شعر روز مادر

     مادر  بهشت  من  همه  آغوش گرم تست  
    گوئي   سرم    هنوز   به  بالين  نرم تست
       مادرحيات با تو بهشت است و خرّم  است    
   ور  بي  تو بود  هر دو جهانش جهنّم است
        ما را عواطف اين همه  از شير  مادر  است     
 اين رقّتي كه دردل وشوري كه درسراست
      اغلب  كسان  كه پرده حــــرمت دريده اند     
     در    كودكي    محبّت    مــــادر     نديده اند
     امروز   هستيم   به  اميد  دعـــــاي تست    
    فردا كليد باغ بهشتم رضاي تست

 

جایگاه مادر در دین اسلام و ادیان آسمانی

نگاه اديان آسماني و دين اسلام به جايگاه مادر

تمامي مكاتب و اديان ، نظر خاصي به مادر و احترام به مقام او دارند و به اين امر تأكيد داشته اند. انبياء الهي نيز توصيه هاي فراواني درباره تكريم مادر كرده اند.

در اين نوشتار به اختصار به بررسي جايگاه مادر در دين حضرت موسي، حضرت ابراهيم، حضرت عيسي و حضرت محمد (ص) و سپس جايگاه مادر در قرآن و سنت معصومين (عليهم السلام) خواهيم پرداخت.

بي ترديد در همه اديان ، مادر مقام رفيع و ارجمندي داشته و همگان به عظمت و بزرگي از او ياد مي كنند.

همانگونه که دين، نسبت به همه پديده هاي عالم اظهار نظر مي‌کند، جهان را آنگونه که هست به ما معرفي مي كند و ارزش‌ها را مي آموزد ، عنوان مادري را نيز جايگاه ارزشمندي دانسته و مقام او را گرامي مي‌دارد. اديان مختلف با همه اختلافاتي که با يكديگر دارند در اين زمينه اتفاق نظر دارند و همه با ديد احترام به مادر مي‌نگرند

جايگاه مادر در اديان گذشته

انبياء الهي و پيشوايان ديني ضمن آن که به احترام نهادن به مادر توصيه مي‌کردند، قبل از همه خود در مقابل مادر تکريم نموده و برايش طلب رحمت و مغفرت مي‌کردند.

1- حضرت ابراهيم (عليه السلام) :

براي پدر و مادرش دعا مي كند و از خدا مي‌خواهد که آن‌ها را مورد غفران و آمرزش قرار دهد : «ربنا اغفرلي و لوالديّ و للمومنين يوم يقوم الحساب ؛پروردگارا! من وپدر و مادرم و همه مومنان را، در آن روز که حساب بر پا مي‌شود، بيامرز» (1)

اين دعا نه تنها نشان دهنده بزرگي شأن و مقام مادر است، بلكه جنبه تربيتي نيز دارد و به پيروان مکتب توحيد مي‌آموزد که براي پدر و مادرشان چگونه دعا کنند.

2- حضرت موسي (عليه السلام) :

آن حضرت ، هنگام مناجات با خدا، درخواست کرد که همنشين وي در بهشت را معرفي کند تا او را بشناسد. خطاب آمد، اي موسي! در فلان ناحيه، فلان مغازه برو، کسي که در آنجا مشغول کار است رفيق تو در بهشت خواهد بود.

حضرت موسي (عليه السلام) سراغ او رفت، ديد جواني است قصاب. از دور مراقب بود تا ببينداو چه عمل شايسته اي دارد. اما چيز فوق العاده اي از او مشاهده نکرد.

شب هنگام که جوان محل کار را ترک مي‌کرد، موسي بدون آن که خود را معرفي کند، نزد جوان آمد واز او خواست تا شب را مهمانش باشد. حضرت موسي مي‌خواست بدين طريق راز و رمز کار او را بشناسد و ببيند آن جوان چه عبادت هايي انجام مي‌دهد که اين قدر درجه پيدا کرده و همنشين پيامبر خدا شده است.

جوان وارد منزل شد، قبل از هر چيز غذايي آماده کرد، آن گاه سراغ پيرزني از کار افتاده رفت که دست و پايش فلج بود و قدرت حرکت نداشت. با صبر و حوصله غذا را لقمه لقمه به دهانش گذاشت، او را شست و شو داد و لباسش را عوض کرد . موسي هنگام خداحافظي خود را معرفي کرد و پرسيد اين زن کيست . پس از آن که به وي غذا مي‌دادي نگاهي به سوي آسمان مي‌انداخت و کلماتي بر زبان جاري مي‌کرد، چه بود؟

گفت: اين زن مادرم است و هر بار که به او غذا مي‌دهم و او را سير مي‌کنم در باره من دعا مي‌کند و مي‌گويد : خدايا او را همنشين موسي بن عمران در بهشت برين قرار بده.

موسي به جوان مژده داد که دعاي مادر درباره تو به اجابت رسيده است.

