را از خاک تا افلاک دنبال کند و این حالتِ محزون خاک است که ملائک را به زاری نشانده.
و اینک مائیم و ستارههای سوخته ای که همچو داغی بر آلالههای جوانِ دشت، ریخته اند…
آتش زند به قلب همه، سوز داغ تو شد در اشک اهل ولا، چلچراغ تو
اى یادگار فاطمه، اى حجت نهم گیرد زلال اشک من امشب سراغ تو
******
شهادت مظلومانه باب المراد جواد الائمه را به حضرت رضا علیه السلام و تمامی شیعیان و دوستداران آن حضرت تسلیت عرض می نمایم.
***
امام محمد تقی علیه السلام: آشكار كردن چیزى پیش از استوار شدن، مایه تباهى آن است.
مظلوم تر از جواد"ع"بغداد نداشت آن مظهر داد ، تاب بیداد نداشت
می خواست که فریاد کند تشنه لبم از سوز عطش طاقت فریاد نداشت
ای جوانترین حجت خدا! تا همیشه ی روزگار، با یاد غم تو، پا به پای امام عصر (عج)، خون خواهم گریست…
نور نهم ز اوصیا، جلوه جان اولیا
روح به پیکر رضا ، عطر گل خدا جواد
با لب تشنه وای من ، جان به لبت رسیده بود
داشت حریم حجره ات ، غربت کربلا جواد
***************
حضرت جوادالأئمه علیه السلام: دیدار برادران مایه سلامتى و رشد عقل است ؛ اگرچه بسیار اندك باشد .
ای باب المراد! رفتی و حال کجاست دستان تسلی بخش، تا مرهم زخمهای «هادی»ات باشند؟بعد از تو چه کند «علی» در محاصره «معتصم»ها؟ ….
از من گرفته همسر من خورد و خواب را زهر جفا ز جان و دلم برده تاب را
واى از عناد دختر مامون که از جفا مسموم کرد زاده ى ختمى ماب را
*****
امام جوادعلیه السلام: هركه از خدا قطع امید كند و به غیر او پناهنده شود،خداوند او را به همان شخص وامیگذارد.
یابن الرضا! بالرضا المرتضی، اشفع لنا عندالله
آن روز، بغداد بود و نُهمین خورشید ولایت که غریبانه به همجواری «جد» غریبش میرفت؛ به همجواری کسی که تلخی خاطره هایش را زندان های هارون، همواره به یاد میآورن…!
برون حجره همه پایکوب و دست افشان
درون حجره یکی بود، دست و پا می زد
ایستاده بود و جوادالائمه جان می داد
ز او بپرس که زخم زبان چرا می زد؟!
حضرت جواد علیه السلام: عزّت مؤ من در بى نیازى او به دیگران است .
شهادت جانسوز نهمین اختر امامت و ولایت ، بر تمام شیعیان جهان تسلیت باد.
نگاهی به زندگی امام جواد(ع)
سه شنبه 96/05/31
نهمین امام شیعیان نام مبارکش محمد است و القاب و کنیههای فراوانی دارد؛ مشهورترین لقبش جواد و هادی است و معروفترین کنیهاش ابوجعفر.
امام جواد علیه السلام در 10 ماه رجب سال 195 هجری قمری در مدینه چشم به دنیا گشود. پیشگویی ولادت آن امام از زبان پدر بزرگوارش چندین بار مطرح شده بود. ولادت امام جواد همچون ولادت سایر ائمه معصومین علیهم السلام با ویژگیهای مخصوصی همراه بوده است. مادر بزرگوار امام جواد علیه السلام خیزران نام دارد؛ زنی از خاندان ماریه قبطیّه یکی از همسران رسول خدا صلی الله علیه و آله.
دوران امامت امام محمد تقی (ع)
دوران کودکی امام جواد علیه السلام از دوران شیرخوارگی تا زمانی که در سن هفت سالگی به امامت رسید، با حوادث گوناگون آمیخته است. با شهادت امام رضا علیه السلام و به امامت رسیدن امام جواد در سن کودکی، یکی از موضوعاتی که حتی برخی از یاران امام هشتم را دچار شک و تردید کرد، کم سن و سالی امام جواد جهت مقام امامت بود. به همین دلیل در مواردی امام رضا علیه السلام و در موارد دیگری، خود امام جواد به تبیین آن پرداختند و به شبههها پاسخ گفتند.
