اندیشه مذهبی


جرياناتي كه در ذهن انسانها با انگيزه‎ها و هويت‎هاي گوناگون صورت مي‎گيرند، به قدري زيادند كه مي‎توان گفت: با قطع نظر از اصول كلي آنها، قابل شمارش نيستند. در ميان اين جريانات، نوعي از عمل ذهني وجود دارد كه انديشه منطقي ناميده مي‎شود. بدان‎جهت كه همواره ميان موقعيت انسان و هدفي كه براي شناخت يا عمل انتخاب مي‎كند، كم و بيش فاصله‎اي وجود دارد و آن فاصله بايد سپري شود، لذا تحرك از موقعيت معين (مبدء) در مسيري كه آدمي را به هدف خواهد رسانيد، تحرك منطقي ناميده مي‎شود. انديشة منطقي كه عبارتست از عمل ذهن از يك مبدء براي رسيدن به هدف، در ميان ميليونها محسوس و محتويات دروني، مانند حركت از نقطه‎اي از جنگل به طرف نقطه‎اي ديگر از هدف‎گيري شده است، احتياج به حذف و انتخاب واحدها و روابط دارد. گاهي رسيدن به هدف با يك انديشة منطقي به ده‎ها يا صدها عمل و انعكاسات ذهني و بهره‎برداري از حافظه و غيرذلك احتياج دارد و بدان جهت كه در انديشة منطقي وصول به يك هدف معين اساسي‎ترين ركن جريان فكري است، لذا مي‎توان گفت: انديشة منطقي آشكارترين جريان عمل ذهني است كه كمترين غفلت و اختلال اراده در جريان مزبور ممكن است به شكست كامل انديشه بيانجامد. 

منبع:

تبيان

ترجمه و تفسير نهج‎البلاغه ج 7 آية الله محمدتقي جعفري

چرا زنان باید حجاب و پوشش داشته باشند؟


​اصولاً چرا زنان باید حجاب یا پوشش داشته باشند ؟ آیا خداوند با زنان نامحرم است که زنان وقت نماز خواندن باید حجاب داشته باشند ؟ 

« حجاب »علاوه برآنكه دستور صريح قرآن كريم است ( آيات 29 و 30 سوره نور ) براي نايل آمدن يك فرد مسلمان به لوازم ايمان امري ضروري است . حجاب علاوه براينكه فرد راازنفوذ وتسلط شيطان درامان نگه مي دارد . درسالم سازي يك جامعه نقش كليدي دارد . بايد توجه كرد كه ازديدگاه قرآن ، حجاب منحصر به زنان ويا پوشيدن چادر نيست ، بلكه مردان وزنان مأمور به رعايت حجاب ( به معني پوشش لازم برنگاه ومواضع بدن خويش براي دورماندن ودور نگهاشتن از گناه ) اند وچشم ها نيز مانند بدن بايد فرو افتاده ومحجبه باشد واز نگاههاي مسموم وآلوده پرهيز شود . حجاب نتايج و پيام هاي فراواني دارد كه برخي ازآنها به قرار زير است :

 1-رعايت كننده حجاب ، بندگي خدا مي كند نه اطاعت از هواها ونيازها ي نفساني وشيطاني 

2-حجاب جامعه را ( مرد وزن ) از آلوده شدن دور مي كند 

3-افراد جامعه به مسائل ونيازهاي اساسي مي پردازند وازانحراف افكار وتوجه ها پرهيز مي شود .

 4-امنيت رواني ورفتاري فرد محجبه درمجامع عمومي تأمين مي شود 

5- ميل افراد شرور ومعصيت كار رادرترويج گناه كنترل مي كند وباعث ترس ودوري آنها از ارتكاب بر معصيت مي شود 

6- به رشد وشكوفايي يك جامعه توأم باامنيت وآرامش مورد نياز آن ، كمك مي كند 

7- حضور بي دغدغه فرد محجبه رادرانجام رسالت اجتماعي خويش ممكن مي كند

8-از پاشيدگي وتزلزل زندگي هاي شكل گرفته افراد جلوگيري مي كند

 9-قلب ها وروحهاي آدم ها از توجه به معصيت دور نگهداشته موجب انتقال توجه ها به خدا مي شود و000 ازجمله آثار حجاب ايجاد « خضوع وخشوع » و «بندگي » درفرد است ونماز كه جايگاه لازمي براي بندگي است با حجاب تزيين مي شود . علاوه براين چگونه مي توان به محضر خدا حاضر شد وباوي به عبادت ونجوا ومناجات پرداخت ، درحاليكه حكم اورارعايت نكرده باشيم آيا « بصير » بودن خداوند بر« انسانها»جواز آن مي شود كه آدمها « عريان » با شند چون حجابي براي خداوند وجود ندارد واوبا هيچكس نامحرم نيست !