3- حضرت عيسي (عليه السلام) :

مقام مادر در آيين عيسي روح الله به حدي است که حضرت در آغاز زندگي شکر خدا مي‌گويد و نخستين بار اين نکته را يادآور مي‌شود و از خدا تشکر مي‌کند که او را نسبت به مادرش نيکو کار قرار داده است؛ چون او مي‌داند که نيکي به مادر بالاترين ارزش را دارد : «و برّاً بوالدتي و لم يجعلني جبّارا شقيا ؛ مرا نسبت به مادرم نيکوکار قرار داده و جبار و شقي قرار نداده است » (2)

حضرت مسيح نيکي به مادر را از امتيازات خود بر مي شمارد و اين دليل روشني است بر اهميت مقام مادر در نزد وي، و گرنه عيسي به عنوان فرستاده خدا افتخارات بسياري داشت و مي‌توانست آن‌ها را در مقام شکر گذاري متذکر شود.

جايگاه مادر در دين اسلام

هر چند همه اديان الهي مقام ارزشمندي براي مادر قائل بوده و به او احترام مي‌گذارند، اما اسلام بيش از ديگر مکاتب به اين مسئله توجه نموده و به مادر عظمت بخشيده است.

حقوقي را که اسلام براي مادران مشخص کرده، بسيار فراتر ازحقوقي است که براي ديگران حتي پدر قايل شده است ، چرا که مادر، مربي و پرورش دهنده انسان و جامعه است و اوست که مي‌تواند فرد و جامعه را به سعادت رسانده ، يا به شقاوت و بد بختي بكشاند.

جايگاه مادر از منظر قرآن و حديث

1- قرآن کريم :

کلمه مادر ، به صورت جمع و مفرد مانند : «ام» و «والدتي» ، «امّ موسي» ، «والدات» و «امهات» و امثال آن در قرآن آمده است.

ام : «قال ابن امّ اِن القوم استضعفوني؛ گفت فرزند مادرم اين گروه مرا در فشار گذاردند.» (3)

والدتي : « و براًبوالدتي؛ مرا نسبت به مادرم نيکوکار قرار داده است.» (4)

ام موسي : «و اوحينا الي ‌امّ موسي ؛ ما به مادر موسي الهام کرديم.» (5)

والدات: « والوالدات يرضعن اولادهن حولين کاملين؛ مادران فرزندان خود را دو سال کامل شير مي‌دهند.» (6)

امهات: «و امهات نسائکم؛ مادران زنان شما» (7)

هم چنين مادر و پدر به شكل هاي «والدين» (8) و «ابوي» (9) مکرر در قرآن كريم به کار رفته است.

اگر به اين موارد دقت کنيم، مي‌بينيم که خداوند در هر يک از آن آيات، با عظمت از مادر ياد کرده و به نوعي از مقام او تمجيد نموده است. چرا که وحي و الهام مستقيم خدا به مادر موسي، اظهار ارادت و نيکويي عيسي به مادر، بيان زحمات و رنج‌ هاي مادر در قرآن کريم و همچنين دستور حق تعالي به احسان و نيکي نسبت به پدر و مادر، همه گواه بر رفعت جايگاه مادر است.

خداي متعال در آيه 14 از سوره لقمان و هم چنين سوره احقاف پس از توصيه به احسان والدين، در بيان تحمل رنج و زحمت هاي مادر را مي فر مايد : «مادرش او (فرزند) را با ناراحتي حمل مي‌کند و با ناراحتي بر زمين مي‌گذارد و دوران حمل و از شير بازگرفتنش سي ماه است تا زماني که به کمال ورشد برسد و به چهل سالگي بالغ گردد» (11)

بيان رنج و تلاش مادر با اين که پدر نيز در اغلب سختي‌هاي تربيت فرزند شريک است، خود دليل بر اهميت و ارزش کار مادر است. چرا كه کسي نزد حق تعالي مقام بالاتر دارد که کار ارزشمند تري انجام دهد.

پروردگار متعال در آيات قرآن، ابتدا به نيکي کردن نسبت به پدر و مادر هر دو دستور مي‌دهد، سپس بدون ذکر زحمات پدر، مشکلات و ناراحتي هاي مادر را بيان مي‌کند. گويي، مادر عامل اصلي در لزوم نيکي به والدين بوده و کار او آن قدر ارزشمند است که احسان به پدر را نيز بر فرزند واجب مي‌سازد. صبر و پايداري مادر در برابر سختي‌هاي دوران بارداري و پذيرش ناگواري‌هاي طاقت فرساي دوره شير دهي و تربيت فرزند، موجب شده تا به احسان والدين به صورت مطلق حکم شود. تا آن جا که مسئله نيکي به پدر و مادر در قرآن کريم هم طراز با عبادت خداي متعال به حساب آمده است. (12)

2- سنت نبوي (ص) :

سنت پيامبر (ص) همان گفتار و سيره آن حضرت مي‌باشد که در قالب کلام و رفتار از ايشان به يادگار مانده است. شخصيت، مقام و رعايت حقوق مادر در احاديث و سيره نبوي (ص) به خوبي بيان شده است. در مذهب تشيع به لحاظ حجيت و سنديت هيچ تفاوتي ميان سنت پيامبر (ص) و قول و سيره ائمه اطهار (عليهم السلام) وجود ندارد،

پيامبر اکرم (ص) در تبيين مقام مادر مي‌فرمايد: «الجنه تحت اقدام الامهات ؛ بهشت زير پاي مادران است» (13)

اين حديث حاکي از اين است که بدون رضايت مادر نمي توان به بهشت و نعمت هاي بهشتي دست يافت. اگر کسي بخواهد به درجات عاليه نايل گردد، بايد به مادر احترام بگذارد و به او خدمت کند. خداوند در قبال صبر و بردباري مادر، اجر و مزد بي پايان به او عنايت مي‌کند.

امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد : جواني خدمت پيامبر اکرم (ص) رسيد، عرض کرد : يا رسول الله! به چه کسي نيکي کنم؟ فرمود : به مادرت. دوباره سوال کرد، فرمود : به مادرت. مرتبه‌ سوم پرسيد. فرمود : به مادرت. مرتبه‌ چهارم سوال نمود پس از آن به کي نيکي کنم؟ فرمود به پدرت. (14)

جايگاه مادر و ارزش نقش مهم مادري از اين گفتار پيامبر (ص) به خوبي قابل درک و فهم است و اين که حضرت سه بار به نيکي کردن مادر دستور مي‌دهد و نوبت چهارم به احسان پدر سفارش مي‌کند، بهترين دليل بر عظمت شأن مادر است.

سيره و رفتار نبي مكرم اسلام (ص) نسبت به مادر و دايه هاي شان که به نوعي حق مادري به عهده آن حضرت داشتند، نيز نشان دهنده‌ احترام ويژه ايشان از مقام مادر است.

به نوشته مورخين، پيامبر بيش از سه روز از شير مادر ننوشيد و پس از آن طبق سنت عرب به دايه سپرده شد و در دامن دايه‌هايي چون ثوبيه (کنيز ابوجهل) و حليمه سعديه پرورش يافت. حضرت در طول زندگي هميشه به ياد مادران رضاعي خود بود و از هر جهت به آنان کمک مي‌کرد. پس از بعثت پيامبر کسي را فرستاد تا ثوبيه را از ابوجهل بخرد، ولي او حاضر به فروش وي نشد. اما او تا آخر عمر از کمک‌هاي حضرت بهره مند بود. زماني که پيامبر خبر مرگ ثوبيه را شنيد، آثار تألم و اندوه در چهره مبارکش نمايان شد. (15)

سيره پيامبر در احترام نسبت به مادرش آمنه واحترام فوق العاده نسبت به وي، بهترين دليل بر عظمت مقام مادر است. هنگامي كه پيامبر همراه مادر جهت زيارت تربت پدرش عبدالله به سفر يثرب رفتند ، در سرزمين ابواء- نزديک مدينه- ، آمنه بيمار شد و به تدريج وضعش رو به وخامت نهاد و کم کم آثار مرگ در وي پديدار گشت. پيامبر در آخرين لحضات زندگي مادر، صورت خود را به صورت او گذاشت و با غم و اندوه به چهره‌ مادر نگاه مي‌کرد و مي‌گريست.

3- سيره و گفتار اهل بيت (عليهم السلام) :

امام سجاد (عليه السلام) در باب حق مادر و عظمت و منزلت او مي‌فرمايد: «حق مادر بر تو اين است که بداني او تو را حمل نمود، آن گونه که هيچ کس، ديگري را حمل نمي‌کند واز ميوه‌ قلبش به تو داد که احدي به ديگري نمي‌دهد؛ تو را با جميع اعضا و جوارحش در آغوش گرفت و … و خواب را به خاطر تو ترک نمود و تو را از سرما و گرما محافظت نمود و تو در برابر اين همه خدمت، کجا مي‌تواني شکر گزار او باشي، مگر به کمک و ياري و توفيق پروردگار» (16)

اين کلام امام سجاد (ع) نشان دهنده عظمت و بزرگي مقام مادر است. چرا که حضرت با بيان اين نکته که فرزند بدون استعانت وکمک از خداي متعال قادر به اداي حقوق مادر نخواهد بود، در حقيقت خواسته به نوعي رفعت مقام مادر را براي فرزند تبيين کند و آنان را در خدمت کردن به مادر ترغيب نمايد.

چرا كه مادر، فرزند را به مراتب بيش از جانش دوست مي‌دارد و تمام مشکلات را به جان مي‌خرد تا او در آسايش باشد. طبيعي است که اين همه عشق و علاقه به فرزند و تحمل سختي‌هاي فراوان براي تربيت فرزند حق بزرگي به عهده فرزند مي‌گذارد که مي‌بايست در جهت اداي آن تلاش کرد. از اين جاست که خداوند مي فر مايد : «فلا تقل لهما اف ؛ در برابر آن‌ها (پدر و مادر) اف مگو» (17)

جايگاه مادر در اديان الهي  به ويژه دين مقدس اسلام بيان شد. مقام مادر در بينش ديني مقامي است رفيع که در آيات قرآن هم رديف اطاعت و عبادت خدا ذکر شده است. بر اين اساس بر فرزندان و همه نسل جوان لازم است که به اين امر مهم توجه کنند و تا آن جا که مي‌توانند به مادر احترام بگذارند و به او خدمت نمايند. به خصوص در دوران پيري كه نياز به كمك بيشتري دارند ، وظيفه عقلي و ديني فرزندان است که به والدين در هر شرايطي ياري رسانند.

پي‌نوشت‌ها:

1- قرآن كريم ، سوره ابراهيم ، آيه 40

2- سوره مريم ، آيه 32

4- سوره اعراف ، آيه 150

5- سوره مريم ،‌آيه 32

6- سوره قصص،‌آيه 7

7- سوره بقره،‌آيه 233

8- سوره نساء ، آيه 23

9- سوره بقره ، آيه 83 : بالوالدين احساناً؛ به پدر و مادرتان نيکي کنيد.

