خدمتی که امام حسین به اسلام کرد

خدمتي كه امام حسين به اسلام كرد

خدمتي كه امام حسين (ع) به اسلام كرد بر هر مسلمان است بوسيله حسين (ع) به اسلام خدمت كند، چون اين بهترين وسيله براي نشر و تبليغ اسلام است، و اين هدف در صورتي عملي مي‌شود كه بدانيم چگونه از اين نيروي بزرگ استفاده كنيم، زيرا آن قدرت روحي را كه امام (ع) زنده كرد قوي تر از هر نيروئي بود كه عالم بشريت از زمان آدم تا كنون شناخته بود. اين مقام غير از آن فضيلتي است كه امام (ع)، در مرتبه پنجم معصومين قرار گرفته است، نديديد كه چگونه براي مظلوميت وي مي‌شود مردم را جمع نمود، و اين كار جز در سايه معنويت امام (ع) امكان پذير نيست؟ وقتي داستان كودك شيرخوار حسين (ع) به ميان مي‌آيد انسان هرچند دلش سخت باشد و يا اصلا دين نداشته باشد متأثر مي‌شود و اشكش جاري مي‌گردد و آن وقت براي اندرز و هدايت آمادگي پيدا ميكند و فكرش ارشاد و اصلاح مي‌پذيرد. يكي از تجار آفريقا براي من نقل كرد: خطيبي در يكي از روزهاي محرم در يكي از قريه‌هاي آفريقا عبور مي‌كرد ديد گروهي عزا گرفته بودند اما معلوم شد كه آنها بت پرست مي‌باشند ولي به عنوان تقليد معتقد بودند كه به عنوان عزاي امام حسين (ع) مجلسي بگيرند. خطيب بالاي منبر رفته با اين كلمات آنها را مورد خطاب قرار داد: (حسين (ع) به اين قريه آمده لكن جد حسين و برنامه اش راه نيافته، آماده شويد حسين را واسطه قرار دهيم تا جدش با برنامه ديني بيايد). سپس پيرامون توحيد و نبوت و معاد و ساير اصول و فروع دين شرحي داد، به بركت حسين (ع) مردم قريه از پستي و كفر خلاص شده و به آستان مقدّس و جاويدان اسلام چهره سائيدند. لذا مي‌بينيم افراد غير مسلمان هم مراسم عزا برگزار مي‌كنند و بهترين شاهد آن سوگواريهائي است كه در هند و پاكستان و آفريقا مرسوم است. يكي از دانشمندان كراچي براي من نقل كرد كه كشيشي به او گفته بود: (اگر ما فقط حسين شما را داشتيم مي‌توانستيم عالم را زير پرچم او در آوريم، به اين نحو كه در هر جا پرچمي بنام حسين مي‌افراشتيم و مردم را اطراف آن جمع نموده و برنامه‌هاي ديني خود را منتشر مي‌كرديم اما شما مسلمانها نمي دانيد چگونه از حسين (ع) در راه پيشبرد هدفهاي اجتماعي و مذهبي استفاده كنيد). ما مثل تاجري هستيم كه كيسه‌هاي پول دارد اما راه تجارت را نمي داند، در مثل زدن مناقشه نيست، داستان حسين (ع) مانند معدن نفتي است كه زير زمين است انسان آن را بيرون نياورده تا از فروغ آن نفع ببرد و در شب با تاريكي بسر مي‌برد از اين جهت آنچه ما از سرگذشت حسين (ع) در راه هدفهاي تبليغي بهره مند شده ايم مثل نسبت (يك) به (ميليون) است.

منبع:حسین (ع) پرچمدار آزادی-سید محمد حسینی شیرازی.

ام وهب بن عبدالله در کربلا



ام وهب بن عبدالله

يكي از زنان فداكار مادر وهب پسر عبدالله است كه در كربلا به فرزندش گفت: برخيز اي پسرم! فرزند دختر رسول ِ خدا را ياري كن. گفت به چشم مادر! كوتاهي نمي كنم، حمله كرد و جمعي از لشكر را كشت و نزد مادر و همسر خود برگشت. برابر آن‌ها ايستاد وگفت: مادر راضي شدي؟ گفت: فرزندم، من وقتي از تو راضي مي‌شوم كه پيش حسين (ع) كشته شوي. پسر جانم برگرد و در ياري فرزند رسول خدا نبرد كن تا در قيامت پيش خدا شفيع تو باشد. او به ميدان بازگشت و جنگيد. دو دستش را قطع و اسيرش كردند و سر از بدنش جدا كرده، به طرف مادرش انداختند. مادر سر را برداشت و بوسيد و به طرف دشمن انداخت تيرك خيمه را برداشت و به سوي دشمن دويد. امام او را برگردانده و فرمودند: جهاد از زنان برداشته شده است، خدا تو را جزاي خير بدهد رحمك الله او به خيمه برگشت.

