سخن گفتن با نامحرم

از نظر شرع مقدس اسلام هر گونه ارتباط بین دختر و پسر، قبل از ازدواج، اعم از ارتباط مستقیم و غیر مستقیم، اگر با قصد لذت (جنسی) باشد و یا خوف فتنه و ترس افتادن به گناه در آن وجود داشته باشد، جایز نبوده و اشکال دارد. 

 

با نگاهی به پاسخ مراجع عظام تقلید به برخی از استفتائات این مطلب روشن می‌شود:

 

آیا در گفتگوی زن و مرد نامحرم، فرقی بین گفت و گوی مستقیم و از راه دور هست؟

همه مراجع: خیر، هیچ تفاوتی در حکم نمی کند و در هر دو مورد، اگر با قصد لذت و ترس افتادن به حرام باشد، اشکال دارد. (آیات عظام امام خمینی، خامنه ای، مکارم شیرازی، بهجت، تبریزی، نوری همدانی، فاضل لنکرانی، وحید خراسانی، صافی گلپایگانی، سیستانی)

 

چت کردن با جنس مخالف و رد و بدل کردن صحبت های معمولی، چه حکمی دارد؟

همه مراجع: در صورتی که خوف فتنه و کشیده شدن به گناه وجود داشته باشد. جایز نیست.

 

آیا سلام کردن مرد به زن نامحرم و زن به مرد نامحرم، جایز است؟

همه ی مراجع: اگر بدون قصد لذت و ترس افتادن به حرام باشد، اشکال ندارد.

 

شوخی کردن با نامحرم چه حکمی دارد؟

همه ی مراجع: اگر با قصد لذت (جنسی) باشد و یا بترسد به گناه بیفتد، جایز نیست.

 

آیا ارتباط صمیمی بین دختر و پسر در هنگام همکاری یا مهمانی اشکال دارد؟

همه ی مراجع: دوستی بین دختر و پسر جایز نیست؛ چون ترس افتادن به گناه در میان است. اما ارتباط شغلی، اگر باعث مفسده نشود و موازین شرع در آن رعایت شود، اشکال ندارد.

 

نامه نگاری با نامحرم و طرح مسائل شهوانی از طریق ایمیل، چه حکمی دارد؟

همه ی مراجع: طرح مسائلی که باعث ایجاد فتنه و فراهم آوردن زمینه فساد است، اشکال دارد.

 

از مجموع مطالب و مسائل مطروحه ی فوق نتیجه می گیریم که هر گونه ارتباط بین دختر و پسر، قبل از ازدواج، اعم از ارتباط مستقیم و غیر مستقیم، اگر با قصد لذت (جنسی) باشد و یا خوف فتنه و ترس افتادن به گناه در آن وجود داشته باشد، جایز نبوده و اشکال دارد. اما ارتباط شغلی و حرفه ای و علمی و تحصیلی، اگر باعث فتنه و مفسده نشود و موازین شرع در آن رعایت شود، اشکال ندارد.

سخن رهبر درباره فضای مجازی

اخلاق در فضای مجازی

مقاله اخلاق در فضای مجازی

مقاله اخلاق در فضای مجازی – اغلب کاربران اینترنت افرادی هستند که در فضای واقعی، از ادب و متانت لازم برخوردار می باشند. نگرش نادرست برخی از این افراد به فضای نت، موجب می­شود تا در این فضا به تدریج اخلاق و نزاکت اسلامی را کنار بگذارند، و رفتاری غیر از رفتار واقعی خود به نمایش بگذارند.

هر چند که فضای اینترنت فضایی مجازی است، امّا بپذیریم که پشت هر مانیتوری یک انسان واقعی نشسته، نه یک موجود مجازی و غیر واقعی! مخاطب ما انسانی است که روح دارد، از احساسات انسانی برخوردارد است و برای شخصیت خود ارزش قائل است.

وقتی فضای مجازی اینترنت را با فضای واقعی یکسان دیدیم، و زمانی که متوجّه شدیم مخاطب ما هم یک انسان است، در آن صورت کاملاً متوجّه می­ شویم، که زشتی دروغ و بی نزاکتی و بد اخلاقی تنها مخصوص دنیای واقعی نیست و متوجه می شویم که چنین کارهایی  حتی در فضای به ظاهر مجازی اینترنت هم قبیح و بلکه حرام است.

 

البته بعضی از افرادی که اصول اخلاقی را دستاویزی برای جلب توجّه دیگران می دانند، در واقع ارزش اصول اخلاقی را در کسب محبوبیت خلاصه می­ کنند، و تنها زمانی حاضر به رعایت چنین اصولی می­شوند که برای مخاطب قابل شناسایی باشند. این افراد به خاطر انگیزه ی نادرستی که در پذیرش اصول اخلاقی دارند، در دام نفاق و دوگانگی گرفتار می شوند و در خلوت و جلوت، دو نوع رفتار متفاوت ارائه می دهند. کاملاً طبیعی است که وقتی چنین افرادی پای اینترنت می نشینند، حاضر به ارائه ی  اصول اخلاقی نیستند و گفتار و نوشتار کاملا متفاوتی ارائه می دهند.