منبع :پاسخگوئي به سؤالات ديني آستان قدس رضوي

ماجراي حضرت ابراهيم (ع) و نمرود

 

نام مبارك حضرت ابراهيم - عليه السلام - قهرمان توحيد 69 بار در 25 سوره قرآن آمده، و يك سوره قرآن (چهاردهمين سوره) به نام سوره ابراهيم است. فرازهاي سازنده و گوناگون زندگي سودمند آن حضرت در ضمن 25 سوره قرآن ذكر شده است، و اين موضوع بيانگر عنايت خاص قرآن به زندگي ابراهيم - عليه السلام - است، تا پيروان قرآن آن را بخوانند، از آن درسهاي بزرگ زندگي را بياموزند. و از مكتب سازنده و آموزنده او براي پيشروي به سوي كمال، الهام بگيرند.
هدف از نقل اين فرازها نيز، همين است، چنان كه در آيه 68 سوره آل عمران مي‌خوانيم:
«إِنَّ اَوْلَي النَّاسِ بِإِبْراهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ؛ سزاوارترين مردم به ابراهيم - عليه السلام - آنانند كه از او پيروي كردند.»
ابراهيم - عليه السلام - دومين پيامبر اولوالعزم است كه داراي شريعت و كتاب مستقل بوده، و دعوت جهاني داشته، او حدود هزار سال بعد از حضرت نوح - عليه السلام - ظهور كرد، و سلسله نسب او تانوح - عليه السلام - را چنين نوشته‌اند: «ابراهيم بن تارُخ بن ناحور بن سروح بن رعو بن فالج بن عابر بن شالح بن ارفكشاذ بن نوح».
مادر ابراهيم «نونا» يا «بونا» نام داشت، مطابق بعضي از روايات مادر لوط پيامبر، و مادر ساره همسر ابراهيم با مادر ابراهيم، خواهر بودند، و پدرشان يكي از پيامبران به نام «لاحج» بود.(1)
ابراهيم - عليه السلام - هنوز به دنيا نيامده بود كه پدرش از دنيا رفت، و آزر عموي ابراهيم سرپرستي او را بر عهده گرفت، از اين رو ابراهيم او را به عنوان پدر مي‌خواند.(2)
ابراهيم حدود چهار هزار سال قبل مي‌زيست و 175 سال عمر كرد، و سراسر عمرش را در راه توحيد و مسائل انساني سپري نمود.
زندگي درخشان ابراهيم - عليه السلام - در پنج دوره خلاصه مي‌شود: 1. بنده خالص خدا بود، و خدا بندگي او را پذيرفت. 2. مقام پيامبري. 3. مقام رسالت. 4. مقام خليل (و دوست خالص) خدا بودن. 5. مقام امامت. به اين ترتيب او نردبان تكامل را پيمود و سرانجام بر قلّه اوج يك انسان كامل كه مقام امامت است، نايل گرديد.
و چون زندگي ابراهيم - عليه السلام - در همه ابعاد زندگي، سازنده است و در پيشاني تاريخ مي‌درخشد، خداوند او را به عنوان يك امّت معرفي كرده و فرمود: «ابراهيم يك ملت بود.»(3) يعني يك فرهنگ و مجموعه‌اي از برنامه‌هاي انسان ساز بود.
ابراهيم - عليه السلام - از پيامبراني است كه پيروان همه اديان مانند: يهوديان، مسيحيان، مجوسيان، مسلمانان و… او را به بزرگي و قهرماني ياد مي‌كنند، چرا كه زندگي ابراهيم - عليه السلام - به ابديت پيوسته و الگوي همه انسانهاي آزاد انديش و پيشرو است، و از نظرات گوناگون موجب سازندگي و سعادت ابدي مادي و معنوي خواهد بود.
طاغوتي به نام نمرود و خواب هولناك او
در سرزمين بين النهرين (بين دجله و فرات واقع در كشور عراق كنوني) شهري زيبا و پر جمعيت به نام بابِل قرار داشت كه (روزگاري اسكندر، آن را پايتخت ناحيه شرقي امپراطوري خود نموده بود،) طاغوتي ديكتاتور به نام نِمرود فرزند كوش بن حام در آن جا سلطنت مي‌كرد.
بابل پايتخت نمرود، غرق در بت پرستي و انحرافات مختلف و فساد بود، هوسبازي، شرابخواري، قمار بازي، آلودگي‌هاي جنسي، فساد مالي و هر گونه زشتي از در و ديوار آن مي‌باريد.
مردم در طبقات گوناگون زندگي مي‌كردند و در مجموع به دو طبقه زير دست و زبر دست، تقسيم شده بودند، حاكم خود پرست كه سراسر زندگيش در تجاوز و فساد و انحراف خلاصه مي‌شد، بر آن مردم فرمانروايي مي‌كرد، محيط از هر نظر تيره و تار بود و شب ظلماني گناه و آلودگي بر همه چيز سايه افكنده بود، و در انتظار صبح سعادت به سر مي‌برد.
نمرود علاوه بر بابل، بر ساير نقاط جهان نيز حكومت مي‌كرد، چنان كه امام صادق - عليه السلام - فرمود: «چهار نفر بر سراسر زمين سلطنت كردند، دو نفر از آنها از مؤمنان به نام سليمان بن داود و ذو القرنين و دو نفر از آنها از كافران به نام نمرود و بخت النّصر بودند.»(4)