اگر چه امام جواد علیه السلام نسبت به سایر امامان در سن بسیار کمی به امامت رسید، اما دوران هفده سالهی امامت او، دورانی نسبتاً طولانی و پر حادثه است.
جایگاه امام نزد خدا
امام جواد علیه السلام به دلیل قابلیت و لیاقت و بهرهمندی از موهبت الهی از جایگاهی رفیع در پیشگاه خداوند، پیامبر اکرم، پدر بزرگوارش و تمام کسانی که بهرهای از شناخت امام دارند برخوردار است. اگر چه دشمنان دین و حاکمان معاصر امامان معصوم علیهم السلام همواره در مقام توطئه و سرکوب و تحقیر آنان بوده اند، اما حقانیت و صداقت و نورانیت امامان شیعه پیوسته نقشههای دشمنان را خنثی و بیتأثیر میساخته است و در برخی موارد، حتی دشمنان تحت تاثیر وجود پر برکت آنان قرار میگرفتهاند.
ازدواج امام محمد تقی(ع) علیه السلام نیز با هوشمندی و درایت مخصوصبهخود، در برخورد با حاکم ستمگر عباسی، مامون ، که قاتل پدرش امام رضا علیه السلام بود به گونهای عمل نمود که مامون نیز افتخار خویش را در انتخاب او برای ازدواج با دخترش ((ام فضل (لبابه)|ام فضل ))میدید.
در دوران زندگی مشترک امام جواد علیه السلام با ام فضل (تا هنگام شهادت) حوادث گوناگونی اتفاق افتاده است.
مكتب علمى امام جواد علیه السلام
ميدانیم كه یكى از ابعاد بزرگ زندگى ائمه ، بعد فرهنگى آنها است. این پیشوایان بزرگ هركدام درعصر خود فعالیت فرهنگى داشته در مكتب خویش شاگردانى تربیت مىكردند و علوم و دانشهاى خود را توسط آنان در جامعه منتشر مىكردند، اما شرائط اجتماعى و سیاسى زمان آنان یكسان نبوده است، مثلا در زمان امام باقرعلیه السلام و امام صادق علیه السلام شرائط اجتماعى مساعد بود و به همین جهت دیدیم كه تعداد شاگردان و راویان حضرت صادق علیه السلام بالغ برچهار هزار نفر مى شد، ولى از دوره امام جواد تا امام عسكرى علیه السلام به دلیل فشارهاى سیاسى و كنترل شدید فعالیت آنان از طرف دربار خلافت، شعاع فعالیت آنان بسیار محدود بود و ازاین نظر تعداد راویان و پرورش یافتگان مكتب آنان نسبت به زمان حضرت صادق علیه السلام كاهش بسیار چشمگیرى را نشان ميدهد.
بنابراین اگر مىخوانیم كه تعداد راویان و اصحاب حضرت جوادعلیه السلام قریب صد و ده نفر بودهاند و جمعا 250 حدیث از آن حضرت نقل شده ، نباید تعجب كنیم، زیرا از یك سو، آن حضرت شدیدا تحت مراقبت و كنترل سیاسى بود و از طرف دیگر، زود به شهادت رسید و به اتفاق نظر دانشمندان بیش از بیست و پنج سال عمر نكرد!
درعین حال، باید توجه داشت كه در میان همین تعداد محدود اصحاب و راویان آن حضرت، چهرههاى درخشان و شخصیتهاى برجستهاى مانند: على بن مهزیار، احمد بن محمد بن ابى نصر بزنطى، زكریا بن آدم، محمد بن اسماعیل بن بزیع، حسین بن سعید اهوازى، احمد بن محمد بن خالد برقى بودند كه هر كدام در صحنه علمى و فقهى وزنه خاصى به شمار مىرفتند، و برخى داراى تالیفات متعدد بودند.