میل قلبی و پنهان به گناه، و نیز علاقه ی درونی به شکستن چارچوبه های اخلاقی، از جمله اموری هستند که کاربران اینترنت را دچار مشکل می کند. برخی از کاربران محترم علی رغم عمل به اصول اخلاقی، در رابطه با رعایت آن ها به باور قلبی دست پیدا نکرده اند. چنین افرادی در ناحیه ی افکار خود آرزوی خروج از این چارچوبه ها را در سر می پرورانند، و با ورود به فضای اینترنت، به تدریج به خیالات خود جامه ی عمل می پوشاند. آن ها سعی می کند با حرص و ولع، تمام آن چه را که در دنیای واقعی از آن دور بوده اند، در دنیای به ظاهر مجازی اینترنت محقّق کند و با شکستن اصول اخلاقی به خیالات نادرست خود پاسخ  مثبت گویند.

ورود به عرصه ی خطرناک سایت های مستهجن هم از جمله خطرهایی است که کاربران اینترنت را تهدید می کند و موجب بروز رفتار دوگانه در آن ها خواهد شد. وقتی کاربری وارد فضای غیر اخلاقی و جنسی شد، در آن صورت از چارچوبه های انسانیت خارج می شود و خود را سرگردان در بیابان های غرایز حیوانی می بیند. فضای حیوانی، محیط بی مسئولیتی و خودخواهی است. در این فضا نمی توان خبری از اخلاق و معنویت گرفت و باورهای انسانی معنایی برای خود پیدا نمی کنند. وقتی کاربر اینترنت ـ خواسته با ناخواسته ـ وارد چنین فضایی شود، به سرعت از اخلاق و ادب فاصله می گیرد و به هیچ وجه نمی تواند در فضای اینترنت، رفتار اخلاقی و انسانی از خود به نمایش بگذارد.

دقّت در نوع گفتار با کاربران غیر هم جنس هم از مواردی است که سهم زیادی در رعایت اخلاق اینترنتی به خود اختصاص داده است. شوخی و مزاح با نامحرم، درد دل کردن با وی و نیز گفتگوی بی مورد با آن ها، موجب می شود تا کاربر گرامی به تدریج از اخلاق اسلامی فاصله گیرد و در دام های شیطانی گرفتار شود. کاربری که در فضای واقعی از نگاه کردن به نامحرم هم ابا دارد، با ورود به فضای نت، با این تصور که کسی او را نمی بیند و نمی شناسد، با نامحرم به شوخی و مزاح می پردازد، و به تدریج پرده های حیای خود را دریده می بیند. در این صورت کار به جایی می رسد که در فضای واقعی هم از انجام چنین کارهای ابا ندارد!

یکی دیگر از خطرهایی که افراد متدین را تهدید می کند، مشاوره با جنس مخالف است. کابری که در سایت یا یک شبکه ی اجتماعی به خوش نامی معروف شده، مورد توجه دیگران قرار می گیرد و ممکن است افرادی بخواهند مشکلات و ناگفته های زندگی خود را با او در میان بگذارند. توصیه ی ما به چنین کاربرهایی این است که زیر بار چنین مشاوره هایی نروند و با نهایت تواضع و فروتنی، شخص مراجعه کننده را به افراد خبره و مطلع ارجاع  دهند. در خصوص افراد مطلع هم توصیه می کنیم که اگر کاربری از جنس مخالف تقاضای مشاوره داشت، ضمن رعایت اصل امانت داری مراقب باشند به گونه ای رفتار نکنند تا طرف مقابل را در دام جاذبه ی عاطفی خود قرار دهند. سؤالات بی مورد در عرصه ی مشاوره، ابراز احساسات در مورد مشکلات او از خطرهایی است که تهدیدی جدی برای مشاوره به شمار می رود. گاهی اوقات شندیده می شود مشاور از روی دل سوزی زودتر از شخص  مراجعه کننده پی گیر مشکلات وی می شود و از او سؤال می کند که آیا مشکلش حل شده یا این که همچنان باقی  است.  ممکن است چنین  کاری را به ظاهر  ساده و بلکه کاری اخلاقی تلقی کنید، اما حقیقت این است که این کار در برخی موارد موجب بروز مشکلات خاصی  خواهد بود. مثلا ممکن است شخص مراجعه کننده که از نیت پاک مشاور آگاهی ندارد، دچار سوء تفاهم شود و گمان کند که مشاور نیت سوءی دارد. مشکل دیگری که در این کار به چشم می خورد، گرفتار شدن مراجعه کننده در دام توهّم عاطفی است. شخصی که دچار مشکلات خانوادگی و رفتاری شده و نیاز به پناه گاه دارد، به محضی  که احساس کرد فکر مشاور درگیر وی شده و جویای احوال او است ممکن است اسیر محبت های وی شود و با تصویر سازی های ذهنی خود، شیفته ی وی گردد.