10- سوره اعراف، آيه 27

11- سوره احقاف، آيه 15

12- سوره اسرا ،‌آيه 23 : و قضي ربک أن لا تعبدوا الّا اياه و بالوالدين احساناً؛ و پروردگارت فرمان داده، جز او را نپرستيد و به پدر و مادر نيکي کنيد.

13- محمد محمدي ري شهري، ميزان الحکمه، ص 552

14- همان

15- جعفر سبحاني، فروغ ابديت، ج 1، ص 159

16- شيخ صدوق، من لا يحضر الفقيه، ج 2، صص 460- 461

17- سوره اسراء، آيه 23

معنا ومفهوم لقب راضیه ومرضیه از صفات حضرت زهرا+چگونه میتوان این صفت را در زندگی امروزی جامه عمل پوشاند وبه الگوی زندگی آن حضرت تقرب جست

در جامعه ما،زن با سرعت عوض می شود،جبر زمان او را از آنچه هست دور می سازد و همه خصوصیات و ارزش های قدیمیش را از او می گیرند تا از او موجودی بسازند که می خواهند و می سازند،ومی بینیم که ساخته اند! این است که حادترین سوالی که برای زن آگاه مطرح است،این است که:چگونه باید بود؟ ما مسلمانیم، زن جامعه ما که می خواهد به سر حد استقلال و انتخاب خویش برسد،نمی تواند از اسلام بی نیاز ونسبت به آن بی تفاوت بماند.مردم ما همواره از فاطمه دم می زنند، هر سال دهه ها برایش میگیرند، صد ها هزار دوره و مجلس و منبر و روضه و جشن وعزا به خاطرش بر پا می کنند،با این همه چهره روشن او کاملا شناخته نیست.(۱) زنان مسلمان در زندگی شخصی، اجتماعی و خانوادگی خود باید زندگی فاطمه زهرا(س) را از جهت خردمندی،فرزانگی،عقل و معرفت الگو وسر مشق خود قرار دهند و از بعد عبادت،مجاهدت،حضور در صحنه،تصمیم گیری های عظیم اجتماعی،خانه داری،همسر داری وتربیت فرزندان صالح از زهرای اطهر پیروی کنند.زیرا زندگی این بانوی بزرگ اسلام نشان می دهد که زن مسلمان برای ورود در صحنه سیاست و میدان کار وتلاش ونیز ایفای نقش فعال در جامعه همراه با تحصیل، عبادت، همسر داری و تربیت فرزندان می تواند پیرو فاطمه زهرا(س) باشد و دخت گرامی پیامبر عظیم الشأن الهی را الگو و سرمشق خود قرار دهد.(۲) حضرت فاطمه (س) القاب و کنیه های بسیاری دارد که هریک از آنها نشانگر بعدی از ابعاد شخصیت گرانقدر و الهام بخش ایشان است. بانوی مسلمان می تواند با تمسک به این صفات در زندگی امروزی،به آن جامه عمل بپوشاند و به الگوی زندگی آن حضرت تقرب جوید. فاطمه زهرا(س) با دو لقب راضیه و مرضیه از مصادیق آیه شریف«رضي الله عنهم ورضوا عنه» است.

راضیه به معنای کسی که به تقدیر و قوانین الهی خشنود ب حاضت فاطمه علیه السلام به تلخی ها و دشواری ها و مصیبت هایی که خداوند در دنیا برایش مقدر ساخته بود،رضایت کامل داشت و خداوند نیز از او راضی بود.(۳)این صفت از والاترین درجات ایمان است و آن حضرت در تمام مراحل زندگی به آنچه که از سوی خدای عزیز - از ترس و آزار در راه دین و ظلم و اندوه و غم - برایش مقدر شده بود رضایت داشت و هیچ گاه از وضع خود گله نکرد تا آنکه این آیه شریف از آن صفت وی یاد کرد: یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیة مرضیة: ای دارنده روان قدسی مطمئن، به سوی پروردگارت بازگرد در حالی که تو از او راضی و خدا نیز از تو خشنود است.(۴)

مرضیه:آن که خداوند پیوسته از او و کردارش راضی است. از آنجا که آن حضرت معصوم است و آیه تطهیر شامل اوست، آنچه می کند همان خواسته الهی است. اگر او از چیزی خرسند باشد نشان خرسندی خداست و در صورتی که نسبت به کسی یا عملی ناخرسند باشد دلیل مبغوض بودن آن چیز یا کس نزد خداست.رسول اکرم(ص) درباره او فرمود: «آن که فاطمه را بیازارد مرا آزرده ساخته و کسی که مرا آزار رساند خداوند را ناخرسند و آزرده ساخته است. و این همان فرموده الهی است که: ان الذین یوذون الله و رسوله(۵)«(کسانی که خدا و پیامبرش را  بیازارند پروردگار در دنیا و آخرت آنها را لعنت می کند و از رحمت خود دور می سازد …)»  نیز فرمود: ای فاطمه، خداوند همانا به غضب تو غضب می کند و به رضایتت خشنود می شود.(۶)

مقام رضایت به آنچه خدا می‌خواهد از مقامات بسیار رفیع اخلاقی و عرفانی است و خوشا به سعادت آنانی که در این مسیر حرکت می‌کنند و شوق پروردگار در وجودشان زبانه می‌کشد .