خداوند به مردم ستمديده و رنج كشيده بابل لطف كرد و اراده نمود تا رهبري صالح و لايق به سوي آنها بفرستد و آنها را از چنگال جهل و ناداني، بت پرستي و طاغوت پرستي نجات دهد، و از زير چكمه ستمگران نمرودي رهايي بخشد، آن رهبر صالح و لايق، همان ابراهيم خليل بود، كه هنوز چشم به جهان نگشوده بود.
عموي ابراهيم به نام آزر، از بت پرستان و هواداران نمرود بود و در علم نجوم و ستاره شناسي اطلاعات وسيع داشت، و از مشاوران نزديك نمرود به شمار مي‌آمد.
آزر با استفاده از علم ستاره شناسي چنين فهميد كه امسال پسري چشم به جهان مي‌گشايد كه سرنگوني رژيم نمرود به دست او است، او بي درنگ خود را به محضر نمرود رسانيد و اين موضوع را به نمرود گزارش داد.
عجيب اين كه در همين وقت همزمان نمرود در عالم خواب ديد كه ستاره‌اي در آسمان درخشيد و نور آن بر نور خورشيد و ماه، چيره گرديد.
پس از آن كه نمرود از خواب بيدار شد، دانشمندان تعبير كننده خواب را به حضور طلبيد و خواب ديدن خود را براي آنها تعريف كرد، آنها گفتند: تعبير اين خواب اين است كه: «به زودي كودكي به دنيا مي‌آيد كه سرنگوني تو و رژيم تو به دست او انجام مي‌شود».
نمرود بر اثر گزارش منجم، و تعبير دانشمند تعبير كننده خواب، به وحشت افتاد، بسيار نگران شد، منجّمين و دانشمندان تعبير خواب را حاضر كرد و با آنها به مشورت پرداخت، سرانجام اطمينان يافت كه گزارشات، درست است، اعصابش خرد شد، و وحشت و نگرانيش افزايش يافت، و اضطراب و دلهره تار و پود وجودش را فرا گرفت.(5)
دو فرمان خطرناك نمرود
براي آن كه نطفه ابراهيم - عليه السلام - منعقد نشود، نمرود فرمان صادر كرد كه زنان را از شوهرانشان جدا سازند و به طور كلي آميزش زن و مرد غدغن گردد، تا به اين وسيله، از انعقاد نطفه آن پسر خطرناك، در آن سال جلوگيري شود.
اين فرمان اجرا شد، و مأموران دژخيمان آشكار و نهان نمرود، همه جا را تحت كنترل شديد خود درآوردند، و براي اين كه اين فرمان، به طور دقيق اجرا شود، زنان را در شهر نگه داشتند، و مردان را به خارج از شهر فرستادند.
ولي در عين حال تارَخ پدر ابراهيم - عليه السلام -، با همسرش تماس گرفت و كاملاً به دور از كنترل مأموران، با او همبستر شد، و نور ابراهيم - عليه السلام - در رحم مادرش منعقد گرديد.(6)
در اين هنگام دومين فرمان نمرود، چنين صادر شد:
«ماماها و قابله‌ها و هركس در هر جا كه توانست، زنان باردار را تحت كنترل و مراقبت قرار دهند، هنگام زايمان، كودكان را بنگرند اگر پسر بود كشته و نابود گردد، و اگر دختر بود زنده بماند، اين فرمان حتماً بايد اجرا شود، براي متخلّفين از اجراي فرمان، مجازات شديد در نظر گرفته شده است… حتماً… حتماً.»
كنترل شديد در همه جا اجرا گرديد، جلّادان خون آشام نمرودي، در همه جا حاضر بودند، نوزادان پسر را مي‌كشتند، و نوزادهاي دختر را زنده مي‌گذاشتند.
كار به جايي رسيد كه به نوشته بعضي از تاريخ نويسان 77 تا 100 هزار نوزاد كشته شدند.(7)
مادر ابراهيم - عليه السلام - بارها توسط ماماها و قابله‌هاي نمرودي آزمايش شد، ولي آنها نفهميدند كه او باردار است، و اين از آن جهت بود كه خداوند رحم مادر ابراهيم - عليه السلام - را به گونه‌اي قرار داده بود كه نشانه بارداري آشكار نبود.(8)
همه جا سخن از كشتن نوزادهاي پسر بود، و جاسوسان نمرود، اين موضوع را با مراقبت شديد دنبال مي‌كردند، در چنين شرايط سختي پدر ابراهيم - عليه السلام - بيمار شد و از دنيا رفت.
«بونا» مادر شجاع و شير دل ابراهيم - عليه السلام - خود را نباخت و هم چنان با امداد الهي به زندگي ادامه داد، او با اين كه فشار زندگي لحظه به لحظه بر او شديدتر مي‌شد، و همواره سايه هولناك دژخيمان تيره دل و بي‌رحم را مي‌ديد، تسليم نمروديان نشد و تصميم گرفت خود را معرفي نكند و نوزاد خود را پس از تولد، با كمال مراقبت، در مخفي‌گاه‌ها حفظ نمايد.
آري گر چه فرمان نمرود، ترس و وحشت عجيبي در مردم ايجاد كرده بود، ولي مادر شجاع ابراهيم - عليه السلام - با توكل به خداي يكتا، تصميم گرفت تا برخلاف اين فرمان، كودك خود را از گزند دست خون آشامان نمرودي نگه دارد.