منبع:زنان در نهضت عاشورا - ملیحه خادری - صفحه۱۵

زني كه ثروت خود را در راه نهضت عاشورا بخشيد

زني كه ثروت خود را در راه نهضت عاشورا بخشيد

ماريه دختر منقذ، معروف به عبديه بصريه، خانه اش محل ألفت شيعيان بود كه در آن جا بحث علمي مي‌كردند، و مذهب اماميه (شيعه اثني عشري) را رواج مي‌دادند، او در امتداد همان رسالتي كه خديجه (س) در بذل ثروت خود در راه نشر اسلام كوشيد، قدم برداشت، اين بار ماريه ثروت خود را در خدمت نهضت عاشورا قرار داد. او كه همسر و فرزندانش در ركاب حضرت علي (ع) در واقعه جمل شهيد شده بودند، از اين رو، در راه به ثمر رسيدن نهضت امام حسين (ع) از هيچ بذل و بخششي ابا نمي كرد، و گاهي هم با گريه‌هاي احساسي خود مردان را به ياري امام حسين (ع) تشويق و تحريض مي‌كرد. درست از وقتي كه معاويه به درك واصل شد و يزيد سلطنت استبدادي و موروثي پدر را به دست گرفت، و امام حسين (ع) هم سر ناسازگاري و مبارزه با يزيد را در دستور كار خود قرار دادند، از همان بدو حركت از مدينه از حضور زنان و اهل بيت در كاروان به عنوان مكمّل و تمام كننده نهضت ياد مي‌كردند. و در اين راستا، اهل بيت: خود را به عنوان يار و ياور اصلي خويش به همراه بردند، و هيچ كس نتوانست امام را از اين مهم منصرف كند؛ زيرا اراده خدا بر اين بود كه اهل بيت (ع) با اسارت خود مراحل تكميلي و جاودانگي نهضت خونبار عاشورا را به انجام برسانند.

منبع:زنان در نهضت عاشورا - ملیحه خادری - صفحه۷

قیام امام حسین(ع)