موضوع رضایت انسان با مبحث اطمینان نفس رابطه عمیقی دارد. در قرآن کریم می خوانیم:

« یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلَى رَبِّكِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً  فَادْخُلِی فِی عِبَادِیوَادْخُلِی جَنَّتِی» (30-27- سوره فجر) ؛ ای نفس مطمئنه به سوی پروردگارت بازگرد در حالی که تو از او راضی و او از تو راضی است پس داخل بندگان من شو و به بهشت من درآی. بنابراین وصول به رضایت دوطرفه میان خدا و انسان معلول بدست آوردن نفس مطمئنه است و آنگاه انسان به مقام رضا می رسد که از مرتبه نفس اماره و لوامه به مرتبه نفس مطمئنه ارتقا یابد. این اطمینان وقتی حاصل می شود که آدمی در مسیر تکامل خویش چه در شناخت های نظری و چه از نظر عملی به اطمینان برسد یعنی مطمئن شود که اعتقاداتش یقینی و شناخت هایش حقیقی و اخلاق و رفتار و شخصیت اش کاملا مطابق خواست و رضایت خداوند شکل گرفته است. این اطمینان زمینه وصول به مقام رضا است.

معنای راضی بودن، خشنودی به خواست خداست و اینکه فرد از قضا و تقدیر الهی بدش نمی‌آید 7؛ با زبان و در دل از مقدرات الهی راضی بوده و هیچ گله و شکایتی نداشته باشد. کسی که راضی به رضای حق است نسبت به تک تک احکامی که خداوند تعالی در قرآن عزیزش فرموده از ته دل راضی است ، لذا تلاش می کند تا در عمل نیز عامل به احکام الهی باشد. قطعا یک انسان راضی به رضای خدا در ابعاد گوناگون دارای نشانه‌هایی است که مهم‌ترین آنها را برمی‌شمریم:

الف - نشانه‌های اعتقادی

1- مبنای اینکه انسان به مقام رضایت برسد آن است که در اعتقاد و باور خود ، خدا را حکیم بداند که همه کارهایش بر اساس عدل ، حکمت و رحمت است یعنی خدای مهربانی که دائما خیر بندگانش را می خواهد و همیشه بهترین گزینه را برای آنها انتخاب می کند؛ 2- همچنین خدا را همه کاره عالم بداند(توحید افعالی ) و به این مطلب باور هم داشته باشد. 9 در این صورت به یک فرد راضی  تبدیل می شود.

کنید: رفتارهای ما عمدتا از باورهای ما نشأت می‌گیرند. البته دقت کنید که همه افراد یکسان نیستند و در همین نشانه‌ها هم دارای مراتب گوناگون هستند، حد اعلای این مطلب در معصومین علیهم السلام وجود دارد که خداشناسان واقعی‌اند و در همه حال حتی مصیبت‌های بسیار بزرگ از این اعتقاد غافل نمی‌شوند و شما می‌توانید نمونه‌های آن را در کلمات امام حسین علیه السلام در روز عاشورا ببینید.

 

ب - نشانه‌های فکری و رفتاری

 از نشانه‌های اعتقادی و فکری فرد راضی که در عمل و زندگی او بروز می‌کند داشتن زهد است یعنی به آنچه از دست می‌دهد یا مصیبتی که به او می‌رسد اظهار افسوس نمی‌کند و ناامید و افسرده نمی شود و در مقابل، برای امور دنیوی و نعمت‌های آن خوشحال و بهت زده نمی‌شود .10

2- چنین فردی با آرامش خاطر و 3- اعتماد به نفس زندگی می‌کند11 و 4- در تمام اختلاف‌های فکری، اخلاقی ، حقوقی و… تسلیم حکم خدا و رسول اوست 12  5- فرد راضی به حکم خدا، هر چند علیه او حکم شود آن را با روی باز می‌پذیرد و چون حکم خداست تسلیم آن می شود.

6- این فرد هیچ وقت طمع نمی ورزد و حسادت نمی کند 13 ؛ 7- غصه روزی نمی خورد اگر چه اهل تلاش و کوشش است 14 و 88- همیشه شکر گزار نعمت های خدا خواهد بود. 15

9- از دیگر نشانه‌های این فرد که در برخورد و تعامل با انسان‌ها از اهمیت فوق العاده‌ای برخوردار است آن که در غیر رضای خدا خشمگین نمی شود و 10- برای رضای خدا دوست میدارد و 11- دوست انتخاب می‌کند.16 این ویژگی مخصوصا در دوران جوانی انسان را از دام‌های شیطان صفتان حفظ می‌کند و عمل به آن باعث برکات بسیاری در سنین بالاتر برای فرد می‌شود.