از طرف دیگر، روایان احادیث امام جوادعلیه السلام تنها در محدثان شیعه خلاصه نمى شوند، بلكه محدثان و دانشمندان اهل تسنن نیز معارف و حقایقى از اسلام را از آن حضرت نقل كردهاند. به عنوان نمونه «خطیب بغدادى» احادیثى با سند خود ازآن حضرت نقل كرده است. هم چنین حافظ «عبد العزیز بن اخضر جنابذى» در كتاب «معالم العترة الطاهرة» و مؤلفانى نیز مانند: ابو بكر احمد بن ثابت، ابواسحاق ثعلبى، و محمد بن مندة بن مهربذ در كتب تاریخ و تفسیر خویش روایاتى از آن حضرت نقل كردهاند.
نحوه شهادت حضرت امام جواد
درباره آمد و شد امام در مدینه و احترام مردم نسبت به آن حضرت، اطلاعات مختصری در پاره ای از روایات آمده است.
فراخوانی آن حضرت به بغداد، در سال 220، توسط معتصم عباسی، آن هم درست در همان اولین سال حکومت خود، نمی توانست بی ارتباط با جنبه های سیاسی قضیه باشد. به ویژه که درست همان سال که حضرت جواد علیه السلام به بغداد آمد، رحلت کرد؛ این در حالی بود که تنها 25 سال از عمر شریفش می گذشت. عناد عباسیان با آل علی علیه السلام به ویژه با امام شیعیان که در آن زمان جمعیت متنابهی تابعیت مستقل آنها را پذیرفته بودند، شاهدی است بر توطئه حکومت در شهادت امام جواد علیه السلام. همچنین خواستن آن حضرت به بغداد و درگذشت وی در همان سال در بغداد، همگی شواهد غیرقابل انکاری بر شهادت آن بزرگوار به دست عوامل عباسی می باشد.
مرحوم شیخ مفید، با اشاره به روایتی درباره مسمومیت و شهادت امام جواد علیه السلام، رحلت آن حضرت را مشکوک دانسته است. بنا به روایت مستوفی، عقیده شیعه بر این است که معتصم آن حضرت را مسموم نموده است.
پاره ای از منابع اهل تسنن، اشاره بر این دارند که امام جواد علیه السلام به میل خود و برای دیداری از معتصم عازم بغداد شده است. در حالی که منابع دیگر، حاکی از آنند که معتصم به ابن زیات مأموریت داد تا کسی را برای آوردن امام به بغداد بفرستد. ابن صبّاغ نیز با عبارت«اِشخاص المعتصم له من المدینة»این مطلب را تأیید کرده است.
منبع:yjc.ir
هجرت ابراهیم و دفاع از حقش
سه شنبه 96/05/31
در مدّتي كه ابراهيم در سرزمين بابل بود، جمعي، از جمله حضرت لوط - عليه السلام - و ساره به او ايمان آوردند، او با «ساره» ازدواج كرد، از طرف پدر ساره، زمينهاي مزروعي و گوسفندهاي بسيار، به ساره رسيده بود، ابراهيم - عليه السلام - مدتي در ضمن دعوت مردم به توحيد، به كشاورزي و دامداري پرداخت، تا اين كه تصميم گرفت از سرزمين بابل به سوي فلسطين هجرت كند و دعوت خود را به آن سرزمين بكشاند، اموال خود از جمله گوسفندهاي خود را برداشت و همراه چند نفر با همسرش ساره، حركت كردند.
ولي از طرف حاكم وقت (بقاياي دستگاه نمرودي) اموال ابراهيم - عليه السلام - را توقيف كردند.
ماجرا به دادگاه كشيده شد، ابراهيم - عليه السلام - در دادگاه، خطاب به قاضي چنين گفت:
«من (و همسرم) سالها زحمت كشيدهايم و اين اموال را به دست آوردهايم(1) اگر ميخواهيد اموال مرا مصادره كنيد، بنابراين سالهاي عمرم را كه صرف تحصيل اين اموال شده، بر گردانيد.»