سارا شمیرانی، سنا حیدریان: نسلی که مونولوگ «این حق منه» را خلق کرد، از پیشینیان نسلی است که شعارهای کوچه، خیابان، زیرگذر و حتی دیوارنوشته های توالت های عمومی را به عادی ترین ارتباطات در زندگی هر روزه ما تبدیل کرده است. افتادن تشت رسوایی در جامعه نه نتیجه اتفاقاتی مثل رد و بدل شدن رکیک ترین مکالمات در زندگی روزمره و فضای مجازی، بلکه محصول خواست جامعه عصیان زده برای بروز هیجان منفی در عامه پسندترین میادین ممکن است. محرومیت های ناشی از جنگ، مردم مناطق جنگ زده را به دنبال چیزهای کشاند که ابتدا حق شان بود اما وقتی به آن نرسیدند، دچار توقع کاذب شدند. طلبکار شدن مردم ما از زمین و زمان، آم روی دیگر سکه خواستن و نرسیدن است؛ آنچه سال ها بعد از جنگ در مدرن ترین ایران ممکن هم به نحو زننده ای به چشم می خورد، محصول عادی خواستن و نرسیدن، پرخاشگری و طلب حق به ناحق ترین اشکال ممکن است.



 

سرخوردگی، طلبکاری یک جانبه در پی دارد و این دور و تسلسل در مبدا خودش دوباره به پرخاشگری می رسد. این مساله شاید مهم ترین دلیل بروز عجیب ترین بداخلاقی ها از سوی مردم عصیان زده سرزمینی باشد که حالا پیام های اخلاقی و فرهنگی منشور کوروش برایشان به شعارهایی خوش رنگ و لعاب در پیام های مجازی شان تبدیل شده است. با وجود این، بروز بی اخلاقی در یک برنامه تلویزیونی کودکانه و در ادامه آن برخوردهایی عجیب از سوی مردمانی که خودشان را در چنین ماجرایی محق می دانند، اتفاقی عجیب نیست. درست به اندازه رد و بدل شدن جوک های قومیتی که سال های سال باعث خنده مردم کشور ما شده است و حالا با پیشرفت تکنولوژی بداخلاقی ها هم به روز شده و به عرصه مجازی کشیده می شود.


رفتاری زشت و واکنش هایی زشت تر


هنوز از آتش شعله ور شده از شوخی سخیف فیتیله ای ها در برنامه ای که قرار بود مخاطبانش کودکان باشند، زمان زیادی نگذشته است؛ اتفاقی تلخ حاصل از یک سهل انگاری که به جز یک بار پخش از شبکه سراسری بارها و بارها در شبکه های مجازی هم دست به دست چرخید تا اینکه طیف گسترده ای از آذری های سراسر کشور را عصبانی کرد و در نهایت به ممنوع الکار شدن افرادی منجر شد که طی سال ها خاطرات زیادی برای بچه های دیروز و امروز ساخته اند، هر چند آیتم دردسرساز فیتیله ای ها فاقد ساده ترین فاکتورها برای خنداندن مردم و به خصوص بچه ها بود، اما اعتراض گسترده آذری زبان ها در مقابل یک برنامه ای که هیچ ادعایی برای جدی بودن نداشت هم عجیب بود.

چیزی که پیش از این در شکلی مشابه از سوی قوم اصیل بختیاری در مقابل پخش سریال «سزمین کهن» قد علم کرد. همان طور که آذری ها با شدیدترین اعتراضات معتقد بودند فیتیله ای ها به بدترین شکل ممکن به آذری ها توهین کرده اند، لرهای بختیاری هم در اعتراض به پخش سریال «سرزمین کهن» دست به تجمع زدند. آنها این سریال را «توهین آمیز» دانستند و معتقد بودند که «سرزمین کهن» تاریخ قوم بختیاری و نقش شخصیت هایی مانند سردار اسعد بختیاری را تحریف کرده است.



 نتیجه اعتقاد ترک ها و لرها به توهین آمیز بودن برنامه های «فیتیله» و «سرزمین کهن»، گذشتن از خدمات مثبت فیتیله در طول سال های اخیر و توقف یکی از پرهزینه ترین سریال های تاریخی بود.

با این حال مخالفت های مردمی به پخش سریال ها و برنامه های تلویزیونی همیشه معطوف به اعتراضات قومی نبوده و نمایندگان مشاغل هم بارها با اعتراض به پخش برنامه های مختلف در جهت دفاع از شغل شان برآمده اند. تازه ترین اعتراض شغلی به سریال طنز «در حاشیه» بود که پزشکان با اعتراضی گسترده در مقابل شوخی کردن یک برنامه طنز با حرفه شان طاقت نیاوردند و حتی کار را به جمع و جور کردن بی سر و ته این مجموعه کشاندند.

با این حال اعتراض به «در حاشیه» مساله تازه ای نبود چرا که پیش از این هم نمایندگان مشاغل مختلف به فیلم ها و سریال هایی مثل «باغ مظفر»، «شوکران»، «مارمولک»، «اغما»، «ساختمان ۸۵»، «حلقه سبز»، «خانه ای روی آب»، «زمانه» و… اعتراض کرده بودند.