12- پیشه کردن صبر از نشانه‌های فرد راضی است. 17 او سختی‌ها و گرفتاری‌ها را هر چند بزرگ باشند تحمل می‌کند 18

ج - نشانه‌های رفتاری

 1- از نشانه‌های مهم فرد راضی در حوزه رفتاری توجه به انجام دادن اعمال خیر و شایسته است که البته با انجام آنها این فرد رضایت خداوند را نیز به دست می‌آورد.19

2- یکی دیگر از نشانه‌های رفتاری او استفاده و بهره مندی از نعمت های خدا به انگیزه رضای اوست. اهمیت این مورد بسیار زیاد است زیرا انسان نباید خود را به بهانه زهد، از نعمت‌های الهی محروم نماید حال آنکه این نعمت‌ها برای مؤمنین آفریده شده است. 20

3- انفاق در راه خدا بدون هیچ چشم‌داشت و حتی توقع تشکر نیز از علایم رفتاری آنهاست. 21

توجه کنید: نقطه مشترک در رفتارهای فرد راضی آن است که همه اعمال خود را با اخلاص انجام می‌دهد 22و مقصد او خداست.

 

نتیجه

کسی که راضی به رضا و قضای خدا باشد صاحب مقام بسیار بلندی شده است که دنیا و آخرت او را تحت تأثیر قرار می دهد و در میان مردم شاخص می گردد. باید همه بکوشیم که به این مقام والا و ارزشمند برسیم با این باور که خداوند متعال خیر محض است و دانای مطلق و هر آنچه امر میکند و مصلحت می بیند بهترین است و عقل ما ناقص تر از آن است که بخواهد اما و اگر بیاورد پس بر او توکل میکنیم و از درگاه کبریائیش می خواهیم تا به ما تو فیق بندگی و راضی بودن به مقدراتش را بدهد.23

 إن شاء الله  

منابع:

1-فاطمه،فاطمه است.دکتر علی شریعتی،ص2
2-کوثر نور،فاطمه زهرا در کلام امام ورهبر
3-زندگانی وسیره حضرت زهرا(س)،سید منذر حکیم،ص52
4-سوره فجر آیه27-28
5-سوره احزاب آیه 57
6-بحارالانوار ج43،ص53
7- ر. ک: قاموس قران ، ج3 ، ص 102و 104 .
8-امام خمینی (ره ) / جنود عقل و جهل / صص167و161 .

9-ر.ک: تفسیر موضوعی قران کریم ، ایة الله جوادی آملی ، ج 11 ، صص 376-381

10-همان ؛ اشاره به آیه 23 حدید.

11-اشاره به آیات آخر سوره فجر: یَأَیَّتهَُا النَّفْسُ الْمُطْمَئنَّةُ(27)ارْجِعِى إِلىَ‏ رَبِّکِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً(28)؛همچنین ر.ک: نهج البلاغه ،حکمت 273.

12-سوره نساء ، آیه 65. برای توضیح بیشتر ر.ک: تفسیر موضوعی قران کریم ، ایة الله جوادی آملی ، ج 11 ، صص 379-380.

13-پیام امام شرح تازه و جامعی بر نهج البلاغه ، ج 2 ، صص 43و44.

14-همان ، ص 48. و ر.ک: نهج البلاغه ابن ابی الحدید حکمت 273 و فرهنگ معارف نهج البلاغه ج 2 ص 793.

15-ر.ک : سوره نمل آیه 19؛ سوره زمر آیه 7؛ سوره أحقاف آیه 15؛ سوره فتح آیه 29.

16-ر.ک: سوره فتح آیه 29؛ سوره مجادله آیه 22 ؛ سوره ممتحنه آیه 1 .

17-ر.ک: تفسیر نور ، ج 5 صص 84-85. و سوره طه آیه 130.

18-ر.ک: سوره حشر آیه 8 .

19-ر.ک: سوره طه آیه 130؛ سوره نمل آیه 19؛ سوره زمر آیه 7؛ سوره أحقاف آیه 15؛ سوره فتح آیه 29 و سوره قارعه آیه 6و7.

20-ر.ک: سوره حدید آیه 27

21-ر.ک: سوره لیل آیات 18 تا آخر.

22-ر.ک: نهج البلاغه صبحی صالح ، حکمت 276.

23-همشهری آنلاین

 

عکس نوشته پروین اعتصامی

بیو گرافی کامل پروین اعتصامی

پروین اعتصامی نامی آشنا برای دوستداران شعر است، در این بخش از سایت آکاایران برای شما مطالبی در مورد پروین اعتصامی را به همراه  بیوگرافی این شاعر  آماده کرده ایم، با ما همراه باشید.

پروین اعتصامی که نام اصلی او “رخشنده ” است در بیست و پنجم اسفند 12855 هجری شمسی در تبریز متولد شد ، در کودکی با خانواده اش به تهران آمد . پدرش که مردی بزرگ بود در زندگی او نقش مهمی داشت…

پدر پروین اعتصامی، هنگامیکه متوجه استعداد دخترش شد ، به پروین در زمینه سرایش  شعر کمک  کرد.

” پدر پروین”

یوسف اعتصامی معروف به اعتصام الملک از نویسندگان و دانشمندان بنام ایران بود. وی اولین “چاپخانه” را در تبریز بنا کرد ، مدتی هم نماینده ی مجلس بود.اعتصام الملک مدیر مجله بنام “بهار” بود که اولین اشعار پروین در همین مجله منتشر شد ، ثمره ازدواج اعتصام الملک ، چهار پسر و یک دختر  است.

“مادر پروین”

مادرش اختر اعتصامی نام داشت . او بانویی مدبر ، صبور ، خانه دار و عفیف بود ، وی در پرورش احساسات لطیف و شاعرانه دخترش نقش مهمی داشت و به دیوان اشعار او علاقه فراوانی نشان می داد.