قاضي در برابر استدلال منطقي ابراهيم، عقب نشيني كرد، و گفت: «حق با ابراهيم است.»(2)
ابراهيم - عليه السلام - آزاد شد و همراه اموال خود به هجرت ادامه داد و با توكل به خدا و استمداد از درگاه حق، حركت كرد، تا تحول تازهاي در منطقه جديدي به وجود آورد، سخنش اين بود كه:
«إِنِّي ذاهِبٌ إِلي رَبِّي سَيهْدِينِ؛ من (هر جا بروم) به سوي پروردگارم ميروم، او راهنماي من است، و با هدايت او ترسي ندارم».(3)
منابع:
1- در ماجراي زندگي اسحاق، عوامل جمعآوري اين اموال، خاطر نشان شده است.
2- مطابق بعضي از روايات، ماجرا را به نمرود اطلاع دادند، نمرود گفت: ابراهيم را گر چه همراه اموالش باشد، بيرون كنيد تا از اين سرزمين برود، زيرا او اگر در اين جا بماند، دين شما (بت پرستان) را فاسد ميكند. (اقتباس از تفسير الميزان، ج 7، ص 241).
3- صافات، 99.
شناخت مقام شهدا
سه شنبه 96/05/31
شهادت مقام اولياء خداست . شهدا نظير انبياء و اولياء حجابهائي كه بين خود و خدا دارند را اختياري كنار مي زنند و داوطلب مرگ ميشوند . ازهمه كس و همه چيز خود مي گذرد تا به خدا برسند . اين شهادت مي تواند در مرتبه نفس و دل باشد. مي تواند در مرتبه فعل و عملكرد باشد . بعبارتي گواهي و تصديق حقيقت است از طريق درك دروني و نيز از طريق رفتار بيروني مبارزان كه درجبهه حق عليه باطل كشته مي شوند شهيدند . گروهي از علماء كه به مقام درك حقايق باطني رسيده اند شهيدند حتي به قولي , مركب قلم علماء بر خون شهيدان برتري دارد . آنچه كه مسلم است شهيد كسي است كه موفق شده است به مقام حضور الهي دست يابد. امام خميني« رحمه الله عليه» مي فرمايند: اگر نبود براي شهدا در راه حق مگر اين آيه كريمه { و لاتحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل هم احياء عندربهم يرزقون } در معرفي مقام بلند پايه شهدا كافي بود كه عزيزاني كه در راه حفظ اسلام و كشور اسلامي بزرگترين سرمايه خود را در طَبَق اخلاص تقديم خداوند متعال كردند, در اين آيه كريمه بحث از زندگي پس از حيات دنيا نيست كه در آن عالم همه مخلوقات داراي نفس انساني به اختلاف مراتب از زندگي حيواني و مادون حيواني تا زندگي انساني و مافوق آن زنده هستند. بلكه شرف بزرگ شهدا در راه حق حيات « عند الرب» و ورود در ضيافت الله است . اين حيات ضيافت را با قلم هاي شكسته اي مثل قلم من نمي توان توصيف و تحليل كرده اين حيات و اين روزي غير از زندگي در بهشت و روزي در آن است . اين لقاء الله و ضيافت الله است . آيا اين همان نيست كه براي صاحبان نفس مطمئنه وارد است . « فادخلي في عبادي وادخلي جنتي » كه فرد بارزه آن سيد شهيدان امام حسين «عليه السلام» است. چه مژ دهاي بالاتر براي شهيدان در راه مرام حسين «عليه السلام »كه در جنتي كه آن بزرگوار شهيد في سبيل الله وارد مي شود. و در ضيافتي كه آن حاضرند به اين شهيدان اجازه دخول دهند كه غير از ضيافتهاي بهشتي است . براي اطلاع بيشتر به كتاب بوستان شهادت , نشرشاهد , و كتاب ابواب معرفت از بيانات امام خميني مراجعه فرما ئيد .
منابع : 1-اولين گل زهراء , علي ثقفي . 2-بوستان شهادت , نشر شاهد , سخنان امام خيمني ( ره ) 3- ابواب معرفت از بيانات امام خميني (ره ) 4-نهج البلاغه , 5-شناخت اسلام , دكتر بهشتي