جوک هایی که تمیز نمی خندانند


اغلب ما آدم های نسل جدید به عنوان مشتریان پر و پا قرص اسمارت فون ها با عضویت در چندین و چند شبکه مجازی برای جا نماندن از قافله تکنولوژی، روزانه ده ها و شاید صدها پیام در شبکه های مجازی دریافت می کنیم که شاید ۸۰ درصد آنها فاقد نکته ای مفید و کاربردی برای بهتر شدن روند زندگی مان باشند. با این حال چیزی که در این پیام ها به وفور دیده می شود، جوک هایی است که اغلب با چنین مضامین آغاز می شوند: «یه رشتیه…، یه ترکه…، یه لره…، یه قزوینیه…، یه اصفهانیه…!»

خنده های مجازی اما به جوک ها و شوخی های قومیتی خلاصه نمی شود و حقیقت تلخ دیگری در این مورد وجود دارد و آن چیزی نیست جز جوک های جنسی یا به قولی شوخی های ۱۸+!



 

هرچند بررسی دلایل چرایی رونق چنین شوخی هایی در بین ما ایرانی ها نیازمند پژوهش های فرهنگی، اجتماعی و حتی روانشناسانه ای است اما شاید این سوال به وجود بیاید که آیا چنین مسائلی در کشورهای دیگر هم وجود دارد یا خیر؟

نکته ای که پس از آشنایی با فضای جوک های موجود به زبان انگلیسی بیش از هر چیز جلب توجه می کند، متفاوت بودن موضوع جوک هاست. در کل، دو تفاوت بزرگ بین جوک های آنها و لطیفه های ما وجود دارد: اول اینکه آنها تا این اندازه به جوک های نژادی و قومی بهایی نمی دهند. برای مثال کمتر می بینید یک آمریکایی بگوید: یه روز مکزیکی تباره… یا یه روز یه سیاهپوسته… جوک های آمریکایی معمولا به این شکل شروع می شوند: یه روز یه مرده…، یه روز یه روانشناسه…، یه روز یه کشیشه….

نکته دوم در مورد لطیفه های خارجی این است که جوک های ۱۸+ در آمریکا هم وجود دارند، اما به طور چشمگیری در اقلیت قرار دارند. این یعنی اگر شما سایت های جوک انگلیسی را بگردید، از هر ۱۰ جوک ممکن است، یک جوک پیدا کنید که در این حوزه قرار بگیرد! در یک نگاه کلی به جوک های مدل ایرانی این طور نتیجه گیری می شود که کم پیش می آید از خلال جوک های ما، نکته ای ارزشمند بیرون بیاید و نگاهی متفاوت به پدیده ای داشته باشد. ما به پدیده های ثابت می خندیم، به تضادهای تکراری و کم عمق و از دل این خنده ها با احساس سربلندی بیرون می آییم، خنده هایمان به سوژه هایی مربوط است که خودمان نیستیم، نق خودمان و رفتارهایمان نیست، نمی توانیم کاری درباره شان انجام دهیم و به همین دلیل هم جایگزین رفتارهای مسئولانه مان می شوند.


رشد دشمنی ها به صورت نامرئی


شوخی های قبیله ای و دشمنی نامرئی که بین قومیت های مختلف ایجاد می شود تنها در جوک ها و پیام های هر روزه پنهان نمی ماند. واقعیتی که از دل این جوک ها بیرون می آید به بطن جامعه هم سرایت می کند. در ظاهر به هم لبخند می زنیم اما یک کینه پنهانی را پروش می دهیم و منتظریم تا در یک موقعیت مناسب آن را به بدترین شکل تخلیه کنیم. سر کلاس زبان شناسی نشسته ایم، استاد بی مقدمه سوال می کند هر کدام از شما به چند زبان مسلط هستید؟ بچه ها شروع می کنند به جواب دادن. «به دو زبان انگلیسی و فارسی. به سه زبان، انگلیسی، فارسی و عربی.» بعضی ها همان یک زبان فارسی را بلدند، بعضی ها یک پله از بقیه بالاترند و فرانسه و اسپانیایی هم می دانند. همه فارسی حرف می زنند و انگلیسی را هم دست و پا شکسته می دانند. این وسط چند نفری با افتخار از دیگر زبان هایی که می دانند می گویند و سوال استاد را بی جواب نمی گذارند.



 جواب ها که تمام می شود، استاد می پرسد یعنی هیچ کدام از شما ترکی بلد نیستید؟ ۱۰ نفری با صدای بلند جواب می دهند که بلدند اما نگفته اند. چرا؟ چون از وقتی یادمان می آید ترک ها باعث خنده شده اند. به قدمت تمام این سال ها برای ترک ها و لرها جوک ساخته ایم و این وسط یادمان رفته که ترکی فقط یک لهجه نیست که اگر با فارسی تلفیق شود، ما را به خنده می اندازد. ترکی یک زبان است. یک زبان مستقل با همه قواعد و پیچیدگی های خودش که می توان با افتخار آن را در رده دیگر زبان ها قرار داد و حرف زد.