منابع:
1- قصص القرآن، از: عبدالوهاب نّجار، ص 70.
2- بحار، ج 12، ص 45.
3- «إِنَّ إِبْراهِيمَ كانَ أُمَّة» (نحل، 12).
4- بحار، ج 12، ص 36.
5- اقتباس از مجمع البيان، ج 4، ص 325؛ بحار، ج 12، ص 41.
6- همان مدرك.
7- ناسخ التواريخ پيامبران، ج 1، ص 160.
8- تاريخ طبري، ج 1، ص 164-217.

گل گاوزبان معجون شادی بخش

 


از مشكلات شايعي كه افراد بيشتر با آن دست و پنجه نرم مي كنند استرس، اضطراب، اختلال در تمركز، كم خوابي يا بي خوابي يا حتي سرماخوردگي است.
گل گاوزبان گياهي است علفي و يكساله كه از ارديبهشت تا شهريور گل مي دهد و ارتفاع ساقه آن تا 60 سانتيمتر مي رسد، ساقه آن شياردار و خاردار مي باشد. برگ هاي اين گياه ساده و پوشيده از تارهاي خشن است. گلهاي آن به رنگ آبي، سفيد و بنفش مي باشد.اين گياه بومي گيلان بوده و از قديم در بسياري نقاط گيلان به صورت خودرو وجود داشته است.

بروز علائمي كه در بالا ذكر شد، حتي به ميزان ناچيز مي تواند سلامت روح و روان را تحت تاثير قرار دهد و عملكرد طبيعي مغز را مختل كند. بنابراين براي تقويت اعصاب و ايجاد آرامش رواني يا حتي بهبود سرما خوردگي بهتر است از گياه آرام بخشي چون گل گاوزبان، كه اثرات سودمندي دارد استفاده كنيد. دم كرده گل گاوزبان به همراه سنبل الطيب و ليموعماني يك نوشيدني نشاط آور و آرام بخش است كه براي ايجاد آرامش دروني توصيه مي شود.
تركيبات شيميايي موجود در گل گاوزبان شامل ساپونين، موسيلاژ، رزين ها، تانن ها، كلسيم، پتاسيم و ويتامين C است و در بعضي كشورها آن را داخل سالاد مي ريزند. گل گاوزبان را به صورت تازه يا خشك، به شكل دم كرده يا جوشانده مي توان مصرف كرد.