“شروع تحصیلات و سرودن شعر”

پروین از کودکی با مطالعه آشنا شد . خانواده او اهل مطالعه بود و وی مطالب علمی و فرهنگی به ویژه ادبی را از لابه لای گفت و گوهای آنان درمی یافت در یازده سالگی به دیوان اشعار فردوسی ، نظامی ، مولوی ، ناصرخسرو ، منوچهری ، انوری ، فرخی که همه از شاعران بزرگ و نام آور زبان فارسی به شمار می آیند ، آشنا بود و از همان کودکی پدرش در زمینه وزن و شیوه های یادگیری آن با او تمرین می کرد.گاهی شعری از شاعران قدیم به او می داد تا بر اساس آن ، شعر دیگری بسراید یا وزن آن را تغییر دهد ، و یا قافیه های نو برایش پیدا کند ، همین تمرین ها و تلاشها زمینه ای شد که با ترتیب قرارگیری کلمات و استفاده از آنها آشنا شود و در سرودن شعر تجربه بیاندوزد.هر کس کمی با دنیای شعر و شاعری آشنا باشد ، با خواندن این بیت ها به توانائی او در آن سن و سال پی می برد برخی از زیباترین شعرهایش مربوط به دوران نوجوانی ، یعنی یازده تا چهارده سالگی او می باشد ، شعر ” ای مرغک ” او در 12 سالگی سروده شده است:

ای مُرغک خُرد ، ز آشیانهپرواز کن و پریدن آموزتا کی حرکات کودکانه؟در باغ و چمن چمیدن آموزرام تو نمی شود زمانهرام از چه شدی ؟ رمیدن آموزمندیش که دام هست یا نهبر مردم چشم ، دیدن آموزشو روز به فکر آب و دانههنگام شب آرمیدن آموز

با خواندن این اشعار می توان دختر دوازده ساله ای را مجسم کرد که اسباب بازی اش ” کتاب” است ؛ دختری که از همان نوجوانی هر روز در دستان کوچکش ، دیوان قطوری از شاعری کهن دیده می شود ، که اشعار آن را می خواند و در سینه نگه می دارد.شعر ” گوهر و سنگ ” را نیز در 12 سالگی سروده است.شاعران و دانشمندانی مانند استاد علی اکبر دهخدا ، ملک الشعرای بهار ، عباس اقبال آشتیانی ، سعید نفیسی و نصر الله تقوی از دوستان پدر پروین بودند ، و بعضی از آنها در یکی از روزهای هفته در خانه او جمع می شدند ، و در زمینه های مختلف ادبی بحث و گفتگو می کردند. هر بار که پروین شعری می خواند ، آنها با علاقه به آن گوش می دادند و او را تشویق می کردند.

” ادامه تحصیلات”

پروین ، در 18 سالگی ، فارغ التحصیل شد ، او در تمام دوران تحصیلی ، یکی از شاگردان ممتاز مدرسه بود. البته پیش از ورود به مدرسه ، معلومات زیادی داشت ، او به دانستن همه مسائل علاقه داشت و سعی می کرد ، در حد توان خود از همه چیز آگاهی پیدا کند. مطالعات او در زمینه زبان انگلیسی آن قدر پیگیر و مستمر بود که می توانست کتابها و داستانهای مختلفی را به زبان اصلی ( انگلیسی ) بخواند . مهارت او در این زبان به حدی رسید که 2 سال در مدرسه قبلی خودش ادبیات فارسی و انگلیسی تدریس کرد.

“سخنرانی در جشن فارغ التحصیلی”

در خرداد 1303 ، جشن فارغ التحصیلی پروین و هم کلاس های او در مدرسه برپا شد. او در سخنرانی خود از وضع نامناسب اجتماعی ، بی سوادی و بی خبری زنان ایران حرف زد. این سخنرانی ، بعنوان اعلامیه ای در زمینه حقوق زنان ، در تاریخ معاصر ایران اهمیت زیاد دارد.

پروین در قسمتهای از اعلامیه “زن و تاریخ” گفته است:

« داروی بیماری مزمن شرق منحصر به تعلیم و تربیت است ، تربیت و تعلیم حقیقی که شامل زن و مرد باشد و تمام طبقات را از خوان گسترده معروف مستفیذ نماید. »و درباره راه چاره اش گفته است :« پیداست برای مرمت خرابی های گذشته ، اصلاح معایب حالیه و تمهید سعادت آینده ، مشکلاتی در پیش است. ایرانی باید ضعف و ملالت را از خود دور کرده ، تند و چالاک این پرتگاه را عبور کند. »

“اخلاق پروین”

یکی از دوستان پروین که سال ها با او ارتباط داشت ، درباره او گفته است :« پروین ، پاک طینت ، پاک عقیده ، پاکدامن ، خوش خو و خوش رفتار ، نسبت به دوستان خود مهربان ، در مقام دوستی فروتن و در راه حقیقت و محبت پایدار بود. کمتر حرف می زد و بیشتر فکر می کرد ، در معاشرت ، سادگی و متانت را از دست نمی داد . هیچ وقت از فضایل ادبی و اخلاقی خودش سخن نمی گفت.»همه این صفات باعث شده بود که او نزد دیگران عزیز و ارجمند باشد.مهمتر از همه این ها ، نکته ای است که از میان اشعارش فهمیده می شود . پروین ، با آن همه شعری که سروده ، در دیوانی با پنج هزار بیت ، فقط یک یا دو جا از خودش حرف زده و درباره خودش شعر سروده و این نشان دهنده فروتنی و اخلاق شایسته اوست.