بداخلاقی از این بیشتر که یک عمر به ترک ها خندیدیم، انواع و اقسام سادگی ها را به آنها و دیگر قومیت ها نسبت دادیم و ناخواسته آنها را در موضعی قرار دادیم که حالا دشمن درجه یک آنهایی شده اند که فارسی را بی لهجه حرف می زنند و این توهم را دارند که یک پله از بقیه بالاتر ایستاده اند؟

بیخود نیست که جرقه یک اتفاق کوچک به بدترین دعواها منجر می شود و فضای دانشگاه را به دو گروه بچه های تهران و شهرستان تقسیم می کند. تهرانی ها همان گروه باکلاس و مدرنی هستند که همه چیز می دانند و به شهرستانی ها از پایین نگاه می کنند. آن طرف ماجرا هم هست. آنهایی که تهرانی ها را از خودراضی می دانند و معتقدند سوسول های تهرانی به هیچ دردی نمی خورند و نباید در کارهای مهم مملکتی از آنها استفاده کرد.


هر یک دقیقه، یک دعوا در ایران اتفاق می افتد


همه آنهایی که در شهر رفت و آمد زیادی دارند می دانند که بداخلاقی بخشی از خوراک دیداری هر روزه شان است. محال است در روز به چند مورد صدای بلند و پرخاشگری برخورد نکرده باشید. با این حال اوضاع جامعه و آنچه هر روز در کوچه و خیابان می بینیم به مراتب بهتر از وضعیت دنیای مجازی است. شاید ترس از رو به رو شدن با یک آدم عصبانی و برخورد با یک فرد پرخاشگر و عواقب آن که در خیلی از مواقع به ضرب و جرح می رسد، آدم ها را کمی محتاط تر کرده است، هر چند طبق آمارهای غیررسمی، نزاع های خیابانی رشد بالایی داشته تا جایی که در ایران در هر یک دقیقه، یک نزاع خیابانی شکل می گیرد و پرونده های زیادی به پزشکی قانونی ارجاع داده می شود، اما این آمار در برابر دعواها و پرخاشگری های دنیای مجازی عددی ناچیز است.



 در دنیای مجازی شاید در هر ثانیه، یک ایرانی شروع به نوشتن کامنت های توهین آمیز و رکیک پای عکس ها و پست های افراد مختلف می کند و چون ترسی از درگیری رودررو ندارد، ساعت ها این کار را ادامه می دهد و با دیگر کاربران هم این دعوا را ادامه می دهد؛ دعواهایی که تاثیر آن می تواند حتی از ضرب و جرح هم مخربتر باشد.

این وضعیت زمانی بغرنج تر می شود که چنین رفتاری را با طرفداران غیرایرانی یک فرد مشهور مقایسه می کنیم. برای نمونه، ساندرا بولاک یک پسربچه سیاهپوست را به فرزندی قبول کرده و این اتفاق را در صفحه اینستاگرامش نوشته و اجازه داده تا هوادارانش درباره این حرکت تازه نظر بدهند. یک نگاه کلی که به کامنت ها بیندازید خبری از حرف های نامربوط نیست. لااقل تا ۵۰ کامنت آخر نه فحشی رد و بدل شده نه حرف توهین آمیزی نوشته شده است. تنها شوخی های معمول، که برای مثال کاش ما را هم به فرزندی قبول می کردی، پای عکس منتشر شده نوشته شده است.

بریتنی اسپیرز هم عکس عروسی اش را در صفحه اش قرار داده. باز هم خبری از کامنت های نامربوط نیست. در نهایت چند نفری نظر داده اند که چاق شده ای. آن هم با یک ادبیات معمولی، نه با نسبت دادن رکیک ترین جمله ها و حرف ها، اما این طرف قضیه کاملا متفاوت است.



رسانه ها معمولا به حرف های عادی مردم اهمیتی نمی دهند اما به محض اینکه بعضی از رفتارها از افراد مشهور و به اصطلاح الگوی جامعه سر بزند، سر و صدای زیادی به پا و داد و فغان می شود که الگوی مملکت به خطا رفته و به هواداری که داشته توهین کرده است و وای از طرفدارانی که چنین الگویی برای خود انتخاب کرده اند. به دلیل روند طولانی حقوقی هم ممکن است خیلی ها پیگیر توهین هایی نباشند که در دنیای مجازی به آنها می شود اگرچه در قانون مجازات سنگینی برای این کار در نظر گرفته شده اما خیلی ها ترجیح می دهند همه چیز در دنیای مجازی مسکوت باقی بماند و به دنیای واقعی درز پیدا نکند.

البته ماجرای توهین های مجازی تنها به افراد مشهور وطنی ختم نمی شود. همه ما هنوز یادمان نرفته که چه بلایی سر صفحه فیس بوک لیونل مسی، داور بازی ایران و آرژانتین و چندین نفر دیگر آمد. یک رصد کلی پای عکس های افراد مشهور در ایران (حتی آنهایی که از برکت شبکه های مجازی و منتشر کردن عکس های لوکس و اجرای دابسمش های مختلف به فالوئرهای چند صدهزار نفری رسیده اند) نشان می دهد که ما تا چه اندازه فحش دادن و توهین کردن را دوست داریم. برای عکس های بی حجاب و خارج از عرف کامنت های توهین آمیز می گذاریم و به آدم هایی که متحول شده اند و مسیر زندگی شان را عوض کرده اند هم یک جور دیگر توهین می کنیم.