دم كرده گل گاوزبان براي درمان سرماخوردگي همراه با تب، تسكين سرفه، از بين بردن ورم حفره هاي بيني، گرفتگي صدا، تنگي نفس، درد گلو و درمان ناراحتي هاي مجاري تنفسي بسيار مفيد است. براي تهيه اين دم كرده 15 گرم از برگ و مقداري گل اين گياه را داخل آب جوش ريخته و بگذاريد دم بكشد.

اين جوشانده را بعد از هر وعده غذايي با كمي قند و شكر نوش جان كنيد؛ البته به ياد داشته باشيد كه گل گاوزبان به علت داشتن آلكالوئيد براي زنان حامله و شيرده مضر است.

منيزيم موجود در گل گاوزبان ضدسرطان بوده و به دليل دارا بودن «آلكوالوييد» مي تواند ضد حساسيت، ضد روماتيسم و ضد التهاب باشد.
گل گاوزبان علاوه بر خواص درماني فوق، تصفيه كننده خون، ضداسپاسم،نرم كننده مجاري تنفسي، خلط آور، شيرافزا و مسهل است.

خواص شلیل


شليل يك منبع غني از آنتي اكسيدان هايي است كه با راديكال هاي آزاد در سلول ها مي جنگد. آنتي اكسيدان هاي موجود در شليل در بدن به ويتامين A تبديل مي شوند. شليل منبع خوبي از بيوفلاونوئيدها و كاروتنوئيدها مي باشد. در واقع شليل غني از لوتئين و ليكوپن است. لوتئين مسئول رنگ قرمز، نارنجي و زرد در ميوه ها و سبزيجات است. اين فيتوكميكال ها به خصوص براي پيشگيري از بيماري هاي قلبي، بيماري هاي چشمي مانند دژنراسيون ماكولار و سرطان مفيد است.
شليل هم چنين منبع خوبي از فيبر و پتاسيم است كه هر دوي اين ها براي سلامتي مفيد و سودمند هستند؛ فيبرهايي كه در شليل يافت مي شود نقش مهمي را در پاك سازي كولون و سلامتي كولون ايفا مي كنند. پتاسيم نيز موجب افزايش شادابي و تحرك در فرد مي شود، فشار خون بالا را كنترل مي كند و خطر ابتلا به سكته ي مغزي را كاهش مي دهد.

شليل همچنين حاوي ويتامين C بالايي است؛ ويتامين C، به عنوان يك آنتي اكسيدان از خيلي از بيماري ها مانند بيماري هاي قلبي عروقي و … پيشگيري مي كند و براي سلامت پوست و لايه هاي محافظتي بدن مفيد است. اين ويتامين پوست انسان را با طراوت نگاه مي دارد و موجب جواني پوست مي شود. از تأثيرات ديگر اين ويتامين، مي توان به افزايش جذب آهن موجود در غذا اشاره كرد.
اين ميوه منبع بسيار غني اي از بتاكاروتن است. بتاكاروتن با خاصيت آنتي اكسيداني بسيار نيرومندي كه دارد و با ارتقاي سطح ايمني بدن از بروز بسياري از بيماري ها جلوگيري مي كند. يكي ديگر از خواص بتاكاروتن، جلوگيري از بروز بيماري هاي قلبي ـ عروقي است.فيبر ديگر تركيب قابل توجه در اين ميوه است كه سبب كاهش سرعت جذب برخي مواد مغذي بويژه قندها مي شود و در عين حال ميزان حساسيت به انسولين را نيز افزايش مي دهد. مصرف شليل مي تواند در كنترل قندخون موٌثر باشد.
به طور كلي مواد غذايي در سه دسته ي مواد غذايي با انديس گليسمي پايين، مواد غذايي با انديس گليسمي متوسط و مواد غذايي با انديس گليسمي بالا قرار مي گيرند. تعريف ساده ي انديس گليسمي يعني اين كه چه مدت زماني طول مي كشد تا قند ماده ي غذايي خورده شده وارد خون شود. موادي كه در گروه يك قرار مي گيرند انديس گليسمي شان 55 و كمتر از آن است. اين مواد غذايي براي مبتلايان به ديابت مفيد است زيرا هم قند خون شان به آهستگي بالا مي رود و هم اين كه ديرتر احساس گرسنگي مي كنند. شليل داراي انديس گليسمي 43 است و اين يعني اين كه اين ماده ي غذايي هم براي مبتلايان به ديابت مفيد است و هم براي افرادي كه مي خواهند وزن شان را كاهش دهند.