“نخستین چاپ دیوان اشعار”

پیش از ازدواج ، پدرش با چاپ مجموعه اشعار او مخالف بود و این کار  را با توجه به اوضاع و فرهنگ آن روزگار ، درست نمی دانست. او فکر می کرد که دیگران ممکن است چاپ شدن اشعار یک دوشیزه را ، راهی برای یافتن شوهر به حساب آورند!اما پس از ازدواج پروین و جدائی او از شوهرش ، به این کار رضایت  داد. نخستین مجموعه شعر پروین ، حاوی اشعاری بود که او تا پیش از 30 سالگی سروده بود و بیش از صد و پنجاه قصیده ، قطعه ، غزل و مثنوی را شامل می شد.مردم استقبال فراوانی از اشعار او کردند ، به گونه ای که دیوان او در مدتی کوتاه پس از چاپ ، دست به دست میان مردم می چرخید و بسیاری باور نمی کردند که آنها را یک زن سروده است ، استادان معروف آن زمان ، مانند دهخدا و علامهء قزوینی ، هر کدام مقاله هایی درباره اشعار او نوشتند و شعر و هنرش را ستودند.

” کتابداری”

پروین مدتی کتابدار کتابخانه دانشسرای عالی تهران (دانشگاه تربیت معلم کنونی) بود . کتابداری ساکت و محجوب که بسیاری از مراجعه کنندگان به کتابخانه نمی دانستند او همان شاعر بزرگ است . پس از چاپ دیوانش وزارت فرهنگ نیز از او تقدیر کرد.

” دعوت دربار و مدال درجه سه”

معمولا رسم است که دولت ، دانشمندان و بزرگان علم و ادب را طی برگزاری مراسمی خاص ، مورد ستایش و احترام قرار می دهد . در چنین مراسمی وزیر یا مقامی بالاتر ، مدالی را که نشانه سپاس ، احترام و قدردانی دولت از خدمات علمی و فرهنگی فرد مورد نظر است ، به او اهدا می کند ، وزارت فرهنگ در سال 1315 مدال درجه سه لیاقت را بهپروین اعتصامی اهدا کرد ولی او این مدال را قبول نکرد.گفته شده که حتی پیشنهاد رضا خان را که از او برای ورود به دربار و تدریس به ملکه و ولیعهد وقت دعوت کرده بود ، نپذیرفت ، روحیه و اعتقادات پروین به گونه ای بود که به خود اجازه نمی داد در چنین مکان هایی حاضر شود . او ترجیح می داد در تنهایی و سکوت شخصی اش به مطالعه بپردازد.او که در 15 سالگی درباره ستمگران و ثروتمندان به سرودن شعر پرداخته ، چگونه می تواند به محیط اشرافی دربار قدم بگذارد و در خدمت آنها باشد ؟او که انسانی آماده ، دارای شعوری خلاق و همواره درگیر در مسائل اجتماعی بود به این نشان ها و دعوت ها فریفته نمی شد.

در این جا یکی از اشعار پروین در مذمت اغنیای ستمگر را می خوانیم :

برزگری پند به فرزند داد، کای پسراین پیشه پس از من تو راستمدت ما جمله به محنت گذشتنوبت خون خوردن و رنج شماست….هر چه کنی نخست همان بدرویکار بد و نیک ، چو کوه و صداست….گفت چنین ، کای پدر نیک رایصاعقه ی ما ستم اغنیاستپیشه آنان ، همه آرام و خوابقسمت ما ، درد و غم و ابتلاستما فقرا ، از همه بیگانه ایممرد غنی ، با همه کس آشناستخوابگه آن را که سمور و خزستکی غم سرمای زمستان ماستتیره دلان را چه غم از تیرگیستبی خبران را چه خبر از خداست

” دوران بیماری و مرگ پروین”

پروین اعتصامی ، پس از کسب افتخارات فراوان و درست در زمانی که  برادرش – ابوالفتح اعتصامی - دیوانش را برای چاپ دوم آن حاضر می کرد ، ناگهان در روز سوم فروردین 1320 بستری شد پزشک معالج او ، بیماری اش را حصبه تشخیص داده بود ، اما در مداوای او کوتاهی کرد و متاسفانه زمان درمان او گذشت و شبی حال او بسیار بد شد و در بستر مرگ افتاد.نیمه شب شانزدهم فروردین 1320 پزشک خانوادگی اش را چندین بار به بالین او خواندند و حتی کالسکه آماده ای به در خانه اش فرستادند ، ولی او نیامد و …. پروین در آغوش مادرش چشم از جهان فرو بست .پیکر پاک او را در آرامگاه خانوادگی اش در شهر قم و کنار مزار پدرش در جوار خانم حضرت معصومه (س) به خاک سپردند . پس از مرگش قطعه شعری از او یافتند که معلوم نیست در چه زمانی برای سنگ مزار خود سروده بود . این قطعه را بر سنگ مزارش نقش کردند ، آنچنانکه یاد و خاطره اش در دل مردم نقش بسته است

منبع:همشهری آنلاین