راه و روش دیگران برایمان احمقانه است و برای همین حق خودمان می دانیم که به روش خودمان اظهار نظر کنیم و جولان بدهیم، حتی اگر از نوع لباس یا مدل موی یک آدم  عادی هم خوش مان نیاید، بدون هیچ رودربایستی نظر می دهیم و با بدترین تشبیه ها، نظر خودمان را القا می کنیم.


زیست اخلاقی کیلویی چند؟


بی اخلاقی، بی مسئولیتی می آورد. این امر البته ساده ترین پیامد چنین اتفاقی است. بداخلاقی هایی که ما هر روز به سادگی از آن عبور و سعی می کنیم خودمان را به آ ن عادت دهیم در نهایت یک جایی بعد وسیع تری پیدا می کنند و نمونه آن رسانه ای می شود. برای مثال ماجرای پزشکی که به دلیل فقر و پرداخت نکردن هزینه بیمارستان، راضی به کشیدن بخیه های یک کودک می شود، در نگاه اول همه را شوکه می کند اما در واقعیت خیلی از ما چنین رفتارهایی را نه به صورت علنی که در دل خود لااقل یک بار مرور کرده ایم.







به روی هم لبخند می زنیم اما…


هنوز زمان زیادی از ساخته شدن صفحه «بچه پولدارها» نگذشته است. وقتی دخترها و پسرهای جوان عکس هایشان را سوار بر پورشه و لب استخر و با بهترین امکانات منتشر کردند، عده ای حکم کلی صادر کردند که همه آدم هایی که در عکس تا این اندازه ثروتمند هستند، دزدند و از راه مال مردم خوری به اینجا رسیده اند. انگار که دزد بودن تنها راهی است که می توان از طریق آن به پول و ثروت رسید. عکس ها و سبک زندگی افراد، ساده ترین راه برای قضاوت همه ماست.

در یک نگاه کلی همه مردم یا پول گرفته اند که کاری انجام می دهند، ای دزد هستند یا با حق خوری توانسته اند جایگاه خاصی به دست بیاورند. در این بین تلاش کردن و توانایی های فردی هیچ نقشی ندارد و دلیلی برای موفقیت نمی شود. بچه پولدارها که با صفحات فیس بوک، اینستاگرام و کانال تلگرام شان روز به روز نفرت را بیشتر می کنند در پی این هستند که با نمایش بیش از اندازه از دارایی هایشان به این دشمنی دامن بزنند.



 

همین خودنمایی ها و نمایش دارایی ها و اصطلاح باب شده از خلال شبکه های اجتماعی که «ما خوبیم و در خوشی غوطه ور شده ایم» یکی دیگر از ابعاد بداخلاقی هایی است که کمتر به چشم می آید. بسیاری از جامعه شناسان معتقدند در جامعه ای که اختلاف طبقاتی زیادی وجود دارد، این گونه نمایش ها تنها ریشه های دشمنی و عداوت را محکم تر می کند؛ ریشه هایی که دودستگی ایجاد کرده و می تواند آسیب های جدی به بدنه یک جامعه و آدم ها بزند. مردم به ظاهر به هم لبخند می زنند اما خوب می دانند که علاقه ای به یکدیگر ندارند و باید رودرروی یکدیگر بایستند. این کینه که در نهایت به نفاق و دشمنی ختم می شود می تواند از هر آنچه که اخلاق نامیده می شود، دور باشد.


جامعه شناسی اخلاق روزنه امید در دوره بداخلاقی


دکتر غلامرضا مقدم، رییس گروه جامعه شناسی اخلاق انجمن جامعه شناسی ایران، با نگاه به بروز بداخلاقی ها و بدرفتاری های اجتماعی می گوید: «اکنون در وضعیتی به سر می بریم که روز به روز مباحث اخلاقی جدی تر در جامعه ما مطرح می شود. در این بین چند صباحی است که مسئولان نیز عینک خوش بینی را برداشته و با نگاهی واقع بینانه شیوع بداخلاقی های اجتماعی چندان راهگشا نخواهد بود.

در اینجا سوالاتی از این قبیل که چه عوامل سلبی و ایجابی در ایجاد چنین شرایطی دخیل بوده اند، بیشتر مفید خواهد بود. اینکه چرا مردم در دوراهی های اخلاقی سعی در انتخاب موارد غیراخلاقی می کنند یا اینکه چه زمینه های ساختاری و اجتماعی باعث شکل گیری رفتارهای غیراخلاقی می شود از جمله سوالاتی است که پاسخ به آن در چارچوب جامعه شناسی اخلاق قرار می گیرد.