قيام امام حسين

امام حسين (ع) و برادر بزرگ ترش امام حسن (ع)، به مدّت پنج سال در دامان حضرت رسول اكرم (ص) و دختر ايشان پرورش يافتد. پس از مرگ اين دو حضرت علي (ع)، با توجّه و مراقبت از اين دو چنان كرد كه هر دو الگوي رفتاري اسلامي شدند. امام حسين (ع) انديشمندي والا، اهل عمل و سازنده بود. او شناخت عميقي از قرآن و سنّت حضرت رسول اكرم (ص) و جانشينان او داشت. هيچ كس نمي توانست در شخصيت والاي امام (ع) تناقضي ببيند. آن حضرت در زهد همتا نداشت. او شخصيتي بي نظير و تجسّم عيني يك مسلمان واقعي و معتقد بود. امام حسين (ع) خالصانه معتقد بود كه كتاب خدا و رسالت پيامبر تنها راه نجات، رضايت، صلح و پيشرفت بشري است. براي ايشان قابل تحمّل نبود كه در حكومت اسلامي مردي منحرف و بي تعهد، از بالاترين قدرت برخوردار باشد. امام تأكيد مي‌فرمود كه برخورداري از يك شخصيت اخلاقي نيكو به تنهايي براي يك دولتمرد در مقام خلافت كافي نيست، بلكه خليفه
مي بايست مروّج حق باشد و حكومت را بپذيرد و با مسئوليت كامل انجام وظيفه كند. امام (ع) دريافت كه حكمران جديد مردي است كه از تربيت صحيح - كه از نشانه‌هاي حكم رانان مردمي است - بهره اي نبرده و اعمال او موجب خفّت اسلام است. امام با حمايت از اصلاحات و قيامي مؤثر، حكم ران جديد را به مبارزه فرا خواند. با اين هدف بي درنگ به دعوت مردم كوفه و عراق پاسخ مثبت داد. در اين جا مي‌بايست تأمل كرد و به تصميم امام حسين (ع) انديشيد. برخي از نويسندگان قيام امام حسين (ع) يك «خليفه مقبول» را نوعي بي سياستي مي‌دانند و معتقدند كه مقابله با قدرت امويان بدون آمادگي كافي يك اشتباه بوده است. به نظر آنها اين عمل بيشتر «جاه طلبانه» بوده است تا عاقلانه. آنان معتقدند كه امام بسان دولتمردان عمل نكرده و نگرش ايشان نسبت به اين قضيه عاقلانه نبوده است. بنا به گفته خود يزيد، امام حسين (ع) آن آيه قرآن كريم را از ياد برده بود كه مي‌فرمايد: «خداوند كه مالك همه چيز است قدرت را به هر آن كس كه بخواهد مي‌بخشد و از هر كه بخواهد دريغ مي‌كند، مقصود يزيد آن بود كه خداوند اراده كرده بود كه او (يزيد) رهبر حكومت اسلامي باشد. پاسخ اين است: اسلام و واقع گرايي اي كه اسلام منادي آن است اين دستاويزها را نمي پذيرد. آنان واقع بين نمي تواند بفهمد كه اين مكتب به اصطلاح پيشرفته فكري نوظهور در تاريخ اسلام به چه دليل امام حسين (ع) را مسئول اين واقعه شوم قلمداد مي‌كند و چگونه عمل يزيد را توجيه مي‌كند. آيا منظور اين افراد آن است كه تمامي قيام، تفكر و عمل امام حسين (ع)، در آن برهه حساس تاريخي سياسي اسلام اشتباه محض بوده است؟ آيا قيام عليه حاكمي كه جلوسش بر تخت از پيش و به نحو مشكوكي تعيين شده بود بي سياستي بود؟ اگر حب ّ قدرت انگيزه قيام امام بود، آن حضرت ابتدا كساني راگرد خود جمع مي‌كرد كه از نظر عقيدتي موافق او بودند. امام حسين (ع) مشاهده كرد كه بخشي از جامعه مسلمانان در شمال زير نظر حكومتي اداره مي‌شد كه آشكارا تعاليم وسنّت حضرت پيامبر (ص) را نفي مي‌كرد، آيا اعتراض و مبارزه عليه چنين حكومتي، عاقلانه و شايسته يك دولتمرد نبود؟ مردم متّقي و صلح دوست را با اعمال شريرانه و به زور ارعاب وادار به بيعت كرده بودند. آيا امام (ع) نبايد به مسئولان هشدار مي‌داد؟ امام پيش بيني كرد كه اگر ايمان به قدرت حياتي و ويژگي اسلام نابود شود، نسل‌هاي آينده نخواهند توانست تصور كنند كه اسلام اوّليه چه بوده و چگونه نظامي داشته است. آيا اين پيش بيني درست نبود؟ و بالا´خره تمسّك يزيد به قرآن مجيد براي توجيه رفتارش نسبت به خاندان بني فاطمه و حاميان آنها حركتي سياست مدارانه بود تا كينه و عناد او را پنهان كند. ظاهراً هنگامي كه سر سيد الشهداء را به يزيد نشان دادند، او آيه: (قل اللهم ّ مالك ِ المُلك.. ) را خوانده است. كنايه از آن كه امام حسين (ع) اين مسئله را «ناديده» گرفته است كه خداوند مالك كاينات است و قدرت را به هر كه بخواهد واگذار مي‌كند. امّا يزيدخود از همان آغاز حكومت با مخالفت، اعتقاد به عظمت پروردگار را زيرپا گذاشته بود و تنها معتقد به يك چيز بود و آن اين كه وي برگزيده پروردگار است. امام حسين (ع) بارها به او و ديگران يادآور شده بود كه اصول قرآن بايد در تمام شؤون زندگي اعمال شود، نه فقط در بخشي از آن. يزيد آشكارا در گمراهي بود. پيوندهاي امام حسين (ع) با حضرت محمّد (ص)، وارستگي شخصي او شناخت اصول اسلام و خود وجود او در اوج وقايع هراس انگيز دمشق سبب شد كه آن حضرت براي نجات كشتي جامعه و حكومت كه درحال غرق شدن بود، مسئولانه اقدام كند.

منبع:در افاق حماسه عاشورا - سعید خود محمدی خیرآبادی - صفحه۶

وجه تسمیه عاشورا


وجه تسميه عاشورا

در كتاب‌هاي لغت چنين آمده است: عاشورا با (الف مقصوره) و عاشوراء با (الف ممدوده) را روز دهم و بعضي روز نهم دانسته اند. زهري گفته است: جز در چند مورد، اسمي كه بر وزن فاعولاء باشد شنيده نشد. از ابن بزرج نقل شده: «ضاروراء» به معناي «ضرّا» (سختي) و «ساروراء» به معناي «سرّا» (گشايش و شادماني و «دالولا» به معناي «دلاّل» به كار رفته است. صاحب مجمع البحرين در اين باره گفته است: «عاشورا يك نام اسلامي است و آن روز دهم محرّم است و گاهي «الف» بعد از «عين» حذف مي‌گردد و «عشورا» تلفظ مي‌شود». نيز گفته اند: عاشورا كلمه اي است عبري و معرّب «عاشور» كه دهم تشري يهود باشد كه روزه آن روز «گپور» [كفّاره] است و چون آن روز را به ماه‌هاي عربي انتقال دادند، روز دهم اولين ماه تازيان شد. چنان چه در ماه‌هاي يهود هم در اولين ماه و روز دهم است.

منبع:در افاق حماسه عاشورا -سعید خودمحمدی خیرآبادی- صفحه۱