 

درواقع جامعه شناسی اخلاق به دنبال جست و جوی علت رفتارهای اخلاقی یا غیراخلاقی واقع شده در متن جامعه است در حالی که فلسفه اخلاق بیشتر به دنبال دلایل اخلاقی است. برای مثال پرسش از علل رواج یک امر نابهنجار و غیراخلاقی در جامعه سوالی جامعه شناختی است که موضوع آن بحث اخلاق است. شاید در کلی  ترین نگاه بتوان گفت بروز چنین بی اخلاقی هایی ناشی از برخی از اعتراضات نهفته از یک سو و عقب ماندن فرهنگ و اخلاق در مقابل رشد گسترده شهرنشینی از سوی دیگر است.

با این حال بررسی دلیل چرایی برزو چنین رفتارها و بداخلاقی هایی نیازمند بررسی هایی کلی در این زمینه است و جالب اینکه مبارزه با این مساله همکاری کلی را از سوی نهادهای مختلف اجتماعی، فرهنگی، روانشناسی و… طلب می کند.»




صدق گفتار

  • تعالی شخص و جامعه
  • یکی از فضیلت های اخلاقی که نقش بسزایی در سازندگی انسان دارد، صداقت در گفتار، رفتار و پندار است. پیشرفت و تعالی بشر، در گرو پای بندی آنان، به راستی در کردار و گفتارشان است. از آن جا که انسان ها بر اثر نیازمندی های فراوان روحی و جسمی ناگزیرند، به صورت اجتماعی زندگی کنند، آنچه بقای چنین حیاتی را تضمین می کند، درستکاری و راستی میان افراد جامعه است.
  • بنابراین، اگر همه کارهای انسان بر صدق و راستی بنا نهاده شود و از هرگونه ناراستی پیراسته باشد، زمینه های نیک بختی و گران قدری او فراهم می آید، چنان که گشوده شدن دریچه های کمال و بهروزی به روی جامعه بشری، تنها با استوار کردن پایه صداقت فراهم می شود. به همین جهت، حق تعالی مؤمنان را در کنار فراخوانی به تقوا، به همراهی با صادقان فرمان می دهد و می فرماید:
  • یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّه َ وَکُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ. (توبه: 119)
  • ای مؤمنان، از خدا بترسید و همگام با راستان باشید.
  • پیام متن:
  • راستی و راستگویی، بسان گوهری بسیار ارزشمند است که همه باید در به دست آوردن و حفظ همیشگی آن همواره بکوشیم.
  • صداقت و راستی، در قرآن و روایت
  • خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید:
  • وَالَّذِی جَاءَ بِالصِّدْقِ وَصَدَّقَ بِهِ أُوْلَئِکَ هُمْ الْمُتَّقُونَ. (زمر: 33)
  • کسی که حقیقت و صداقت را با خود آورد و کسی که حقیقت و صداقت را باور کرد، آنان پرهیزکاران [واقعی] هستند.
  • امام صادق علیه السلام ، سرلوحه دعوت همه پیامبران را «راستگویی» و «امانت داری» می داند و می فرماید:
  • اِنَّ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ لَمْ یَبْعَثِ الاَْنْبیاءَ اِلاّ بِصِدْقِ الْحَدیثِ وَ اَداءِ الاَْمانَةِ اِلَی الْبِرِّ والفاجِرِ.
  • همانا خدای عزوجل بر نینگیخت پیامبران را، مگر به راستگویی و ادای امانت به نیکوکار و بدکار.
  • باز از کلام آن حضرت است که:
  • به حضرت اسماعیل از آن رو «صادق الوعد» گفتند که با کسی در جایی قرار گذاشت و تا مدتی (یکسال هم گفته اند) همان جا منتظر ماند. ازاین رو، خداوند او را صادق الوعد نامید.
  • راستگویی، کلید طلایی گنج مقصود است و همگان می توانند با آن، هم ره به سرای ایمان ببرند و هم به گنج پربهای دیانت و شریعت دست یابند. امام علی علیه السلام از راستی، به عنوان پایه دین و ستون ایمان یاد می کند و می فرماید: «راستی، ستون مسلمان و پایه ایمان است».
  • همچنین از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله نقل می کنند:
  • همواره ملازم راستی و همیشه راستگو باش، زیرا راستگویی به سوی راه نیک و درست راهنمایی می کند و راه نیک، به بهشت می رساند. چون آدمی همیشه راستگو باشد و راستی را پیشه کند، نزد خدا از زمره صدیقان شمرده می شود و از دروغ نیز همیشه دوری کن، زیرا عادت دروغ، آدمی را به سوی راه بد راهنمایی می کند و راه بد به دوزخ می رساند و هنگامی که آدمی به دروغگویی عادت کند و دروغ را برگزیند، در نتیجه، نزد خداوند در گروه دروغگویان نوشته می شود.
  • پیام متن:
  • سعدیا راست روان، گوی سعادت بردندراستی کن که به منزل نرسد کج رفتار
  • برخی آثار راستگویی
  • راستی در گفتار و کردار، انسان را محبوب دل ها و منبع شایسته اعتماد برای مردم می سازد. در حالی که ریا و نفاق و دروغ، افزون بر آنکه شخص را در جامعه و پیش خدا، بی اعتبار می سازد، سبب گسستن پیوندهای اجتماعی نیز می شود و افراد را پیش یکدیگر بی اعتماد می کند. انسان های دروغگو به دوگانگی در شخصیت دچار می شوند و به همین دلیل، به هنگام برملا شدن دروغ و ریاکاری شان، گرفتار رنج و عذاب وجدان می شوند. در حالی که افراد راستگو و راست کردار، چون تنها آن گونه که می نمایند هستند، وجدان آرامی دارند و از آشکار شدن باطن خویش نزد مردم نگران نیستند.
  • پیام متن:
  • طاعت آن نیست که بر خاک نهی چهره خویشصدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست
  • سعدی
  • گستره و جنبه های صدق
  • 1. صدق در گفتار
  • راست گفتاری و سخن خلاف واقع به زبان نیاوردن، شناخته شده ترین نوع صدق و نخستین مرتبه آن است. در روایتی از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله می خوانیم:
  • مردی به محضر رسول الله صلی الله علیه و آله شرفیاب شد و عرض کرد: ای رسول خدا! خصلتی را که تأمین کننده خیر دنیا و آخرت است، به من بیاموز! پیامبر فرمود: دروغ نگو.
  • 2. صدق در کردار
  • گاهی سخنی را که انسان به زبان می آورد، راست و همسو با واقع است، ولی رفتار او برخلاف آن نشان می دهد و در واقع، بدانچه می گوید، عمل نمی کند. خداوند در قرآن کریم، کسانی را که میان رفتار و گفتار آنها هماهنگی نیست، سخت نکوهش می کند و این کار آنان را سبب ساز خشم و نفرت الهی شمرده است: «ای کسانی که ایمان آوردید! چرا سخنی می گویید که عمل نمی کنید. نزد خدا بسیار موجب خشم است که سخنی بگویید که عمل نکنید». (صف: 3)
  • 3. صدق در پندار
  • انگیزه و اندیشه برای کارهای انسان، بسان جان است برای تن. اساس کار را نیت و فکر آدمی می سازد و اعمال و رفتار انسان، در حقیقت، برآمده از نیت اوست. فکر و اندیشه تا آنجا در شکل گیری و تعیین شخصیت انسان مؤثر است که چهره های آدمیان در سرای آخرت، هماهنگ با نیت هایشان آشکار می شود. امام صادق علیه السلام می فرماید: خداوند در روز قیامت مردم را برابر نیت هایشان محشور می کند. باز از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل می کنند که: «خداوند به ظواهر و اعمال شما نگاه نمی کند. آنچه مورد توجه حق تعالی قرار می گیرد، درون دل های شماست.» بنابراین، انسان برای دست یابی به گوهر نفیس و ارج آفرین صداقت، افزون بر صدق در گفتار و هماهنگی میان گفتار و رفتار، به صدق در انگیزه و پندار نیز نیازمند است. راست پنداری و صدق در نیت، پیش نیاز و پایه صدق در گفتار و کردار است.
  • پیام متن:
  • بنای صداقت، بدون حتی یکی از این سه عنصر نیز سست و ناتمام است: پندار صادقانه، گفتار صادقانه و کردار صادقانه.
  • شیخ عبدالقادر گیلانی رحمهم الله می گوید:
  • من از همان دوران کودکی به راستگویی تربیت شدم. باری برای طلب علم و دانش، از مکه مکرمه به بغداد عازم شدم. مادرم به من چهل دینار داد تا خرج راه و سفرم بسازم و از من تعهد گرفت که راستگویی را همیشه پیشه بگیرم. همین که به سرزمین (همدان) رسیدیم، گروهی از دزدان جلوی ما را گرفتند و اجناس و وسایل کاروان را تصاحب کردند. دزدی از کنارم گذشت و گفت: چه همراه داری؟ گفتم: چهل دینار دارم. او فکر کرد که شوخی می کنم، مرا رها کرد. فرد دیگری آمد و همان سؤال را از من پرسید. من حقیقت را به او گفتم، او مرا پیش رئیس دزدان برد. سر گروه دزدان از من پرسید: چه چیزی تو را به راستگویی وادار کرده است؟ گفتم: مادرم از من تعهد گرفته است که همیشه راست بگویم. ترسیدم که مبادا به عهد خویش خیانت کرده باشم. ترس و وحشت همه وجود رئیس دزدان را فرا گرفت. همان وقت فریاد برآورد و گریبان چاک کرد و گفت: عجب! تو می ترسی از اینکه مبادا پیمان مادر را بشکنی، پس من چگونه نترسم که عهد خداوند را بشکنم؟ سپس دستور داد، همه کالاهای کاروان را برگردانند. آن گاه به شیخ عبدالقادر گیلانی گفت: من دیگر به دست تو توبه می کنم، دزدان دیگر گفتند: شما در دزدی سر گروه ما بوده اید، چه خوب است که امروز در توبه کردن هم سرگروه ما باشید. ما همگی توبه می کنیم. بدین ترتیب، به برکت راستگویی، همگی توبه کردند.
  • پیام متن:
  • راستگویی، افزون بر آخرت، به حال دنیای انسان نیز مفید است.

ایام فاطمیه